به گزارش اقتصادنیوز ، تنگه هرمز مهمترین کریدور برای انتقال انرژی جهان است، کردیوری که بازیگران بیش از یک ششم نفت و یک سوم گاز طبیعی مایع را از طریق آن صادر می کنند. در سال های اخیر تنگه هرمز به کانون تنش ها تبدیل شده، گزارهای که حضور بازیگران خارجی را محتمل کرده؛ عاملی که می تواند زمینه ساز رویارویی های نظامی شود.
چین، بزرگترین واردکننده نفت جهان، به شدت به نفت خلیج فارس وابسته شده به طوری که طلای سیاه 50 درصد واردات چین را در سه ماهه اول سال 2022 به خود اختصاص داده. علاوه بر این، خاورمیانه، به دلیل موقعیت استراتژیکش در تقاطع آفریقا، آسیا و اروپا، نقشی کلیدی در طرح ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) دارد. نکته قابل تامل دیگر این است که خلیج فارس در رقابت ژئواستراتژیکش با ایالات متحده، منطقه ای است مملواز فرصت های مهم برای چین، زیرا بر خلاف واشنگتن، پکن از روابط دوجانبه نزدیک با کشورهای دو طرف تنگه هرمز برخوردار است. از همین رو امروز چین به یکی از سهامداران اصلی فعال در تحقق امنیت تنگه هرمز تبدیل شده.تلاش پکن برای احیای روابط دیپلماتیک تهران و ریاض موید این حقیقت است.
آنگونه که موسسه مطالعاتی کارنگی نوشته، با افزایش اتکای چین به نفت خلیج فارس، منافع استراتژیک این کشور برای حفظ امنیت و ثبات تنگه هرمز نیز افزایش یافته است. علاوه بر این، حضور نظامی ایالات متحده و متحدانش در این تنگه، چین را برای گسترش نفوذش در منطقه برای حفاظت از منافع تجاری خود تشویق کرده است. در حالی که پکن و واشنگتن تمایل مشترکی برای تضمین عبور آزاد نفت دارند، چین به شدت در برابر اختلال در عرضه نفت از منطقه آسیب پذیر است آن هم در شرایطی که تضمین عرضه ثابت برای امنیت انرژی چین حیاتی است.
در سالهای اخیر، چین برای واردات نفت ایران، تحریم های آمریکا را دور زده است. ایران پس از روسیه و عربستان سعودی سومین تامین کننده بزرگ نفت چین است. می 2018 پس از خروج ایالات متحده از توافق هسته ای با ایران، تحریم ها علیه صنعت نفت ایران بار دیگر اعمال شد، ایران نیز بهای نفتش را به میزان حداقل 25 درصد کاهش داد. در چنین شرایطی پکن به بزرگترین واردکننده نفت و همچنین شریک تجاری اصلی ایران تبدیل شد. این کشور از تحریم نفت ایران توسط ایالات متحده و همچنین محدودیت های تعریف شده توسط گروه هفت (G7) و اتحادیه اروپا بر نفت روسیه به عنوان واکنشی به جنگ روسیه و اوکراین سود زیادی برده است. علاوه بر این، قرارداد بیست و پنج ساله مشارکت استراتژیک جامع که بین چین و ایران در مارس 2021 امضا شد، شامل فروش نفت ایران با تخفیف به چین در ازای سرمایه گذاری چینی ها در ایران بود و به گونه ای ردپای اقتصادی پکن در منطقه را برجسته کرد.
در سوی دیگر تنگه هرمز، چین روابط خود را با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تقویت کرده است. در حالی که در ابتدا صادرات نفت و گاز شورای همکاری خلیج فارس پایه های این روابط بود، همکاری اقتصادی چین با این گروه از کشورها به سرعت در بخش هایی مانند زیرساخت، مالی، مخابرات، اکتشاف فضا، انرژی های تجدیدپذیر، انرژی هسته ای و حتی تولید تسلیحات گسترش یافته است. در همین راستا دسامبر 2022، چین و عربستان سعودی توافقنامه مشارکت استراتژیک جامع را امضا کردند. علاوه بر این، چین در راستای طرح ابتکاری کمربند و جاده خود، میلیاردها دلار در بنادر خلیج فارس از جمله بندر خلیفه و بندر فجیره امارات، بندر نوظهور دقم عمان، بندر چابهار ایران و بندر گوادر پاکستان سرمایهگذاری کرده است.
