این عبارت، مفهوم جدیدی است که نخستینبار در دهه ۹۰ میلادی شکل گرفت و بحثهای زیادی درباره مفهوم آن مطرح شد. اگر به مقالات علمی و گزارشهای حرفهای این حوزه در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که هنوز در زمینه اینکه اقتصاد دیجیتال چیست و چگونه میتوان آن را اندازهگیری کرد، اختلافنظرهای جدی وجود دارد. در مطالعهای که «هوآوی» و «آکسفورد اکونومیکس» انجام دادهاند، پیشبینی شده است که تا سال ۲۰۲۵، ۲۵درصد اقتصاد جهان دیجیتالی خواهد شد؛ این یعنی عددی در حدود ۲۳ تریلیون دلار. این درصد در سال ۲۰۱۵، ۱۵درصد بوده که نشاندهنده رشد ۱۰ درصدی تنها طی ۱۰ سال است. برخی پژوهشگران با نگاهی محدود، اقتصاد دیجیتال را استفاده از فناوری اطلاعات برای مجموعهای از فرآیندهای اصلی اقتصادی مانند برنامهریزی، مدیریت و بازاریابی تعریف میکنند. در مقابل، برخی دیگر با نگاهی گسترده، اقتصاد دیجیتال را کاربرد فراگیر فناوری اطلاعات در تمامی ابعاد اقتصادی شامل کارکرد درونی سازمانها، مبادلات میان آنها و مبادلات میان افراد معرفی میکنند.صمت به مناسبت روز ملی فناوری اطلاعات به دلایل عدمتوسعه اقتصاد دیجیتال در کشور پرداخته است.
نیما امیرشکاری، مدیر گروه بانکداری الکترونیک پژوهشکده پولی و بانکی، در گفتوگو با صمت درباره الزامات اساسی برای رشد و توسعه اقتصاد دیجیتال گفت: اگر بخواهیم اقتصاد را برپایه فناوری اطلاعات در کشور توسعه دهیم، نیازمند یکسری الزامات اولیه از جمله پهنای باند، سرعت اینترنت، زیرساختهای مربوط به اینترنت اشیا و فناوریهای بسیار پیشرفته هستیم. حال کشورهایی که میخواهند بهنوعی تمامیت یک فناوری در خدمت حاکمیت باشد، بسان یک شمشیر دولبه عمل میکنند. یعنی اینکه هر کدام از این فناوریها هم میتواند مفید واقع شود و مقاصد حاکمیت را پیش ببرد و از طرف دیگر هم، ممکن است برخی از خط قرمزهای حاکمیت را هم تحتتاثیر قرار دهد و آنها را نسبت به ورود تکنولوژی به بدنه حکومت نگران و هراسان کند. بههمیندلیل در این کشورها سرعت رشد کاربردهای فناوری اطلاعات کند است.
وی بااشاره به اینکه برخی مسئولان تاکید جدی در حوزه توسعه اقتصاد دیجیتال دارند، گفت: تاکنون شاهد شعارسازیهای زیادی در کشور بودهایم؛ گواه دقیق این گزاره تاریخ است. بسیاری از مسئولان درباره توسعه اقتصاد دیجیتال از افعال معکوس استفاده و بیشتر شعارسازی میکنند، اما دقیقا خلاف آن عمل میکنند. بیشک دیجیتالی شدن اقتصاد کشور هم، از همان جنس شعارهایی است که در این برهه تاریخ کشور تکرار میشود. اما واقعیت امر آن است که بیشتر از این هدف دور میشویم تا اینکه نزدیک شویم. در واقع، هم از واژه اقتصاد بهمعنای واقعی فاصله گرفتهایم و هم از فرآیندهای دیجیتالی فاصله زیادی داریم. بنابراین، چگونه میتوان از اقتصاد دیجیتال حرفی به میان آورد! بهگفته این کارشناس، میزان تولید ناخالص ملی در سالهای اخیر، خبر از اقتصادی بیمار میدهد؛ همچنین سرعت اینترنت و فیلترینگهای اخیر هم نشان از وضعیت اسفبار فرآیندهای دیجیتالی در کشور میدهند، بنابراین توسعه اقتصاد دیجیتالی چیزی جز شعار نیست.
