روزنامه فرهیختگان نوشت: آیا عاقلانه است فرد یا جریانی درون دولت به نوعی وارد انتخابات شوند که فرصتهای موجود را پای رقابت انتخاباتی بگذارد؟ آن هم مجلسی که حداقل در مهمترین پروژههای دولت همراه بوده و در عرصه عمومی یککاسه محسوب میشود؟
کنشهای انتخاباتی بعضی حلقههای خاص و شناختهشده درون دولت که گویا با مفهوم ملی جایگاه دولت در ساختار سیاسی آشنایی ندارند، برای دولت سیزدهم منفی است؛ حلقهای که متوجه نیست با کندن خندق دور دولت مزیتهای آن را محدود و چالشهای پیشرو را سختتر خواهد کرد.
حالا این جریان با همان کت و شلوار مقام دولتی کنش انتخاباتی هم دارد.
نقشآفرینی وزیری در جریانهای سیاسی شب انتخاباتی که با هدف سهمخواهی در «چند بهعلاوه چند» شکل میگیرد، ظلم در حق ملت است. جامعه در انتظار تحول واقعی و روی زمین است. مسکن که یکی از اساسیترین و شاید ابرچالش کشور است، چندین برابر آن صندلیهای احتمالی مجلس ارزش دارد. چهبسا اگر وزیری در ماموریت وزارتخانه موفق شود، نیازی به «رفیق» در بهارستان ندارد. کارنامهاش جای 20 نماینده مجلس حرف میزند. حتی برای رایزنی و نقشآفرینی به نظرسنجیهایی نیاز نداریم که 41 درصد از 142 درصد رای داشته باشد. مخاطب این کارها را فعل سیاسی در انتخابات میفهمد نه چیز دیگری.