به گزارش مشرق، علیرضا زادبر در کانال خود در ایتا مطلبی را از شمسالدین جزایری (۱۲۸۳ - ۱۳۶۹)؛ وزیر فرهنگ کابینه رزمآرا (۱۳۲۹) و استاندار خراسان (۱۳۴۱) که برگرفته از نوار دوم مصاحبه شمسالدین جزایری با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، است را با عنوان روایت شمسالدین جزایری از اوضاع و احوال ایران در زمان روی کار آمدن رزمآرا منتشر کرد:
شاه هم البته آن قدرتی که بتواند اداره بکند [نداشت] مردم نمیترسیدند از او زیاد، درصورتیکه از رضاشاه آدم واقعاً میترسید، ایرانیها همه میترسیدند، اکثریتشان لااقل.
مثلاینکه سیاست به صورتی درآمد که شاید آمریکاییها هم کمک و مداخله کردند، مخصوصاً از زمان قوامالسلطنه، دستهایی هم میل داشتند که آمریکائیها مداخله بکنند از این نظر که من به شما عرض میکنم. قوامالسلطنه خودش جزو عوامل این کار بود. رفقای ما هم یکدستهشان همعقیده بودند که مثلاً انگلستان حالا آن امپراتوریاش از دست رفته و ضعیف شده در مقابل روسیه و روسیه روزبهروز دارد قدرت پیدا میکند با آن وضعی که استالین پیدا کرده بود، یک سیاست سومی هم بیاید به تقویت سیاست روسیه و اینجا یک محل اتکائی داشته باشد و بنده خوب یادم هست که قوامالسلطنه با آمریکائیها مذاکره کرده بود که یک کمکی بگیرد.
میدانید وضع بودجه ما بد شده بود. بنده این را مطالعه کردم در قوانین مالیه و به آقای دکتر مصدق هم این را گفتم، مردم ایران آقا، تجار اینهایی که باید مالیات بدهند مالیات نمیدادند.
بنده یکوقتی همین کتاب را نوشتم از اداره مطالعات اقتصادی بانک ملی خواستم. مخارج زندگی را ما مطالعه کردیم یازده تا سیزده برابر شده بود. مالیاتها و عواید دولت ما سه برابر شده بود. عوامل اقتصادی ازهرجهت موجب بالارفتن قیمتها در ایران شده بود دیگر. جنگ بود. کالا کم میرسید به ایران. اشغال بود ایران، خود ایران نمیتوانست تولید زیاد بکند خب، خودبهخود وضع زندگی خیلی گران شده بود، اینها [انگلیسها] خیال کردند که بیایند لیره را تسعیرش را ببرند بالا به چهارده تومان، این به نفعشان است مثلاً ریال زیادتر، مخصوصاً انگلیس من نوشتم که خوب، متفقین همه بودند ولی انگلستان چون شرکت نفت را داشت و باید در سال یک مقداری ارز را تبدیل به ریال بکند میخواستند ریال بیشتری بگیرند، غافل از اینکه این آخرین ضربت مرگآور را میزند به قیمتهای ایران و قیمت را میبرد به سیزده برابر.
عرض میکنم بنابراین وضع اقتصادی ایران وضع اقتصادی خوبی نبود. شاه هم که اطلاعات اقتصادی نداشت، درعینحال هم نگران بود، میترسید، توی دانشگاه هم به او حمله کرده بودند، یعنی تیراندازی به او کرده بودند، بنابراین وضع به یک صورت غیرامنی برای او درآمده بود. خارجیها هم تلقین کرده، شاید فشار میآوردند که یک حکومت مقتدری تشکیل بشود. توی اینها هم آقای رزمآرا را انتخاب کرده بودند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.