چرخش کامل به سمت یک قدرت، درمان موقت است

تابناک چهارشنبه 01 شهریور 1402 - 23:41
اینکه سیاست خارجی بخواهد به سوی یک قطب در جهان متمایل شود، آن هم قطبی که هنوز در دنیا به خوبی تعریف نشده، ظرفیت‌هایش شناخته شده نیست و خودش وابستگی‌های زیادی به قطب دیگر دارد اصلا سیاست درستی نیست و به جایی هم نمی‌رسد.

به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، اجلاس بریکس (گروهی متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) در حالی امروز در ژوهانسبورگ، پایتخت آفریقای جنوبی آغاز شد که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران نیز قرار است راهی این کشور شود تا در نشست‌های روزهای آینده این اجلاس حضور داشته باشد. در روزها و هفته‌های اخیر بسیاری از رسانه‌ها و مقامات در خصوص اهداف این نشست گمانه‌زنی کرده‌اند و «دلارزدایی» عبارتی بود که در بیشتر این گمانه‌زنی‌ها و تحلیل‌ها از جمله اهداف اجلاس بریکس عنوان می‌شد.

«جماران» در گفت‌وگو با نعمت‌الله ایزدی، آخرین سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی و سفیر اسبق ایران در روسیه به بررسی این موضوع پرداخته است.

این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

در حالی که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور امروز راهی آفریقای جنوبی می‌شود تا در اجلاس بریکس شرکت کند، گمانه‌زنی‌های زیادی درباره این نشست وجود دارد و بسیاری از دلارزدایی به عنوان یکی از اهداف اصلی بریکس نام می‌برند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

شما اگر به سابقه این امر نگاه کنید، کشورهای دیگر تا به حال چندین بار تلاش کردند تا به جای دلار یا در کنار دلار، ارزهای دیگری را جایگزین کنند، اما تا الان تنها پولی که توانسته تا حدی جایگاه ویژه‌ای برای خود کسب کند یورو بوده است. برای این منظور ظرفیت عظیم اقتصادی منطقه اروپا به کار گرفته شده و به رغم وجود این پشتوانه و همچنین روابط خوبی که میان آمریکا و اروپا وجود داشت، باز هم یورو نتوانسته جایگاهی مشابه دلار داشته باشد. دلارزدایی از تجارت به ظرفیت اقتصادی بسیار بالایی نیاز دارد. اینکه ایران بخواهد چنین دستور کاری را دنبال کند یا مجموعه کشورهای بریکس بخواهند به دنبال دستیابی به این هدف باشند، با توجه به پیوستگی اقتصاد جهانی و کشورهای بریکس با آمریکا، هدفی نیست که در کوتاه مدت یا حتی میان مدت عملی باشد. بزرگترین اقتصاد در میان کشورهای بریکس اقتصاد چین است و اگر نگاهی به حجم تجارت چین و آمریکا داشته باشیم خواهیم دید که پیوستگی زیادی میان اقتصاد چین و آمریکا وجود دارد.

کشورهای بریکس سهم بسیار زیادی از تولید ناخالص جهانی دارند. حتی با توجه به این موضوع هم دلارزدایی هدفی دست نیافتنی به نظر می‌رسد؟

به نظر من این بیشتر یک آرزو است و در عمل نمی‌توان امید داشت که به سرعت این هدف عملی شود. با توجه به سابقه‌ای که آمریکایی‌ها برای خود ایجاد کرده‌اند به چالش کشیدن سلطه دلار کار بسیار سختی است. می‌توان در میان خود کشورهای بریکس طرح‌هایی به منظور کاهش وابستگی به دلار ارائه داد اما نمی‌توان امید داشت که این طرح‌ها ابعاد بزرگی داشته باشند.

چه چالش‌هایی در این مسیر وجود دارد؟

برای مثال ما اگر بخواهیم با روپیه هند یا یوان چین یا واحد پول ملی کشورها تجارت را پیش ببریم باید تبعات و چالش‌های ناشی از آن را بپذیریم. یک نمونه از این چالش‌ها را در داستان پول‌های بلوکه شده در کره جنوبی دیدیم. افت ارزش پول‌های ایران به افت ارزش پول ملی کره جنوبی در برابر دلار بازمی‌گشت.

به هر حال می‌دانیم اقتصاد کره جنوبی اقتصاد قدرتمندی است، اما به دلار وابسته است و افت ارزش این پول‌ها نسبت به دلار می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. من معتقدم نقش تبلیغات در این زمینه بیش از آن چیزی است که در عمل اتفاق می‌افتد.

