باب این صحبت را میثم مطیعی (مداح) باز کرد و در یکی از جلسات خود خطاب به حاضران گفت: «هیأتها را کنسرت نکنید؛ مداحها را خواننده نکنید. چرا ما شبها نوحه سنتی میخوانیم؟ چرا مهمترین بخش این شبها نوحه سنتی است؟ در فلان شهر یک کاشی از یک بنای قدیمی میافتد یا یک گنبد قدیمی تخریب میشود، یک وزراتخانه عریض و طویل مسئولش است. اگر مثلا گنبد مسجد شیخلطفالله دو رنگ از آب دربیاید، برایش کمپین تشکیل میشود. میگویند میراث فرهنگی است. آیا این میراث شنیداری، میراث نیست که عدهای به اسم ابداع اما در واقع بدعت دارند سنتهای عزاداری را نابود میکنند؟ »
او در بخش دیگری از صحبتهایش نیز گفته است: «واقعا باید تاسف خورد که سنت عزاداری بیش از هزار ساله کشور به راحتی در حال فراموش شدن و از بین رفتن است. هیچکس با نوآوری و خلاقیت مخالف نیست اما بگذارید، هیأتها، هیأت بمانند. هیأتها را کنسرت نکنید! نوحههای سنتی مهمترین بخش این عزاداری است.»
اما عدهای هم به صحبتهای مطیعی انتقاد کردند و معتقدند او زیادهروی کرده است؛ زیرا استودیویی کردن مداحیها و نوحهها جوانان بیشتری را جذب هیأتها میکند و اغلب نمونههای استودیویی هم پرمخاطب و موفق بودهاند.
به عنوان مثال، عبدالرضا هلالی (مداح) در یادداشتی که به نظر میرسد روی سخنش با میثم مطیعی است، میگوید: «دشمن که دشمن است و تکلیفش معلوم برادر و خواهر من! خانم و آقای عزیز! هموطن! همفکر و غیرهمفکر من، جمع شویم حول محور ارباب و گرم شویم از وجودش. من صدر خطاکاران! وسط عملیات وقت آسیبشناسی نیست، وقت دودستگی هم، وقت تضعیف سپاه خودی.»
اگر بخواهیم کلیتر و کمی تخصصی به این موضوع نگاه کنیم، باید گفت که مرثیهخوانی یک ژانر خاص در موسیقی است و در طول تاریخ در بسیاری از کشورها موسیقی و عزا در هم تنیده شدهاند. در ایران نیز از دیرباز مرثیهخوانان خوانندگان حرفهای بودند که به ردیف و دستگاه موسیقی ایرانی تسلط داشتند؛ مرثیهخوانانی که امروز اغلب بدون توجه به آیینهای سنتی، بیشتر در قالب موسیقی پاپ نوحهخوانی میکنند و در فضای مجازی وایرال میشوند.
اگرچه جدال صورت گرفته در فضای مجازی در اینباره، مشخصا اختلاف دیدگاه بین چند مداح مشخص است که در چند رفت و برگشت بارها درباره آن صحبت شده است و به نظر میرسد آسیبشناسی آن را باید به پس از عزاداریهای دهه اول محرم موکول کرد. اما در همین ایام، گاهی آنچه در فضای مجازی به صورت گسترده پخش میشود، بیش از آن چیزی است که آن را اختلاف بین مداحی سنتی و استودیویی بدانیم؛ همان ویدیوهایی که گاهی وایرال میشوند و به همه چیز شبیه هستند، به غیر از مداحی!
در این زمینه میتوان به صحبتهای هوشنگ جاوید (پژوهشگر موسیقی) رجوع کرد؛ او با بیان اینکه «کم مانده برای بعضی عزاداریها گیتار بیاورند»، گفته است: «آن چیزی که من تا به حال از بعضی اجراهای مذهبی و یا متناسب با ایام عزاداری دیدهام، با یک تعریف درست از موسیقی مذهبی همخوانی نداشتند. به گونهای که حتی سازهایشان نیز اروپایی بود. امروزه میبینیم که این دستهها با طبلهای بزرگ و سیستمهای صوتی قوی همراه هستند و سر و صدای زیادی را به راه میاندازند. از طرفی بارها مشاهده شده است که مداحان روی ملودی و ریتم آهنگهای لسآنجلسی یا پاپ داخلی اشعار مذهبی میگذارند و در مراسمهای عزاداری اجرا میکنند. فقط مانده برای بعضی عزاداریها گیتار بیاورند!»
همه میدانیم که رکن اصلی ایام سوگواری حسینی(ع)، هیأتها هستند؛ هیأتهایی که وجه تمایز آنها در طول قرنها عزاداری، رخدادها، بیان و مدیحهسراییِ مبتنی بر شور و شعور حسینی(ع) بوده است. مداحان نیز برای ایجاد یا همراه شدن با این شعور، به دستگاههای موسیقی ایرانی وارد بودند تا بتوانند مفهوم مدنظر خود را بهتر به مخاطب منتقل کنند.
اما برخی نوحههای امروزی برخلاف ماهیت اصلی خود که قرار است، شور و حالی حماسی و حزنانگیز را در مخاطب برانگیزد و بستر انتقال پیامی والا شوند، بیشتر فضای یک فستیوال موسیقی را در ذهن مخاطب تداعی میکند و که فقط قرار است شوری کاذب را به مخاطبانش القا کند. اتفاقی که قطعا بیش از همه به مرثیهخوانی و پایه اصلی عزاداری سیدالشهدا(ع) ضرر میزند.
آیین سوگواری حسینی یک از سنتهای اصیل کشور ما تلقی میشود که قدمت بالایی دارد و دست بردن در آن، به غیر از اثرگذاری در دین و عقاید مردم، به نوعی دستدرازی به فرهنگ و میراث به شمار میرود؛ چهبسا که در تأیید ماهیت میراث بودن این آیینها، میتوانیم به ثبت شیوه مداحی، نوحهخوانی، مولودیخوانی و مناجاتخوانی «سلیم موذنزاده اردبیلی» که اصول مداحی از عصر صفوی تا دوره معاصر را حفظ کرد، اشاره کنیم.