برترینها: ویدئویی در فضای مجازی از کنسرت بهنام بانی منتشر شده که رفتار این خواننده مورد توجه کاربران قرار گرفته. در واقع رفتار بهنام بانی، آن بیا بالا گفتنهایش، آنجا که از مراسم پاتختی میگوید، البته که شادیآفرین است و حتی یادآور خوانندگانی مثل آغاسی هم هست اما موجب واکنش منفی برخی از مخاطبان موسیقی شده. این از آن مسائلیست که نمیشود به راحت و به قطعیت دربارهاش نظر داد، به هر حال برخی واکنشها را اینجا گذاشتیم، شاید از مجموع این واکنشها بشود نتیجهای گرفت.
یکی از کاربران به اسم علی نوشته: بهنام بانی و امثال ایشون نماد بی عدالتی هستن. بی عدالتی یعنی بدون هیچ استعداد و توانایی خاصی و با ارایه کار مبتذل برسی به این شهرت و پول. بی عدالتی انقدر احساس بدیه که سرپوش میذاره روی حسهای خوبی که اشاره کردی مثل شادی و رقص و این خودش نتیجه حذف هنر و فرهنگ از جامعهست.
زهرا هم این کامنت را برای منتقدان بهنام بانی نوشته: گیرم نقدتون درست. خواستم بدونم جناب عالی با تیمتون رزومه کاریتون چیه در هنر موسیقی؟! اگه هنر داشتن به تمسخر ارائه موسیقی افراد مختلفه ...که اطلاع بدید به بقیه راه و دارن اشتباه میرن
بهروز هم همفکر زهرا بود: از فردا بشینیم ایسگاه همو بگیریم به ریش هم بخندیم. هنرمند خارج از هنر موسیقی باید اخلاق ، منش ، رفتار درست داشته باشه. تمسخر از دسته کارای درست محسوب نمیشه ...
کامنت نرگس هم مشابه بود: به نظرم هیچ ایرادی تو برگزاری همچین اجرایی نیست. اگر مخاطبشو داره میتونه براش اجرا کنه کسی هم خوشش نمیاد مجبور نیست گوش کنه. ایراد تو برگزار نشدن اجراهایی هست که من با هیچ متر و معیاری نمیتونم بفهمم اونا چجوری مجوز ندارن ولی این داره؟
نسترن هم سعی کرد منطقی با قضیه برخورد کند: سلام، وقتی از صنعت موسیقی صحبت میشه تو همه جای دنیا برای در آمد زایی و بیزنس کارها برای فروش بیشتر ساخته وتبلیع میشه تا به هدف مالیش برسه، به قول ما چند نفر نون بخورن، اینکه اذیت کنندست یا نه؟بله حتما، ولی فقط برای کسانی که به موسیقی فرای سرگرمی و تفریح نگاه میکنن و دنبال دریافتهای عمیقتری از موسیقی دارن، ولی اذیت کننده تر اینه که نتونیم یا نخوایم باور کنیم که کجا و با چه کیفیتی زندگی میکنیم و جامعمون در چه لول فرهنگی فرار گرفته، و به نظرم علاوه بر فشارهای قانونی که مانع پیشرفت جامعه در این زمینه شده موزیسینهامون هم باید گردن بگیرن که در جهت رشد شعور موسیقایی جامعه کارهای در خوری انجام ندادن.
سیروس هم فضای منطقی رفتار کردن را احساس کرده بود استدلالش این بود: برای اینکه هیچ رسانه و متر و معیاری برای شناسوندن موسیقی درست و رفتار درست هنرمند نداریم که مردم یاد بگیرن باید به چه کسانی احترام بذارن و از چه کسانی حمایت کنند. و از اونجایی که عده زیادی از مردم همه چیزی که از موسیقی میدونن همین تم عروسیه بنابراین براشون شناخته شده و جذاب هست و چیز عجیب و بی محتوا و مشکل داری به نظرشون نمیاد ..
حامد هم از در زیبایی شناسی در موسیقی وارد شده بود: زیباییشناسی رو نباید به مقولهی «زیبایی و قشنگی» محدود کرد. زیباییشناسی یک فرد یعنی همهی المانهای ذهنی اون فرد که با توجه به فرهنگش و تاریخش توی ناخودآگاهش یه سری الگوها رو شکل میده. توی این مورد باید به دو زاویه بپردازیم. اول ظاهر ویدئو بعد اونچه میشه محتوای ویدئو دونستش. توی ظاهر ویدئو، اولا با قیافهی طرف روبرو هستیم که تیپیکالِ یک قشر از جامعه هست که هارمونی ذهنی ما ازش انتظار خارج شدن از اون نورم رو نداره. چه قیافهی صورتش چه اندامش. من خودم چاقم. قصدم توهین نیست. بیان یک امر واقعیه. آدمای چاق زیادی میرقصن که رقصشون دلنشین هم هست. رقص باید بر مبنای بدن رقصنده طراحی بشه و هر بدنی و هر چهره ای یه رقص رو بر میتابه. توی محتوای ویدئو هم ریتم تکراری و کلیشهای موسیقی که داره سعی میکنه خودشو با ساز و دکور و رنگ و نور مدرن جلوه بده باز هارمونی زیباییشناسی ما رو مجاب نمیکنه. این وسط یه عده هم از این ویدئو بدشون نمیاد. اونا زیباییشناسیشون با مال ما متفاوته. ولی من میخوام با جسارت بگم اگر زیباییشناسیت طبق روال طبیعی و سالم هنر و موزیک شکل گرفته باشه، ممکن نیست از این ویدئو خوشت بیاد. بحثم اصلا سر موضوع فاخر و مبتذل نیست. بحثم اینه که شما اگر موزیک بتهوون رو سر جاش نزنی همونقدری مبتذله که اگر برداری موسیقی مقامی رو ببری تو ارکستر فیلارمونیک. کاری که مثلا شاهکار بینش پژوه میکنه هم کمتر از این ویدئو برای من چندشآور نیست. اونم داره هارمونی طبیعی هنر رو به هم میزنه.