گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس؛ محمد جواد ایزدپناه، مسئول میز مسئلهمندی پژوهشگاه فقه نظام: وصیت نامه شهدا، این وارستگان از دار غرور و فریب، و پیوستگان به راه عروج و خدا، در صادقانهترین وضعیت و پاکترین زمینههای زمانی و مکانی نگاشته شده و سرشار از حقیقتها، واقعیتها، نفحات الهی و الهامهای انسانی است. شهیدان در لحظاتی که وصیت خود را مینگاشتند، دیگر هیچ منفعت شخصی اعم از فردی، اجتماعی و تمدنی در خود نمیدیدند و نگاهی ناب به مصالح و منافع انسانها و جوامع داشتند و در این شرایط خالصانهترین و مهم ترین توصیه های خود را ابراز میکردند. حجاب از کلیدیترین واژههای به کار رفته در وصایای شهیدان است.
شهید احمد شیرمحمدی بابا شیخ علی: اکنون که غرب شخصیت زن را آن قدر خرد کرده که به صورت کالا در آورده است شما قدر اسلام را بدانید و با حجاب خود افکار باطل شرق و غرب را در هم بریزید ... .
شهید محمد علی هاشم زاده: از شما خواهران مومن و مسلمان میخواهم که حجاب و عفت اسلامی خود را بیشتر حفظ کنید و نگذارید که جامعه غربی جای خود را در میان جامعه اسلامی باز کند ... .
شهید مهدی شفیعیون: خواهران عزیز، حجاب اسلامی خود را رعایت کنید؛ تا این شهر از حالت کفرانی خود بدرآید.
در این فرازها نسبت به ابتلای جامعه ما به وضعیتی هشدار داده شده که در آن زن به ابزار درآمدزایی و توسعه ثروت طبقات بالای جامعه و تقویت اقتدارهایی تبدیل شود که با منشأ نامشروع در جامعه گسترش مییابند. این مسئله یک واقعیت است که جریان سرمایهداری و اقتدار وابسته به آن در کشور، از مصرفگرایی روزافزون جامعه و تفرد و فردگرایی مفرط حمایت میکند. سرمایه داری، زن را تنها و بدون پشتوانه غیرت و مردانگی میخواهد. تفکر غربی و شرقی میخواهند زن ابزار بهره برداری عمومی باشد.
ویژگیهای طبیعی زنان، امر مدرن که با هستی کیهان وداع کرده و به خواستههای انسان رو آورده را با چالش مواجه میکند. ثبات در زنانگی زن یا مردانگی مرد، امر مدرن را با خطر توقف و رکود مواجه میکند. جنسیت و امیال زن و مرد باید تحت سلطه و انقیاد سیستمهای باز و بی قید و شرط مدرن، برای دگرسازی، تولید وهم جدید و بازتولید امر مدرن در چرخه ی مصرف قرار گیرند.
بازار صنایع و خدمات غذایی آماده، صنایع و خدمات آرایشی و بهداشتی، صنایع و خدمات پورن و بازار مد و لباس در بازارهای مکاره و رسانههای مجازی، مافیای پزشکی در خصوص جراحی زیبایی و رژیم درمانی، دکانهای معنویتهای نوپدید، کتاب ها و کارگاههای سبک زندگی، زن را آماج اصلی فعالیتهای ضد عفاف خود قرار میدهند. طبیعی است که مافیای آدمربایی و قاچاق زن و انسان، و قاچاق مواد روانگردان و مواد مخدر همه و همه از ذی نفعان برچیده شدن حجاب، و به خصوص چادر و روابط اصیل ایرانی اسلامی، در حوزه ی خانواده و پوشش هستند؛ زیرا خانواده و حجاب آخرین سنگر در مقابل تنهایی و بیپشتوانه ماندن اقشار آسیب پذیرتر در قبال آسیب های اجتماعی و مصرف گرایی و هرزگی است.
حتی نهادهای برآمده از وضعیت مدرن برای مبارزه با آسیبهای فرهنگی، معنوی، روانی و پزشکی، که باید با این پدیدهها مبارزه کنند، با تفسیر واژگون از علت این آسیبها و با تفسیر های تجربی و سطحی از این رویداد، نگاه سطحی و بدنمند به جنس زن را بازتولید میکنند.
این نهاد ها باید بدانند که اصلاح وضعیت حجاب را باید از خود شروع کنند. محوریت عقل تجربی در فلسفه و اخلاق فرهنگی، روان شناختی و پزشکی، امر دیدنی، شنیدنی و گفتنی در مستوای حسی و ظاهری را تقویت و بازتولید میکند و به این ترتیب فرایند پرده برداری از زیبایی های ظاهری اقشار لطیف تر، بیدفاع تر و زیباتر جامعه را تقویت می کند.
