به گزارش اقتصادنیوز او در این گفتوگو انتقادات صریحی متوجه برنامه هفتم، دولت و سوپر انقلابیها کرد در بخشی از این گفتوگو آمده است:
اخیرا شاهد بازگشت گشتهای ارشاد به خیابانها هستیم، به نظر شما آن نگرانی شما که در ماههای گذشته طی نامههایی به برخی چهرههای پایداری منعکس شده بود، در حال تحقق است، آیا جریان اقلیت اما رادیکال در حال به راه انداختن پروژه انتخابات با مشارکت حداقلی با هدف حذف چهرههایی همچون محمدباقر قالیباف است؟
جماعتی از سوپرانقلابیها تحلیلی دارند مبنی بر اینکه هر چه بتوانند فضا را بستهتر، تاریکتر و ناامیدانهتر نسبت به آینده نشان دهند مردم نسبت به صندوق رای ناامید میشوند و این سوپرانقلابیها پیروز میدان خواهند شد. بنابراین اظهاراتی از قبیل تقویت فیلترینگ گسترده، پیگیری برپایی گشت ارشاد به شیوه سابق، پافشاری بر اقتصاد رانتی و دستوری، ارائه دیدگاههای بگیر و ببند و... در همین راستا ارزیابی میشود. نباید بگذاریم این جماعت خوارجیمسلک و سوپرانقلابی که البته اقلیت هستند، اما پرسروصدا، خود را وجه غالب جریانهای سیاسی- اجتماعی نشان دهند که نتیجه اقدامات آنان حذف افراد کارآمد از مجلس و دولت خواهد بود. باید تدبیر رهبری را جدی بگیریم و هر آنچه میتوانیم اظهارات و برنامههایی داشته باشیم که به ایمان و امید بیشتر به آینده منجر شود و آنگاه است که شاهد حضور گسترده مردم در عرصه، از جمله انتخابات خواهیم بود و شکست سنگین آن اقلیت را شاهد خواهیم بود.
شما اشاره کردید که این جریان سوپرانقلابی در انتخابات پیشرو با پروژهای خاص وارد میدان شده است؛ اما شاید در اینجا پرسش مهمتری قابل طرح باشد؛ کلان پروژه این جریان در چارچوب ساختار قدرت و نظام سیاسی و همچنین در میان اصولگرایان چیست؟
بعد از تیر ۱۳۸۴، جماعتی از بچههای انقلابی که تصور میکردند احمدینژاد با گفتمان انقلاب همراهی دارد، مواضع خود را با او تنظیم کردند؛ اما با وقوع ماجرای معاون اولی آقای مشایی، احمدینژاد که قبلا در پشت صحنه از جریان اصولگرا جدا شده بود، بهطور رسمی از این جریان اعلام جدایی کرد و بنابراین بخشی از بچههای انقلابی که به آقای احمدینژاد ارادت داشتند، در عمل بیسر شدند، بنابراین برخی درصدد برآمدند که به سر این جماعت تبدیل شوند و وقتی از آنها در این باره سوال میکردیم، ادعا میکردند: «آمدهایم کار گفتمانی کنیم و برنامهای برای انتخابات نداریم و فهرست انتخاباتی ارائه نمیکنیم.» اما هر چه به انتخابات مجلس نهم نزدیک شدیم این گروه که دنبال جمعکردن بدنه آقای احمدینژاد بود، در عمل فهرست انتخاباتی ارائه کرد و به یکی از پایههای ایجاد تفرقه و شکاف در جریان نیروهای انقلاب تبدیل شد.
این جریان از مجلس نهم و انتخابات ریاستجمهوری یازدهم تاکنون همواره ساز جدایی، تفرقه و دودستگی کوک کرده و این روند را در تمامی انتخابات پیگیری کردهاند. البته چنین ظهور و بروزی، خوشایند جریان اصلاحات هم بود و به همین دلیل از طرف رسانههای این جریان برجسته و به اصطلاح، «باد» میشدند. سران این گروه سوپرانقلابی، برای در اختیار گرفتن لیدری بدنه آقای احمدینژاد حرفهای تند میزدند و بنابراین مورد بهرهبرداری سیاسی جریان اصلاحات قرار میگرفتند؛ ضمن اینکه تفرقه هم مشی سیاسیشان بود. این جریان با تکیه بر مشی خود، معمولا از فهرستهای ائتلاف اصولگرایان در انتخابات مجلس و شوراها امتیاز میگرفتند و از این طریق برخی پستهای دولتی را نیز از آن خود میکردند.
