سرانجام با پیگیری های وزارت امور خارجه، رائفیپور پس از شش روز، پنجشنبه ۲۲ تیر از داخل هواپیما یک فیلم ارسال کرد و گفت که در فرودگاه جده، سوار بر هواپیما شده و به زودی در فرودگاه امام خمینی (ره) فرود خواهد آمد.
علیاکبر رائفیپور درباره ماجرای فرودگاه عربستان گفت : وقتی به فرودگاه (جده) رسیدیم، گفتند پرواز یک ساعت به تاخیر افتاده است. ما کارهایمان را مثل بقیه انجام دادیم؛ زائران چمدانهای زیادی داشتند، برخی هم پیرزن و پیرمرد بودند و شرایط سختی برای آنها بود و کار چمدانها درحال انجام بود. ما چهار نفر بودیم و جزو آخرین نفراتی بودیم تا گذرنامه هایمان را به بخش جوازات تحویل دهیم و مهر خروج را بزنند و تا وقت پرواز در سالن بنشینیم.
وقتی گذرنامه هایمان را تحویل دادیم، متصدی فرودگاه سه بلیت صادر کرد و به من گفت که اجازه صدور بلیت برای شما نداریم. من همانجا متوجه شدم که اتفاقی افتاده است و سریع به نماینده سازمان حج در آنجا گفتم و چند نفر از دوستان که در آنجا مشغول خدمتدهی به زائران بودند، گفتند اجازه بدهید، موضوع را بررسی کنیم.
بعد از بررسی متوجه شدند که هیچ مشکلی وجود ندارد و بالاخره بلیت را گرفتند تا اینکه بخش قابل توجهی از زائران کاروان برای سوار شدن به هواپیما به سمت سالن انتظار رفته بودند. پیگیری مشکل من حدود ۴۰ دقیقه طول کشید. در فرودگاه های عربستان، گذرنامه با اثر انگشت و چهره زائر تطبیق داده میشود. زیرا دوربین دارند و عکس میگیرند و زائر باید با همین مشخصات از سفر برگردد و این حرفهای عجیب و غریب که گذرنامه جعلی داشتم، حرف دروغی بود.
وقتی خواستم گذرنامه ام را تحویل بدهم، نمی دانم آن افسر سعودی که خیلی هم خوش برخورد بود و سه چهار کلمه فارسی هم بلد بود، در گذرنامه ام چه چیزی دید که حالش تغییر کرد و گفت با من بیا. نماینده سازمان حج ما همراهم بود و به من گفت که با خودرو به کنسولگری بروم تا خودشان پیگیر مساله باشند.
وی در ادامه اظهارکرد: این تدبیر درست وزارت امور خارجه ما بود که حقیقتا مدافع حریم ایرانیان در آنجا بودند و من منصفانه از آنها قدردانی میکنم. البته من به دستگاه سیاست خارجی انتقاداتی دارم ولی در اینجا واقعا کارشان بینقص بود. ما از همانجا به کنسولگری در جده رفتیم و ۶ روز در آنجا مستقر بودم تا این مساله حل شود و از کنسولگری هم خارج نمی شدم. وزارت خارجه ما در این ۶ روز، مرتب از آنها میپرسید که علت را اعلام کنند ولی آنها هیچ چیزی نمیگفتند و در نهایت یک دلیل جالب را مطرح کردند.
نماینده وزارت امور خارجه در مکه با من تماس گرفت و پرسید آیا شما بحثی با راننده تاکسی داشتید و من پاسخ دادم مطلقا چنین چیزی نبوده است. ما اصلا جایی نمیرفتیم، فقط جلوی در هتل سوار اتوبوس میشدیم و به بیتالله الحرام میرفتیم و دوباره با همان اتوبوس برمیگشتیم، کرایه تاکسی هم خیلی زیاد بود یعنی اگر شما بخواهید یک قدم راه بروید به پول ما حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان باید خرج کنید و ما به لحاظ مالی هم تمایلی نداشتیم که با تاکسی به جایی برویم.
آنها نرمافزاری به نام «اوبر» دارند که مانند اسنپ و تپسی در ایران است. ما با رانندههای تاکسی صحبت می کردیم و از هم می پرسیدیم که اهل کجا هستید و یک فضای خوبی در تاکسی حاکم بود و مطلقا مواردی که عنوان کردهاند، نبوده و دلیل مضحکی را بیان کرده بودند و البته روش آنها هم اینگونه است.