همزمان شرکت مهندسی و ساخت نفت چین ساخت خط لوله نفتی حبشان-فجیره را در سال 2012 به پایان رساند. این خط لوله نفت را به طول 380 کیلومتر از طریق امارات به بندر فجیره منتقل می کند و در نتیجه تنگه هرمز را دور می زند. شرکتهای چینی همچنین در حال حاضر در ساخت شبکه ریلی امارات مشارکت دارند؛ شبکه ای که بنادر امارات را با مراکز تجاری و صنعتی بزرگ در سراسر خلیجفارس متصل میکند.به گفته وزارت دفاع ایالات متحده، چین به دنبال حضور نظامی در منطقه است. به همین دلیل سال 2021، بندر خلیفه جنجال ساز شد، زمانی که سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده متوجه شدند که چین مخفیانه شروع به ساخت تاسیسات نظامی در آنجا کرده است. ظاهرا واشنگتن به امارات در باب فعالیت های چین هشدار داد و به نظر می رسد ساخت و ساز متوقف شده است. برخلاف تصور ایالات متحده، چین فعلا نیروی نظامی دائمی در منطقه ندارد، با این حال کشتیهای نیروی دریایی چین از سال 2008 در ماموریتهای اسکورت ضد دزدی دریایی شرکت داشته و در چندین بندر منطقه پهلو گرفتهاند.
اگرچه چین به دنبال حضور نظامی قویتر در منطقه است، اما فاقد تجربه و سختافزار نظامی برای به چالش کشیدن ایالات متحده به عنوان ضامن امنیت منطقه است. با این وجود، خروج نظامی ایالات متحده از خاورمیانه و چرخشش به سوی شرق، در سیاست ریاض و ابوظبی تغییرات قابل توجهی ایجاد کرده. پادشاهیهای خلیج فارس که دیگر به تضمینهای امنیتی ایالات متحده باور ندارند، درگیر پوشش استراتژیک در روابط دوجانبه خود با واشنگتن و پکن شدهاند؛ رویکردی که درها را برای دخالت عمیقتر دیپلماتیک چین باز میکند. با این حال، اینکه آیا نفوذ رو به رشد دیپلماتیک و اقتصادی چین در منطقه به نفوذ نظامی بیشتر تبدیل خواهد شد یا خیر، به میزان پایبندی ایالات متحده به تعهدات امنیتی اش در قبال متحدان شورای همکاری خلیج فارس بستگی دارد.
کاهش تنشهای منطقهای که ماحصل توافق با میانجیگری چین بین عربستان سعودی و ایران است میتواند نقش چین را در ساختار امنیتی آینده منطقه برجسته کند. با این حال، پکن درک می کند که در حال حاضر قادر نیست با سلطه نظامی واشنگتن رقابت کند. با این وجود، خیز چین برای احیای روابط دیپلماتیک عربستان و ایران نشان داد که پکن در حال ساختن قدرت اقتصادی اش در منطقه است تا پویایی های خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده و همچنین پل های دیپلماتیک را میان مناطق دارای اهمیت استراتژیک ایجاد کند تا از منافع تجاری خود حراست کند.
توافق عربستان سعودی و ایران تنها بخشی از جاه طلبی های پکن در خاورمیانه را منعکس می کند. موفقیت این توافق پیامدهای بسیاری نه تنها برای منطقه بلکه برای رقابت قدرت های بزرگ بین چین و ایالات متحده به همراه خواهد داشت. برای مقابله با منافع چین، واشنگتن توافق ابراهیم و عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل را در اولویت قرار داده. چنین رویکردی امکان تشکیل یک بلوک متحد از متحدان منطقه ای ایالات متحده را هموار کرده که به طور بالقوه منجر به همکاری امنیتی بیشتر در رویارویی (ادعایی) با ایران و در عین حال مهار نفوذ چین می شود.