به دلیل زیادهخواهیهای این گروه سیاسی تفرقهافکن، بالاخره جریان ائتلاف نیروهای انقلاب در انتخابات اخیر شورای شهر، تصمیم گرفت اگر این گروه سیاسی در فرآیند بررسی نامزدها ساز جدا بزند و درصدد برآید از بیرون اعمال فشار کند، امتیازی به آن داده نشود و همین اتفاق هم روی داد و در عمل سوپرانقلابیها، فهرستی جدا بدون هیچ اشتراکی با فهرست اصلی جریان نیروهای انقلاب دادند، آنها شکست خوردند و هیچکدام از نامزدهای مورد حمایتشان وارد شورای شهر نشدند. به نظر بنده این سوپرانقلابیها تجربه شورای شهر را در ذهن دارند و به همین دلیل تلاش میکنند هم با ساز جدایی و هم با چانهزنی از شورای ائتلاف نیروهای انقلاب امتیاز بالایی دریافت کنند. با این همه جریان آقای قالیباف و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب آنقدر انعطاف دارند که اگر این گروه سیاسی اشتباهات گذشته خود را بپذیرد و دست از زیادهخواهی بردارد پذیرای حضور آنها در سازوکارهای جبهه انقلاب باشند، اما بنده به شخصه پیشبینی میکنم که این جماعت سوپرانقلابی نه حاضرند از اشتباهات گذشته خود برگردند و نه از زیادهخواهیشان؛ و صد البته شورای ائتلاف هم در عین انعطاف، اصولی دارد که از آن کوتاه نخواهد آمد و احتمال قوی ماجرای انتخابات شورای شهر اخیر در انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند سال جاری تکرار خواهد شد.
بر اساس تحلیل شخصی خود-بدون ارتباط با عضویتم در یکی از گروههای سیاسی-باید تاکید کنم این سوپرانقلابیها نفوذی حلقه انحراف آقای احمدینژاد هستند. دلایل بسیاری برای این ادعای خود دارم، اما دلیل اصلیام این است که چه در دولت و چه در مجلس، همواره موضوعاتی را طرح کردهاند که از کارآمدی دولت یا مجلس در اختیار نیروهای انقلاب بکاهند؛ چرا که میخواهند جامعه و مردم را به این نتیجه برسانند و این نکته را القا کنند که ناجی مردم در برابر مشکلات، آقای احمدینژاد است. صریحا و با شفافیت خدمت شما عرض کنم که اگر ناکارآمدی در بخشی از مجلس یازدهم مشاهده میشود یا قوانین راهگشای مشکلات کشور به کُندی در این مجلس مصوب میشود؛ بهدلیل طرحهای نامعقول، کذایی و وقتگیری است که توسط همین جماعت در مجلس دنبال میشد و میشود. صریحتر بگویم من این جماعت را نفوذیهای آقای احمدینژاد میدانم که اگر اجازه داشتم برخی اقدامات پشت صحنهشان در مجلس و دولت را میگفتم تا متوجه میشدید چگونه دنبال ضربه به رهبری و کارآمدی نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند.
آقای توانگر چرا با وجود چنین ملاحظاتی عزم برخورد با این جریان در نهادهای حاکمیتی و سیاسی دیده نمیشود؟
بخشی از آن به دلیل این است که همچنان اقلیتی از بچه حزباللهیها تصور میکنند چون این گروه سیاسی حرفهای داغ انقلابی(با فریاد) میزند، پس انقلابی هستند، بنابراین همچنان از اینان حرفشنوی دارند، اما نمیدانند در پشت صحنه، دلیل اصلی بخشی از ناکارآمدی مجلس و دولت انقلابی، همین گروه هستند و بنابراین تا زمانی که این بچه حزباللهیها که البته مخلص و باصفا هم هستند، در این زمینه هوشیار نشوند یا به تعبیر رهبری، بصیرتشان افزونتر نشود، لاجرم باید سران سوپرانقلابی این گروه سیاسی را تحمل کرد؛ چرا که جریان ائتلاف نیروهای انقلاب میخواهد بهگونهای رفتار کند که چتر فراگیری برای همه نیروهای انقلابی و مردمی باشد.