همشهری آنلاین_مژگان مهرابی: بیشتر از آنکه مکانی برای ورزش کردن باشد، مدرسه پهلوانپروری است. این مهم، اگرچه یکی از ارکان اصلی ورزش باستانی است و در دیگر زورخانههای شهر هم اجرا میشود اما آنچه باعث وجه تمایز زورخانه شیر با دیگر زورخانههای پایتخت شده اصالت و پیشینه کهن آن است. گود زورخانه شیر قدمت 110 ساله دارد و نحوه شکل گیریاش داستانی است شنیدنی.
زورخانه را «مرشد علی طاهری» بنا کرد تا مکانی باشد برای دورهمی پهلوانهای شهر. از آن زمان سالهای زیادی میگذرد و به رغم مشکلات موجود خاندان طاهری چراغ این زورخانه را روشن نگه داشتهاند. در حال حاضر «مرشد علی اکبر» سومین نسل خاندان طاهری آن را اداره میکند. سری به این بنای تاریخی زده و پای صحبت «مرشد علی اکبر» نشستیم.
گود زورخانه مقدس است چه برای باستانی کارها و چه برای تازه واردهایی چون من که برای نخستین بار قدم به آن جا میگذارم. در واقع ساختار زورخانه است که وادار میکند آدمها با احترام وارد آنجا شوند. با وضو و با طهارت. درِ ورودی زورخانه کوتاه است، بنابراین هرکسی بخواهد وارد شود ناگزیر است سرش را خم کند. مرشد علیاکبر میگوید: «همین درسی است برای باستانی کارها که همیشه تواضع داشته باشند و رفتارشان عاری از غرور و تکبر باشد.» زورخانه شیر به غیر از حرمتش جذابیت زیادی دارد. رد پای تاریخ را در جای جای آن به خوبی میتوان دید. روی دیوارها تا چشم کار میکند عکس پهلوانهای نامی کشور نصب شده، از مرحوم تختی و طوسی تا طیب و حسین بلور.
خیلیشان را خود مرشد هم نمیشناسد چه برسد به من که هیچ ذهنیتی درباره پهلوانها ندارم. مرشد علیاکبر میگوید: «همه عکسها را خودم جمعآوری کردم. گنجینه این زورخانه هستند.» بعد با دست عکسها را معرفی میکند: «این پهلوان تاجیک است. از باشگاهداران نامی آن زمان بود. رفاقتی با پهلوان تختی داشت. برای همین با هم به زورخانه ما میآمدند. این 2 نفر هم که کنار هم ایستادهاند برادران صمدکاران هستند. هرچه هست این پهلوانها سمبل رفتاری باستانی کارهای زورخانه شیرند. هرکدام سرگذشتی شنیدنی دارند.»
- یادگار مرشد علی
نگاهم به سقف کاسهای شکل زورخانه میافتد. پر از نقش و نگار است. مردی که میل را روی سرش بلند کرده یا پهلوانی که کباده میزند. نقاشی دیگر هم برگرفته از داستانهای شاهنامه است. هرچه هست مخاطب را مجذوب خود میکند. کنار گود تعداد زیادی میل چیده شده که هرکسی بنا به توانایی و قدرتش میل انتخاب میکند. کبادهای هم به ستون آجری زورخانه نصب شده که به نظر میآید بلندکردنش کار هر کسی نیست. هرکدام از وسایلی که این جاست یک معنی میدهد. میل به معنای گرز است، کباده کمان رستم، تخت شنا جای شمشیر است و ضرب هم کنایه از طبل روز جنگ است. سنگ هم همان صفحه چوبی است نماد در خیبر است.»