من نمیخواهم وارد بخشهای دیپلماتیک شوم. زیرا سخنگوی وزارت خارجه حتما دلایلی داشته که موضوع را رسانه ای کرده است. در مجموع از سمت ما هیچ مساله ای مطرح نشد. کسی که دنبال بازی رسانهای باشد از همان ساعت اول شروع به اطلاع رسانی و عکس گذاشتن میکند که مرا ممنوعالخروج کردند، من اینجا مظلوم هستم و گیر افتادم، مردم ایران کجا هستید.
من با اینکه دسترسی به توییتر هم داشتم، حتی یک توییت نزدم. فقط زمانی که گفتند مردم نگران هستند، فقط یک پیام صوتی فرستادم و بعد از آن یک پیام تصویری فرستادم که برخی صلاح ندانستند که آن را پخش کنند و من هم مخالفتی نداشتم زیرا بنای من بر این بود که مساله تمام شود و برگردیم به ایران و آسیبی به روابط دو کشور وارد نشود.
آرام آرام خبر درز کرد. برداشت من این است که سخنگوی وزارت امور خارجه مجبور بود این واکنش را نشان بدهد. زیرا اگر این کار را انجام نمیداد، همین اتهام به وی وارد میشد که چرا همیشه خاکستری و پنهان عمل میکنید، چرا روایت اول، دست ما نیست. این موضوعات جزو انتقادات است و همواره به رسانه ما وارد بوده است.
اخباری هم از سمت براندازها درز کرده بود. ما به هیچ کدام از خبرهایی که درز کرده بود، واکنشی نشان نمیدادیم و معتقدم بودیم اگر واکنش نشان دهیم، مساله، بیشتر مطرح میشود و خیلیها این را ندیده بودند و این مساله فقط در حد فضای مجازی در گروه واتساپی و ایتا چرخیده بود.
اما واکنش سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پاسخ به توییتهایی بود که برخی افراد شاخص آن طرفی داشتند و آنها بودند که شروع به طرح مساله کردند که همه دروغ بود که ما حتی واکنشی به آنها نشان نمیدادیم.
شرایط به شکلی شد که یکی از این افرادی که سابقه توهین به مقدسات را دارد و از ایران هم فرار کرده و خود را اصلاحطلب جانباز میداند، توئیتی زد و نوشت که ما اشتباه کردیم. خبر را خودشان پخش کردهاند که بگویند ما مهم هستیم و وارد بازی اینها نشوید لذا واکنش ما یعنی سکوتی که کردیم، موجب شد که آنها به خطا بیافتند.
وی گفت : در هتل ما حدود پنج هزار و ۷۰۰ زائر بود و برخی با ما عکس می گرفتند. من مشغول اعمال خودم بودم و به عنوان یک سخنران به آنجا نرفته بودم. هر کسی که با من عکس میگرفت، اجازه می گرفت که بعد از سفر، عکس را منتشر کند ولی هر چقدر هم که مراعات میکردیم اما بالاخره این مطلب درز کرد که بنده به سفر حج رفته ام.
من معمولا با ماسک و کلاه بودم و خیلی مراعات میکردم تا شناخته نشوم، زیرا در آنجا افرادی از کشورهای دیگر مثل افغانستان یا یمن هم بودند که مرا میشناختند. این موضوع باعث شد که اولین بار یکی از وابستگان ایران اینترنشنال که با العربیه فارسی هم ارتباط نزدیکی دارد، این مساله را رسانه ای کرده است.
تلویزیون ایران اینترنشنال در جریان فوت مهسا امینی و اوج درگیریها شمشیر را از رو بسته بود اما تلویزیون بی بی سی حیثیت خود را از بین برد. یعنی رسانه نبود؛ بلکه بلندگوی جنگ بود. من در همان زمان توییتی زدم و نوشتم که اینها رسانه نیستند. اینها بلندگوی جنگ هستند و باید به عنوان بخشی از جنگ شناخته شوند. چون به صورت رسمی تروریسم را گسترش میدهند.
رائقی پوردر ادامه اظهار کرد کبه طور کلی به شکلهای مختلف به من میفهماندند که تو در تور اطلاعاتی هستی، خودشان هم میدانند من فقط به زیارت میروم و برمیگردم و محافظی هم نداشتم. زیرا محافظ در کشور دیگر، معنی ندارد. البته این موارد مربوط به روزهای اولی بود که هنوز سخنگوی وزارت خارجه حرفی نزده بود و موسسه ما و حتی خود من هم واکنشی نشان نداده بودیم و نکتهای که این موضوع را تقویت میکرد، این بود که اولین بار اخباری که درز شد از سوی همین جریان برانداز بود و بعد در داخل هم اصلاحطلبان به آن دامن میزنند و متاسفانه ارتباط تنگاتنگی میان آن ها وجود دارد.
