خبرگزاری فارس ـ حوزه حماسه و مقاومت: امروز به مناسبت سالگرد شهادت محسن حججی و روز شهدای مدافع حرم، برنامهای با محوریت خانوادههای شهدا از سرتاسر کشور و حتی شهدای فاطمیون در یکی از رسمیترین ساختمانهای تهران، یعنی سالن اجلاس سران، برگزار شد.
جمعیت زیادی صندلیهای سالن اجلاس را پر کرده بودند که از همه طیف سنی در میان آنها دیده میشد. پیرزن و پیرمردهایی که شهادت فرزندشان باعث شده بود چینوچروک صورتشان عمیقتر شود اما پشیمانی از اینکه فرزندشان را قربانی حرم حضرت زینب(س) کردهاند، هیچ جای صورتشان دیده نمیشد. زنان جوانی که گاه با دختر یا پسربچهای به جلسه آمده بودند و به نحوی با فرزندشان رفتار میکردند که انگار در زندگی هیچ غمی ندیده و هیچ دردی نکشیدهاند. بچهها هم انگار از دنیایی دیگر آمده بودند چرا که هم با یکدیگر بازی میکردند، هم صحبت میکردند و هم نظم جلسه را بهم نمیریختند.
عکسهایی که گویا خود شهدا بودند
تعداد زیادی از آنها عکس فرزند، همسر و پدر شهیدشان را با خود آورده بودند و با افتخار یا روی میز گذاشته یا در آغوش کشیده بودند. سالن پر بود از عکسهای کوچک، بزرگ، رنگی و حتی سیاه و سفید شهدا که عزیزانشان طوری از آنها مراقبت میکردند که انگار این عکس شهید نیست بلکه خود شهید است که اگر از دستشان بیوفتد، شکسته و بار دیگر عزیزشان را از دست میدهند.
اوایل مراسم هر کس سرش گرم کار خودش بود و بدون اینکه نظم جلسه را بهم بریزد، یا با بغل دستیاش صحبت میکرد یا عکس شهیدش را بالا میگرفت تا دوربینها و رسانهها ببینند. اما سرود جمهوری اسلامی که از بلندگوهای سالن پخش شد، همه با هم چنان ایستادند و با احترام دست به سینههای خود گذاشتند که انگار اگر صد فرزند هم داشته باشند، همه را یکی یکی در راه دفاع از وطن راهی میدانهای جنگ کرده و با افتخار شهادتشان را به همه اعلام میکنند.
وقتی حضور خانوادههای شهدا جلسه رسمی را گرم و صمیمی کرد
حضور مطرحترین شخصیتهای سیاسی نظیر سیدابراهیم رئیسی رئیسجمهور، سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران و معاون رئیسجمهور و حجتالاسلام سیدرمضان موسوی مقدم نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید در مراسم این تصور را به وجود میآورد که قرار است مراسمی خستهکننده و رسمی برگزار شود و خانوادههای شهدا مجبور میشوند ساعاتی را معذب بر صندلیهای خود بگذرانند تا زمان بگذرد. اما در این پیشفرض گرما و صمیمیت مادران، پدران، همسران و فرزندان شهدا سرمای جلسه را در خود محو کرده بود؛ چرا که نه تنها تا پیش از ورود این شخصیتهای مطرح سیاسی، هیچکس تحت عذاب دقایق خود را نمیگذراند، بلکه به محض ورود آنها، تعداد زیادی از مادران و پدران، هر یک جهت کاری، دور آنها جمع شدند و آنها نیز با حوصله و روی باز با همه آنها گفتوگو کردند.
رئیس جمهور پای درد دل خانوادههای شهدا
همسر شهیدی دختر کوچکش را به رئیسی نشان میداد و رئیسی با علاقه بوسهای بر گونه دختر میزد. مادری از دغدغههای فرهنگی پسر شهیدش میگفت و گلایه میکرد که چرا نادیده گرفته شده. پدری تشکر میکرد و پدر دیگری صمیمانه از اوضاع مالی خود صحبت میکرد. مادری از وضعیت حجاب در جامعه گلایه میکرد و میگفت: پسرم نرفت که اوضاع جامعه این شود...
یکی دیگر از چیزهایی که حتی توجهها را به خود جلب نمیکرد، احترام و تعظیم کوتاه مسئولان برگزارکننده مراسم در مقابل والدین، همسران و دختران شهدا بود که هیچ کس آن را نمیدید و به آن توجه نمیکرد. اما چشمان تیزبین یک خبرنگار میتوانست به خوبی گوشه و کنار سالن را کاوش کرده و این لحظات را به ذهن بسپارد.
از همان لحظات ابتدایی که با خانوادههای شهدا همکلام شدم، همه خواسته آنها رسیدگی به وضع حجاب بود، طرح این خواسته با حضور رئیس جمهور پررنگتر شد و گویا خانوادههای شهدا ترجیح میدادند جای بیان خواستههای شخصی درد اصلی جامعه را بیان کنند.
پایان پیام/