مرشد از نحوه شکلگیری زورخانه میگوید: «این زورخانه را پدربزرگم مرشد علی بنا کرد. در محله نیکنام. اینطور که پدرم تعریف میکرد زورخانه را در زیرزمینی که کنار آبانبار بوده بنا میکند. نامش را هم شیر میگذارد تا نمادی از قدرت را به رخ بکشد. بعد از مدتی که زورخانه پا میگیرد و بروبیایی پیدا میکند، زورخانه را به میدان احمدیه منتقل میکند. با اینکه زورخانه کوچک بوده اما خیلیها برای تمرین و تماشا به آن جا میرفتند.» بعد از فوت پدربزرگم، پدرم مرشد زورخانه شد. من هم که کودکی بیش نبودم کنار دستش در زورخانه به امور آن جا میپرداختم. در سال 1304 پدرم مرشد محمود، زورخانه را در محله چهارصددستگاه ایجاد کرد.
- جایی برای رفع نیاز نیازمندان
زورخانه شیر چند ماهی است مثل گذشته رونق ندارد. دلیلش هم شیوع بیماری کروناست. با این حال مرشد علیاکبر در زورخانه را نبسته و با رعایت پروتکلهای بهداشتی پذیرای باستانی کارهاست. او میگوید: «رفت و آمد ورزشکاران را زمانبندی کردهام که کسی دچار مشکل نشود.» اما اتفاق نیکی به یادگار از گذشته مانده و آن دستگیری از نیازمندان است.
او میگوید: «در قدیم مراسم گلریزان برگزار میکردند تا با کمک اهالی به بارافتادهای کمک کنند. بدون اینکه اسم نیازمند را عنوان کنند. چراکه معتقد بودند نباید غرور کسی خدشهدار شود. یا اینکه دور هم جمع و برای رفع مشکلات هم دست به دعا میشدند. الحق که نفسشان گیرا بود و دعایشان خیلی زود مستجاب میشد. الان هم همینطور است. مردم زورخانه را جایی برای رفع مشکلات اهالی میبینند. هرکسی خبر از گرفتاری همسایهاش داشته باشد به ما میگوید و برای او گلریزان میگیریم بدون آنکه خودش متوجه شود کمک مالی از کجا آمده است.» مهدی پسر مرشد علیاکبر هم خود از مرشدان برجسته تهران است که به وصیت پدربزرگش راه ابا و اجدادش را ادامه داده و در نظر دارد چراغ زورخانه را روشن نگاه دارد.
- اخلاق جوانمردی در ورزش زورخانهای
منطقه 14، زورخانههای فعالی دارد که در حال حاضر به دلیل شیوع بیماری کرونا، تعطیل هستند. به باور «محسن بهدوز» مدیر اداره ورزش شهرداری منطقه 14 وجود زورخانه نشان میدهد، ورزش باستانی که ورزش اصیل ایرانی است هنوز پابرجاست. او میگوید: «ورزش باستانی قدمتی کهن دارد که هویت ملی ما را به رخ میکشد. در واقع تأثیرگذاری آن در جامعه، ایجاد همدلی و اتحاد است. اخلاق جوانمردی در نسل جوان را ایجاد کرده و آنها را در برابر تهاجم فرهنگی مصون میدارد.»
بهدوز معتقد است، از ورزش باستانی باید حمایت شود چراکه تأثیر زیادی در کاهش آسیبهای اجتماعی دارد. او ادامه میدهد: «در زمان قدیم اگر کسی به سفر طولانی میرفت خانوادهاش را به پهلوان محله میسپرد. هرکسی بارش میافتاد یا معتاد بود و کمک میخواست سراغ پهلوان محله میرفت.
اهمیت این ورزش در مرام آن است. باستانی کارها ارادت زیادی به امیرالمؤمنین(ع) دارند چراکه ایشان هم یک پهلوان بود.» به باور بهدوز، ورزش باستانی بیانگر تاریخ و فرهنگ کهن ایران است و بیشتر از آنکه ورزش باشد، اشاعه خصلت انسان دوستی است. او میافزاید: «در تهران قدیم، حفظ امنیت محله بیشتر با پهلوانها بود. اگر نزاعی صورت میگرفت برای میانجیگری پهلوانها اقدام میکردند یا کسی با مشکل مالی مواجه میشد، پهلوانها گلریزان میگرفتند.»