اتفاقی که افتاد یک اتفاق اولا مقتدرانه و مناسب با ادعای طرف سعودی بود. چون طرف سعودی میگفت فصل تازهای بین روابط ایران و عربستان باز شده ولی اگر این اتفاق افتاده، چرا به حرف افرادی گوش می دهند که با امنیتیهای عربستان فعالیت رسانهای داشتند؟
اتهام آن این بود که یک راننده تاکسی رفته بود جلوی هتل ما و عکس مرا نشان داده بود و گفته بود که من دنبال این آدم میگردد که خیلی مضحک بود. مثلا یکی از ایرادات این بود که آن راننده گفته بود ایشان سوار تاکسی من شده و گفته بعدا کرایهات را حساب میکنم. پرسیده بودند چه کسی، چه ساعتی و کجا که راننده گفته بود با خانوادهاش همراه بوده در حالی که من اصلا با خانواده سفر نکرده بودم.
من این تناقض ها را برای وزیر امور خارجهمان هم فرستادم. شاید حدود ۱۵ ایراد از این اتهام پیدا کردم و این ایرادها به طرف مقابل انتقال داده شد. مسئولان دیپلماسی به عربستان گفتند اگر واقعا بنای شما بر اصلاح روابط است، پس چرا این کاررا انجام میدهید و از فردا کسی به شما اعتماد نخواهد کرد.
رائفیپور اینجا تبدیل به یک پرچم و نمادی شد که بالاخره این مشکل حل شد، بدون اینکه حتی یک دقیقه بازجویی شود. یعنی آنها حتی در مواردی راضی شده بودند که یک دقیقه به صورت تلفنی بازجویی از من صورت بگیرد ولی دستگاه سیاست خارجی ما میگفت بگویید جرمش چیست و این کار، خیلی مقتدرانه بود.
این بازجویی اتفاق نیفتاد و من سوار بر خودروی کنسولگری خودمان شده و به فرودگاه رفتیم،
گذرنامه ام را دادم و نماینده ما تا لحظه پرواز ایستاد. در واقع ماجرای رائفی پور یک نماد بود و حل شد. کسی به اندازه من، علیه سعودی ها صحبت نکرده بود ولی من رفتم و بالاخره برگشتم.
من معتقد بودم این مساله باید از بنیان حل شود تا هر ایرانی که عزیزی در سفر حج تمتع و عمره دارد، باید آرامش داشته باشد. ظاهرا قرار است که عمره هم راه بیافتد و حدود یک میلیون نفر عازم حج عمره شوند، در حج واجب سالیانه ۸۰ تا ۹۰ هزار نفر به عربستان می روند. یعنی قرار است ماهی ۱۰۰ هزار نفر به این کشور سفر کنند و باید خیال خانواده های آن ها راحت باشد.
منظورم از مستقیم این است که جشنوارههای خارجی استانداردهایی را قرار می دهند که باید مطابق آن باشید. غیرمستقیم هم یعنی این که با همکاری امنیتی با کشورهای اروپایی مثل فرانسه تلاش می کند تا از طریق آنها به جذب سلبریتیها (چهره ها) و هنرپیشههای ما بپردازد که من اسامی آن ها را هم می دانم و دستگاه امنیتیمان هم به صورت کامل اطلاع دارد که کدام سفارت، چه کسانی را فرستادند و کجا رفتند.
فردی از طریق یکی از سفارت ها وارد ایران شد و حدود ۱۵۰ نسخه از فیلم هایی که خروج آن غیرقانونی است را در چمدانش گذاشت تا از ایران خارج کند ولی دستگاه امنیتی ما چمدانش را گرفت، فیلمها را برداشت و دوباره چمدان را بست و به او داد که همان موقع هم به سفیر زنگ میزند و میگوید این اتفاق برای من افتاده که سفیر پاسخ میدهد احمق! چرا با من تماس گرفتی. یعنی چرا داری ما را لو میدهی؟ در واقع ارتباط عمیق است. اصلا چرا فکر میکنید یک سفارتخانهای باید اینقدر سلبریتیهای ما را دعوت کند؟
منبع : ایرنا