برترینها: مانند مقالههای قبلیِ اینچنینی، تماشای تصاویر این مقاله قرار است تنها اندکی حالتان را بهتر کند. احتمالا برای شما هم مانند من طبیعت، حیوانات و داستانهایشان یکی از آخرین موضوعاتی است که هنوز میتواند در میانه این زندگی پر از غصه و دغدغه، لبخندی ولو کمرنگ روی لبانم بنشاند و هدف این مقاله هم دقیقا نشاندن همین لبخند کمرنگ روی لبهای شماست.
در این مقاله قرار است همراه هم سفری کنیم به سراسر دنیا و از داستان حیوانهایی باخبر شویم که انگار صرفا با هدف احساساتی کردن ما زندگی میکنند.
پست کننده این عکس توضیح داده در شرایطی که هوا طوفانی بوده سعی کرده به سرعت به خانه برگردد چرا که میدانسته گربه خانگیاش به شدت از صدای رعد و برق میترسد. وقتی به خانه رسیده با این صحنه مواجه شده و متوجه شده سگِ خانگی هماتاقیاش، گربهاش را در آغوش گرفته تا مبادا از صدای رعد و برق بترسد.
"شاید این عجیبترین صحنهای باشد که تابحال دیدهام. دیروز با کمکهای شما توانستیم اولین ایستگاه اتوماتیک غذا برای سگهای خیابانی را در شهر کِراماتورسک در اوکراین راهاندازی کنیم و امروز با این صحنه روبرو شدم. سگهای خیابانی اوکراینی با نظم و ترتیب برای غذا خوردن صف تشکیل دادهاند."
"در دو، سه روز گذشته اندکی از غذای خودم را به این کلاغ دادم و پس از سه روز همسفره شدن با او، کلاغِ با معرفت امروز هدیهای برای جبران محبتم به من داد. او این سنگ را به نزدیکی من آورد و آنقدر آن را با نوکش به من نزدیک کرد تا بالاخره متوجه شوم و آن را بردارم."
این داستان غمانگیز از این قرار است که این گربه برای سالها همراه خواهرش در این خانه زندگی میکرده و متاسفانه چند ماه پیش خواهرش فوت کرده است. به گفته صاحب گربهها، گربه عزادار هر روز نیم ساعت به همین شکل روی طاقچه و روبروی عکس خواهرش مینشیند و به عکسِ او خیره میشود.
"این سگِ خوشتیپ و گوشدراز بِیلی نام دارد و او یک متخصص هواشناسیِ بسیار خبره است. اگر بِیلی گوشهای باشکوهش را کاملا باز کند میتوان با 80% اطمینان انتظار باد و بوران داشت."
اگر تا به این ساعت روز فوقالعادهای را سپری نکردهاید شاید خواندن این بخش اندکی حالتان را بهتر کند. حتما برایتان جالب خواهد بود اگر بدانید اورانگوتانهایی که در سن بسیار کم مادرشان را از دست دادهاند باید برای یاد گرفتن نحوه اورانگوتان بودن هر روز به مدرسه بروند. نکته جالبتر اینکه این اورانگوتانهای فسقلی هر روز سوار سرویس مدرسه شده و برای اینکه در آینده اورانگوتانهای مفید و موفقی شوند به سمت مدرسه رهسپار میشوند. سرویس مدرسه این بچهها البته همانطور که در تصویر میبینید یک فرغونِ تر و تمیز است.
"همسرِ من عاشق پرندههاست و دیروز بالاخره یک ظرف مخصوص غذا دادن به پرندهها را جلوی خانهمان نصب کرد. این سنجاب ظاهرا زودتر از هر پرندهای از این غذای درست و حسابی باخبر شده و آنقدر به خوردن ادامه داده که همانجا خوابش برده است."
"این گربه ترافل نام دارد و او در یک مطب چشمپزشکیِ کودکان کار میکند. وظیفه ترافل این است که به بچههای مراجعه کننده به مطب که قرار است عینکی شوند، نشان دهد که عینک زدن میتواند چقدر باحال و جذاب باشد."
"برادر من مدتی است که به خاطر کار جدیدش در یک ایالت دیگر زندگی میکند و در نتیجه از سگش هم دور شده است. امروز تصمیم گرفتیم با یک تماس تصویری به سگ برادرم نشان بدهیم که او حالش خوب است و راستش نتیجه این کار و خوشحالی و هیجان زده شدنِ او باعث شد اشک از چشمان همه ما جاری شود."