وی بااشاره به اینکه نباید اقتصاد دیجیتال کشور را به پلتفرمهای امریکایی تقلیل دهیم، گفت: تا زمانی که چنین دیدگاهی در نگرش مسئولان وجود داشته باشد، صحبت از اقتصاد دیجیتال راه به جایی نمیبرد. با این اظهارات به نظر میرسد برخی درکی از اقتصاد در دنیای مجازی و اقتصاد دیجیتالی ندارند، چرا که این اقتصاد مبتنی بر مقیاس است و هیچگاه یک کشور با جمعیت چند ده میلیونی بهتنهایی نمیتوان اقتصاد دیجیتالی را در بطن کسبوکارش توسعه دهد. یعنی بدون استفاده از امکانات جهانی و بدون ارتباط با کشورهای پیشرو در این زمینه، صحبت از اقتصاد دیجیتال بیمعنی است. پلتفرمهای اجتماعی که بستر و اساس کسبوکارهای مجازی هستند، در مقیاس چند صد میلیونی توجیه اقتصادی پیدا میکنند.
این کارشناس با تاکید بر اینکه پلتفرمهای داخلی صرفه اقتصادی کافی را ندارند، گفت: اقتصاد دیجیتال در واقع بهقدری اکوسیستم وسیعی دارند که یک کشور بدون ارتباطات و همسویی با جهان نمیتواند به توسعه آن بپردازد. بههمیندلیل است که هیچیک از پلتفرمهای داخلی از منظر سودآوری حائزاهمیت نیستند و آن میزان سودی که باید در چرخه اقتصادی آنها در جریان باشد، دیده نمیشود.
وی افزایش کاربر در پلتفرمهای داخلی را تنها و تنها حاصل فیلترینگ گسترده در کشور دانست و گفت: اگر پلتفرمهایی نظیر تلگرام، واتساپ و اینستاگرام فیلتر نمیشدند، پلتفرمهای داخلی این میزان کاربر را هم نداشتند.شکاری بااشاره به اینکه توان فنی کشور در تولید پلتفرم با زیرساخت قوی تنها در مقیاس آزمایشگاهی وجود دارد، گفت: توان فنی تولید آزمایشگاهی یک پلتفرم با زیرساخت قوی را که بتواند پوششدهی بالایی داشته باشد، داریم، اما توان فنی تولید انبوه را نداریم. این ۲ مولفه فرق زیادی با یکدیگر دارند؛ در دانشگاههای کشور افراد نخبه داریم و میتوانند فناوریهای روز را پیادهسازی کنند، اما وقتی صحبت از تولید انبوه و توان صنعتی میشود، نخستین مولفه مهم، مدیریت و بعد اقتصاد پویا است که در هردو ضعف جدی در کشور مشاهده میشود.
وی گفت: درحالحاضر پلتفرمهایی وجود دارند که از رانت و یارانه بیحساب دولتی سود میبرند اما هیچگاه بهعنوان یک مولد اقتصادی شناخته نمیشوند. در کل، با این وضعیت اینترنت و تولیدات سختافزاری و موانع صنعتی و مدیریتی و بازار نمیتوان روی پلتفرمهای امروزی حسابی باز کرد و تنها چند سالی در این اکوسیستم بقا خواهند داشت، چرا که نه کیفیت و نه زیرساخت پلتفرمهای جهانی را دارند و اصلا با آنها قابلرقابت نیستند.
در ادامه، محمد قیصری، فعال دانشبنیان در زمینه فناوری اطلاعات در گفتوگو با صمت بااشاره به اهمیت توسعه اکوسیستم استارتآپی در توسعه اقتصاد دیجیتال و در کل هر فرآیند نوین فناورانه گفت: استارتآپها زیربنای توسعه اقتصاد دیجیتال در هر کشوری محسوب میشوند و در توسعه هر فرآیند نوآورانه نقش مهمی دارند. وقتی صحبت از اقتصاد دیجیتال میشود، قاعدتا باید بهسمت آن دسته از کسبوکارهایی رفت که نوین هستند و مدلهای استارتآپی باید رونق کافی داشته باشند. استارتآپها هم برای رشد نیاز به سرمایهگذاری اولیه دارند و متاسفانه این روند در کشور مغفول است. فرق استارتآپ با شرکتی که گردش مالی بالایی دارد، زیاد است؛ استارتآپ نمیتواند حتی پول بیمه خود را متقبل شود.
وی افزود: رهبران استارتآپی تلاش زیادی میکنند که به مرحله دانشبنیان شدن برسند و بعد از کلی دوندگی آنها میتوانند دانشبنیان نوع ۲ را دریافت کنند، اما در عمل حمایت درخوری از آنها صورت نمیگیرد و تسهیلات خاصی به آنها داده نمیشود. حتی اگر به مراکزی که برای خدماتدهی به دانشبنیانها افتتاح شدهاند، سر بزنید، اجاره این مکانها تفاوتی با یک شرکت غیردانشبنیان ندارد.
