این قبیل صحبت ها وتوئیتها را هر روز شاهدیم، ضمن اینکه همه این انتقادات و سرزنش ها باید بیان گردد ولی این همه حقیقت نیست و نقد در مواردی از حوزه انصاف خارج میگردد و نقدهای کارشناسی و دلسوزانه را هم تحت تاثیر قرار میدهد.
متاسفانه سه جریان در داخل کشور و یک جریان در خارج از کشور در تلاش است که بدون ملاحظه سوابق تاریخی موضوعات ، فضا را کاملا تیره و سیاه نشان دهد.
اولین منتقد اوضاع کشور نیروهای سیاسی و مدیران سابق هستند که با توجه به رفتار غیر منصفانه جناح اصولگرا و صدا وسیما در زمانهای سابق ، خود را محق میدانند که بیرحمانه عملکردها را زیر سوال ببرند، گروه دوم بازنشستگان سازمانها و نهادهای کشور هستند که از یکطرف با مشکل معیشت مواجهاند و از طرف دیگر جایگاهی در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری ندارند و لذا منتقد اوضاع هستند، سومین گروه افراد غیر موفق در دولت، رسانه و بخش خصوصی هستند که درصددند عدم موفقیت خود را به عوامل بیرونی نسبت دهند ولذا مدعی اند که سرتاسر سیستم فاسد است و هیچ کاری در کشور بدون زد و بند و رانت انجام نمیگیرد ، من هم منکر سو مدیریت و ناکارامدی دولت نیستم ولی باید منتقدین به این سوال پاسخ دهند که چرا در دولت آقای هاشمی که منتقد سیاستها و عملکرد دولت مهندس موسوی بود فساد مدیران کشف نشد؟ چرا جبهه مشارکت که دولت اصلاحات دست بالا را داشت و به شدت منتقد آقای هاشمی و کارگزاران بود اختلاس و فسادی از مدیران دولتی منتشر نکرد و از همه مهمتر دولت هزاره سوم که با شعار مبارزه با فساد و تبعیض سکاندار امور کشور شد هیچ گزارشی در مورد فساد و تبعیض در دولت اصلاحات منتشر نکرد؟ بارها صحبت افشای مافیای نفت و لیست افراد شد ولی اتفاقی نیفتاد و نهایتا چرا دولت روحانی موارد میل اموال عمومی توسط دولتمردان احمدینژاد را گزارش ننمود؟ واقعیت این است که در این سالها “میل” سهم اندکی داشته است ولی در بسیاری از موارد اموال عمومی “حیف” شده است، این اتفاق نه تنها در دولت بلکه در نظام بانکی، صندوقهای بازنشستگی، نهادها و بنگاههای بزرگ کشور اتفاق افتاده است و اکنون هم در حال تکرار است ، متاسفانه در کشور همه در صدد مچ گیری هستند و در جامعه کمتر حساسیتی مورد اتلاف منابع وجود دارد! ( صد میلیارد دلار پروژه نیمه تمام و بعضا فاقد توجیه اقتصادی روی دست دولت مانده و یا حساسیت روی طرح مولد سازی)، از گروه خارج نشین( لس انجلس تا آلبانی و پاریس و….) و شبکه های ماهواره ای که نمیتوان انتظار انصاف داشت ولی از خودی ها میتوان توقع انعکاس واقعیت ها را داشت.
حالا بریم سر اصل موضوعات مطرح شده در توئیتر، اولا در موضوع حقابه هیرمند رئیس جمهور موضع تند و غیرمتعارفی گرفت و به طالبان هشدار داد ولی این گروه خودسر به هیچ صراطی مستقیم نیست، حقابه هیرمند سالهاست که مطرح است و طالبان در گذشته هم که افغانستان را در اشغال داشت عملکرد مشابهی داشته است.اختلاف آبی ایران و افغانستان تا سال ۵۱ ادامه داشته و در این سال منجر به توافق شده و افغانستان قبول نموده که سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب روانه ایران نماید ولی بارها به بهانه کمبود بارندگی تخلف نموده ، تا اینکه دولت اشرف غنی با ساخت سد کجکی و بند کمال خان ورود آب هیرمند به ایران را سد نمود و رییس جمهور افغانستان ( اشرف غنی ) از تهاتر آب با نفت ایران سخن گفت، لذا اگر چه رفتار دولت در مواجه با طالبان قابل نقد میباشد ولی نمیتوان بدون سابقه تاریخی در این مورد سخن گفت و نقد نوشت.
