نوربالا| گیر سه‌پیچ بسیجی اصفهانی به رزمنده‌هایی که می‌خواستند به مرخصی بروند

خبرگزاری فارس شنبه 24 تیر 1402 - 07:07

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، فکر نکنید جبهه و جنگ، سراسر خون و آتش و غم و غصه بوده. رزمندگان شوخ طبعی در خط مقدم و حتی در اردوگاه‌های دشمن با شیرین‌کاری‌هایشان، دیگران را می‌خندانده‌اند.

مثلاً احمد شیروانی جانباز ۷۰ درصد خاطره‌ای در کتاب «موقعیت ننه» دارد که به قرار زیر است:

سال ۱۳۶۱ حدود ۲ ماه قبل از شروع عملیات محرم، من، حمید یزدی، سعید شوردزی و چند نفر از دیگر دوستانم به شهرک دارخوین آمدیم. فرصت نشده بود به مرخصی برویم. هر چه به دفتر کارگزینی تیپ امام حسین(ع) می‌رفتیم تا مرخصی بگیریم، می‌گفتند: فعلاً تمام مرخصی‌ها لغو شده است.

از بس سماجت کردیم، مسؤول کارگزینی با مرخصی ۴۸ ساعته ما موافقت کرد و گفت: مواظب باشید بقیه نیروها نفهمند شما دارید به مرخصی می‌روید. تا جایی که امکانش هست برگه‌های مرخصی را نشان کسی ندهید.

برگه‌های مرخصی را در جیبمان گذاشتیم و پیاده به سمت دژبانی حرکت کردیم. وانت تویوتایی به ما نزدیک می‌شد. ۲ نفر جلو و چندنفر هم در کابین عقب آن نشسته بودند. وقتی ماشین به ما نزدیک شد، از راننده‌اش پرسیدم: اخوی! این ماشین اهواز نمی‌رود؟

سرعتش را کم کرد و گفت: چرا بپرید بالا.

سوار شدیم. دم در، دژبان که یک بسیجی کم‌سن و سال بود، جلوی ماشین را گرفت و پرسید: اخوی‌ها کجا تشریف می‌برند؟

یکی از سرنشینان جلو گفت: داریم می‌رویم موقعیت مهدی.

گویا دژبان از قبل او و دوستانش را می‌شناخت، ولی متوجه شد که ما پنج نفر با آن‌ها نیستیم. با لهجه شیرین اصفهانی از راننده پرسید: دادا، این برادرا هم با شوما هستن؟

ـ از خودشان بپرسید.

از ما پرسید: شوما چندنفر کوجا تشریف می‌برین؟

همان لحظه شیطنتم گل کرد. با قیافه کاملاً جدی گفتم: من تشریف می‌برم موقعیت ننه، بقیه را از خودشان بپرس.

بغل دستی‌ام از حرف من خنده‌اش گرفت. همان طور که می‌خندید، گفت: من هم می‌روم موقعیت ننه.

حمید یزدی که متأهل بود، گفت: من نمی‌روم موقعیت ننه، می‌خوام بروم موقعیت زنه!

راننده گاز داد تا حرکت کند. دژبان با کف دست روی کاپوت ماشین کوبید. اسلحه‌اش را مسلح کرد و گفت: وایسا ببینم. این مسخره‌ بازیا چی چیه‌‌س؟ موقعیت ننه دیگه کوجاس؟ پیاده‌ بشین ببینم. من نمی‌ذارم شما چند نفر از این در برین بیرون!

ـ اخوی چی چی رو نمی‌ذاری؟ ما باید بریم وَرِ دل ننه‌هامون.

ـ مگه الکیه، هر کی دلش خواست سرش رو بندازه پایین و از این در بره بیرون؟ فکر کردین من اینجا بوقم؟

ـ برادر! ما حکم مأموریت داریم، باید بریم موقعیت ننه.

ـ ببینم حکمتون رو.

برگه‌های مرخصی را که نشانش دادیم، گفت: خدا بگم شما بسیجیا رو چی کارتون نکنه که هر کدومتون یه جوری آدم رو می‌ذارین سرکار! برین خدا پشت و پناهتون.

تازه یکی از رزمنده‌ها که متأهل بود و زن داشت، می‌گفت می‌خواهد برود موقعیت زنه!

بد نیست بدانید درباره موقعیت شهید مهدی باکری، از شهدای شاخص دفاع مقدس، فیلمی با نام «موقعیت مهدی» با نویسندگی، کارگردانی و بازیگری هادی حجازی‌فر در سال 1400 ساخته شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.

پایان پیام/

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.