دولت آقای رئیسی طی دو سال گذشته تلاش کرده تا خلأ جدی را که در رابطه میان ایران و غرب وجود دارد، از طریق تقویت روابط با کشورهای دیگر نظیر روسیه، چین، برزیل یا هند پر کند. آیا این سیاست می‌تواند تامین کننده منافع ملی ایران باشد؟

داشتن رابطه خوب با این کشورها شامل چین و روسیه و برزیل و سایر قدرت‌های جهانی یک ضرورت است. کسی این ضرورت را نفی نمی‌کند، اما آنچه اتفاق می‌افتد به نظر من حاصل درک ناصحیح از سیاست خارجی است. سیاست خارجی یک امر سیال است؛ اینکه سیاست خارجی بخواهد به سوی یک قطب در جهان متمایل شود، آن هم قطبی که هنوز در دنیا به خوبی تعریف نشده، ظرفیت‌هایش شناخته شده نیست و خودش وابستگی‌های زیادی به قطب دیگر دارد، اصلا سیاست درستی نیست و به جایی هم نمی‌رسد. تقویت روابط با این کشورها ممکن است در کوتاه مدت بخشی از خلا رابطه با غرب را جبران کند و بخشی از مشکلات اقتصادی کشور ما را حل کند اما مشکل اصلی ما که تعامل با کل دنیاست از این طریق حل شدنی نیست.

پس راه‌حل چیست؟

ما جز در سایه متوازن‌سازی سیاست خارجی نمی‌توانیم از این وضعیت خارج شویم. این متوازن‌سازی به این معناست که ما از همه ظرفیت‌ها در ارتباط با همه کشورها استفاده مثبت کنیم. چرخش به سوی یک قطب و یک قدرت در کوتاه مدت بخشی از مشکلات ما را حل می‌کند اما نه تنها حلال مشکلات اصلی نیست بلکه یک سری مشکلات جدیدی هم برای ما به وجود می‌آورد.

یعنی معتقدید ارتباط با قدرت‌های غیرغربی و حضور در چارچوب‌های این چنینی امری لازم اما ناکافی است؟

بله. شما ببینید خود این کشورها هنوز چنین کاری نکرده‌اند که روابطشان با سایر کشورهای دنیا را محدود کنند و همواره تلاش کرده‌اند تا روابطشان با غرب را در سطح مطلوبی نگه دارند. هند در حال حاضر روابط بسیار خوبی با غرب  و به ویژه ایالات متحده دارد. چین به رغم تنش‌هایی که در این مدت وجود داشته تلاش کرده تا کانال‌های ارتباطی خود را با آمریکا و اروپا حفظ کند و سطح تجارت بسیار بالایی که میان پکن و واشنگتن وجود دارد بیانگر نگاه چین به این موضوع است. این در خصوص برزیل و آفریقای جنوبی هم صدق می‌کند. حتی روس‌ها هم تا پیش از وقوع جنگ اوکراین روابط و مذاکرات گسترده‌ای با کشورهای غربی داشتند و الان نیز به طور کامل روابط خود را قطع نکرده‌اند.

به جنگ اوکراین اشاره کردید. از زمان شروع این جنگ، ایران سیاستی را در پیش گرفت که باعث شد دست کم هزینه‌هایی سیاسی و البته با توجه به تحریم‌ها اقتصادی به ایران تحمیل شود. به نظر شما این سیاست یک تصمیم استراتژیک و با نگاهی بلند مدت اتخاذ شده یا اشتباهی تاکتیکی در پیشبرد سیاست خارجی به این وضعیت منجر شده است؟

بخشی از مشکل به وجود یک دیدگاه اشتباه باز می‌گردد که در تعیین سیاست خارجی بلندمدت کشور تأثیرگذار است. بر اساس این دیدگاه، ما از سیاست خارجی متوازن فاصله گرفتیم و به سوی یک سیاست خارجی یک‌سویه و یک طرفه مایل شدیم. ما تمایلی به گسترش روابط با بخش‌هایی از دنیا نشان ندادیم و گامی در مسیر حل مشکلات نتوانستیم برداریم.

از طرف دیگر هم کوشیدیم خود را به کشورهایی نزدیک کنیم که از نگاه آن‌ها ما چاره و انتخابی جز تقویت روابط و همکاری‌ها با آن‌ها نداریم. این جزو نقاط ضعف سیاست خارجی ما است. زمانی که یک قدرت احساس کند ما چاره‌ای جز حفظ روابط با آن‌ها نداریم، هم در روابط دوجانبه سهم بیشتری از منافع را طلب می‌کنند و هم اگر روزی نیاز پیدا کنند، ما را وجه‌المصالحه اختلافات خودشان با دیگران قرار می‌دهند.اصل مشکل به نظر من همین جاست.

در مورد موضوع خاص روسیه و جنگ اوکراین هم یک ماجرای قابل توجه وجود دارد که آن‌ هم پهپاد هاست. در این زمینه هم ناهماهنگی بین نهادها و هم انتخاب تاکتیک‌های غلط در پیشبرد سیاست باعث شد، ما به مشکل بخوریم. در این زمینه هر نهادی و هر سیاستمداری و هر مقامی یک حرف می‌زد و این حرف‌ها گاهی با هم تناقضات اساسی داشت. اول اعلام شد که پهپادی به روسیه داده نشده، بعد گفته شد قبل از جنگ داده شده، بعد گفته شد شروطی برای ارسال پهپاد گذاشته شده و حتی برخی جاها هم اعلام کردند که پهپاد دادیم و خواهیم داد و... . این ناهماهنگی تبعات بسیار زیادی دارد. اصل ماجرا اما به همان سیاست‌گذاری بلندمدت اشتباه بازمی‌گردد

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.