اما در مورد میدان نفتی وگازی آرش که در سال ۱۳۴۶ به سفارش ایران توسط یک یک شرکت ژاپنی کشف شد نیز سالها بین ایران و همسایگان بر سر مالکیت آن اختلاف بوده و کویت هیچ وقت مشترک بودن این مخزن را نپذیرفته وحتی حفر چاه اکتشافی توسط ایران در دهه ۸۰ را تجاوز به حریم خود قلمداد نموده و اخیرا با سرمایه گذاری مشترک ۷ میلیارد دلاری با عربستان در صدد بهره برداری از این میدان را که ذخیره گاز آن ۵۸۰ میلیارد مکعب و میزان میعانات آن ۱۳۱ میلیون بشکه و ارزش محصولات آن ۱۴۰ میلیارد دلار تخمین زده شده میباشد ، جالبه که اخیرا عراق هم ادعای شراکت در این مخزن نموده ولذا ضروریست که دور از حاشیه و تنش نسبت به ترسیم مرزهای دریایی بین سه کشور ایران، کویت و عراق اقدام گردد تا سرنوشت این میدان معلوم گردد و فعلا کسی عملیات حفاری و اکتشاف انجام ندهد، البته بعضی از کارشناسان نفتی سهم ایران از این میدان را اندک میدانند، لذا در این مورد نمیتوان بدون توجه به سابقه تاریخی این موضوع قضاوت نمود.
در رابطه با قصد آذربایجان برای تصرف دالان زنگ زو هم که تاکنون اتفاقی نیفتاده و فعلا تنش فروکش نموده است ، ایران نشان داده که به هیچ وجه اجازه تغییر خطوط مرزی را نخواهد داد، ضمنا توافق ایران با عربستان و امارات حضور اسراییل را در منطقه به چالش کشیده است و پیروزی اردوغان هم نتوانست موضع علی اف را تقویت کند، فعلا هم با توجه به موافقت ترکیه با عضویت اکراین در ناتو باید شاهد سرد شدن روابط روسیه و ترکیه از یکطرف و فشار روسیه به آذربایجان باشیم.
در توئیت فوق الذکر ادعا شده که چین نفت ایران را غارت میکند و روسیه نیز پای ایران را به جنگ اکراین کشانده است، اگر به قول سازمان اپک در ده سال گذشته ایران به علت تحریم ۴۵۰ میلیارد دلار درآمد نفتی از دست داده است آیا مقصر آن چین بوده است؟ واقعیت این است که در این سالها همین که چین چشم خود را بر روی ورود محموله های نفت و محصولات پتروشیمی ایران بسته است خدمت بزرگی به ایران کرده ، اگر چه دولت چین و شرکتهای نفتی دولتی چین مشتریان نفت ایران نیستند و این معامله با صاحبان پالایشگاههای کوچک چین در حال انجام است، فعلا حجم روابط تجاری ایران و چین در مقایسه با روابط چین با سایر کشورهای منطقه خلیج فارس وزن کمتری دارد و سهم ما از روابط با چین ناچیز است، لذا خرید نفت توسط چین برای ما در شرایط فعلی حیاتی و نقش مهمی در مقاومت ما در مذاکره با غرب دارد، البته میتوان مواضع چین و روسیه را در امضا بیانیه مشترک با شورای همکاری خلیج فارس را به شدت نقد و آنرا ناقض پیمان شانگهای دانست .
زیرا حساسیت جامعه در رابطه با بنادر ایرانی خلیج فارس به حدی است که آیت الله هاشمی رفسنحانی در یکی از خطبه های نماز جمعه این تعبیر را به کار برده است: «برای جداسازی جزایر سه گانه از ایران باید از دریای خون گذشت.»
به نظر من نقد اصلی را باید در مورد گره زدن سرنوشت ملت به جنگ روسیه و اوکراین دانست، این روابط باعث شده که در مذاکرات احیا برجام و حتی توافق موقت با امریکا دچار مشکل شویم و پیمان ناتو بر علیه ایران بیانیه بدهد و خواستار توقف ارسال پهپاد از سوی ایران به روسیه گردد.
در آیه ۱۹۲ سوره بقره خداوند تعالی فرمان میدهد که” ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکه” یعنی با دست خویش خود را به هلاکت نیندازیم، اغلب کارشناسان روابط بین الملل ، فعالین اقتصادی و مردم در این رابطه منتقد حاکمیت هستند،
البته جناح اصولگرا برای اقناع هواداران و توده طرفدار مدعی هستند که ایران در دو جنگ جهانی اعلام بیطرفی کرد ولی کشور اشغال شد و خسارت جدی دید، اکنون دیگر نمیتوان سیاست موازنه منفی یا مثبت را ادامه داد و لذا ضروریست که برای حفظ نظام و کشور سیاست گرایش به شرق را در دستور کار قرار دهیم و باهمکاری روسیه و چین یک جبهه مقابله بر علیه اسراییل و غرب ایجاد نماییم،در حالیکه کارشناسان ارشد روابط بین الملل و جناح های سیاسی غیر اصولگرا معتقدند که“ضدروس و ضد امریکا بودن برای ایران خطرناک است واشتباه محاسباتی دراتکا به روسیه در دوران گذار باعث نابودی میشود”.