بهگفته این فعال استارتآپی، بنابراین تا زمانی که اکوسیستم دانشبنیان در کشور مغفول است، صحبت از توسعه مولفههای اقتصادی برمبنای نوآوری بیشتر شبیه یک رویا است.
قیصری موفقیت استارتآپها در شرایط فعلی کشور را تنها منوط به ایجاد روندی دانست که کمتر فعالی در این عرصه میتواند آن را فراهم کند. وی گفت: در واقع باتوجه به شرایط موجود، نمیتوان توفیقی برای استارتآپها متصور شد. در واقع داشتن سقف مالی بالا یا وصل شدن به برخی نهادهای بالادستی برای دریافت رانت، رمز موفقیت برخی از این استارتآپها یا دانشبنیانها در کشور است؛ نه آن دسته از استارتآپهایی که متشکل از چند جوان نخبه هستند که تنها دارایی آنها علم و فن آنها است.
این فعال در عرصه دانشبنیانها گفت: برای توسعه اکوسیستم استارتآپی در کشور باید مشاوران حقوقی در کنار تیمهای استارتآپی کوچک و خرد قرار بگیرند، چرا که این شرکتها و تیمهای استارتآپی هیچ مشاور حقوقی ندارند و حتی توانایی مالی لازم را هم ندارند که بخواهند هزینههای ساعتی دریافت مشاور را پرداخت کنند، اما این یکی از خدماتی میتواند باشد که از سوی معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری به شرکتهای استارتآپی تخصیص یابد یا حتی از سوی وزارت کار یا صنعت، معدن و تجارت به استارتآپهای حوزههای گوناگون داده شود. همچنین، برگزاری دورههای مختلف از جمله دورههای قراردادنویسی میتواند بهشدت بهکار استارتآپها بیاید. البته ناگفته نماند که رهبران استارتآپ و تیمهای استارتآپی نمیتوانند در ابتدای مسیرشان چنین هزینههایی را متقبل شوند، بههمیندلیل این خدمات باید از سوی نهادهای بالادستی با هزینههای اندک و در برخی موارد بهصورت رایگان در اختیار استارتآپها قرار داده شود.
وی افزود: یک قاعده کلی در استارتآپها و محصولات استارتآپی در کل دنیا رعایت میشود و آن این است که استارتآپها باید در زمان خود به بازار ورود پیدا کنند و اگر در زمان و مکان نامناسبی باشند، نمیتوانند محصولات خود را بهفروش برسانند. زمانی که یک استارتآپ میخواهد به یک جامعه خدمتی ارائه دهد، باید متناسب با نیاز بازار و آن جامعه باشد و اگر زودتر این خدمات ارائه شود، با شکست و فروپاشی مواجه میشود. بهعبارت دیگر، تولید محصول و خدمات باید در زمان و مکان خود اتفاق بیفتد. در واقع، زمان ورود یک استارتآپ به بازار جزو مولفههای مهم است. استارتآپی که زودهنگام وارد بازار میشود، باید توان مقابله با قدرتهای دولتی و شخصی را داشته باشد.
باتوجه به موارد یادشده، میتوان اقتصاد دیجیتال را اقتصادی معرفی کرد که ایجاد ارزش در آن مبتنی بر فناوریهای دیجیتال و ستون فقرات آن، ارتباطاتی بهمنظور ساخت اکوسیستمی بین مردم، سازمانها و زیرساختهای فناورانه است. برای درک بهتر مفهوم اقتصاد دیجیتالی نگاهی به ۵ شرکت برتر لیست فورچون در سال ۲۰۱۸ بیندازیم. جالب است! هر ۵ شرکت فعال در حوزه فناوری اطلاعات هستند و خبری از غولهای نفتی، خودروسازی، صنعت غذا و بانکداری نیست، در حالی که حدود ۴۰ سال پیش داستان کاملا متفاوت بود. شاید برایتان جالب باشد که سهام شرکت اپل، هماکنون ارزشی چندین برابر ارزش کل بورس برخی کشورها از جمله کشور ما دارد! یک شرکت در مقابل چندین کشور! با همه این اوصاف باید پذیرفت که دنیا وارد اقتصادی جدیدی شده با نام اقتصاد دیجیتال؛ اقتصادی که در آن هسته ارزشآفرینی مبتنی بر فناوریهای دیجیتال است. این اقتصاد ویژگیهایی دارد که آن را با نسلهای قبلیاش متفاوت میسازد. اما ایران کجای داستان دیجیتالی کردن اقتصادش است؟ اقتصادی که سالها است از سوی مسئولان بالارتبه صحبت از بیماری آن و الزام به جراحیاش میشود./ روزنامه صمت