واقعیت این است که دانش تجربی، ابعاد ظاهری انسان فردی و اجتماعی را تقویت می کند. بدین ترتیب واگویه آسیبهای برساخته از توجه بیش از حد به امر محسوس، با زبانی برخاسته از حس و عاطفه، بروندادی غیر از بازتولید این آسیب ها نخواهد داشت. امر حجاب، مقتضی چشم پوشی از حس و احساس ظاهری برای تقویت حس و احساس باطنی و مجرد است. جامعه باید بتواند به این سطح از دانش و معرفت برسد که امر حسی و محسوس را قربانی حس و احساسات معقول کند.
پیش نهاد های حداقلی برای مبارزه ی با مرز های حداقلی و بی خطر آسیبها، از جمله ی آسیب هایی است که نهاد های تخصصی از آن رنج برده و به این وسیله بر شدت آسیب هایی هم چون بی حجابی میافزایند. تمرکز گرایی در امر تشخیص و تجویز در موضوع آسیب ها در کلان شهر ها، از دیگر مشکلات ساختاری است که نهاد های متولی فرهنگ، آموزش و درمان از آن رنج می برند. نهادهای مدرن با بازتولید امر مدرن و امر وامانده در هستی مادی و ظاهری، به تولید عریانی و انکشاف ظاهری، مدد می رسانند.
هم افزایی دانشی و ساختاری بر علیه چادر، امری است که وضعیت کنونی حجاب در خیابان را قابل فهم می کند. گو این که امروزه رعایت حجاب در خانه های ما ایرانیان و در روابط خانوادگی، بیش تر از رعایت حجاب در خیابان شده است و این احساس در حال القا شدن است که رعایت حجاب در خانه، امن تر از رعایت حجاب شرعی در خیابان است. این امر نشان می دهد خیابان به دست نیروی قدرت و ثروتی مدیریت و راهبری می شود که ما را به سمت وضعیت غربی سوق می دهند که در آن بازار های عمیقا ناهنجار و ضد انسانی در آن به رسمیت یافتن نزدیک می شود.
وقتی اساس و بنیان امر دانش، بر امر معقول بنا نشود روان شناسی خواهد گفت زن آن است که بتواند زینت خود را به بهترین شکل و در عمومی ترین سطح نشان دهد و طبیعی است که در این زمینه، چادر قوی ترین دشمن و رقیب این مسیر خواهد بود؛ جامعه شناسی خواهد گفت: جامعه ی مدنی باید از وجود هر مانعی که بروز اجتماعی زن و نقش او را به عنوان یک برده ی قدرتمند و حرف گوش کن برای نهاد های اقتصادی، خدماتی و اجتماعی محدود می کند خالی شود. انسان دیگر نباید در خدمت مفاهیم والاتر و برتر قرار گیرد و دیگر نباید عبد خدا باشد؛ بلکه انسان باید برده ی جامعه ی خویش و برده ی امیال خود باشد. بدین ترتیب پژوهش های اجتماعی کمی با پرسش های جهت دار، زیبایی، کارایی و سودآوری زیست بدون حجاب را به جامعه تلقین می کند و شبکه ی مفاهیم و پیش فرض ها در پژوهش های اجتماعی کیفی، با مفاهیم برهنه شده از برهان، شهود و غیب، گفتمان برهنگی و جنسیت را بازتولید و ترویج میکنند.
سیاست غربی، بدن زن را ابزار گسترش خود میکند و امیال دخترکان و بی خبران را بازیچه میل غربگرایان به دستیابی به کرسی های رأی قرار می دهد. اقتصاد و نهاد های اقتصادی در راستای بالابردن نرخ جی دی پی، خدمات مجانی و غیررسمی ارائه شده در خانواده، فامیل و خیریه های غیر رسمی را، رقیب آمارسازی های اقتصادی خود می دانند. در وضعیت بازار متأخر سرمایه داری، که حرف اول را تبلیغات و دنیای صفر و یک دیجیتال می زند، و در آن می توان از تکه ای پارچه ی آغشته به نماد های تخیلی و فانتزی و مهر شده با برند های تبلیغاتی، سود هنگفت و مجانی را به دست آورد، لباس های بلند و ساده ی محجوب، مانعی بر سر منافع بنگاه های وارادتی در بازار پوشاک است.
سینما و تلویزیون، تصویر زن معیار را، مکشفه ای زرد رو و زرد سیرت، خودشیفته، متوقع و کم صبر که نمی تواند فشار های نقش های گوناگون خود در خانه و خانواده را تحمیل کند نشان می دهد که در شخصیت آن خبری نیست از معنویت، صبر جمیل، پر کاری، جدیت و تکبر که زن معیار در فرهنگ ما دارای آن ویژگی ها است. آموزش و پرورش، اشخاصی را تولید می کند که در رقابت نفس گیر کنکور، مسیر پریدن به رتبه های بالاتر در دانشگاه های برتر جهان را بپیمایند و طبیعی است که در انتهای این مسیر حجاب شرعی و چادر هیچ نقشی را ایفا نمیکند.
معماری ما، روز به روز زندگی مادرانه و محجوب را برای بانوان در خانه سخت تر میکند و با آواره کردن او در مناطقی دور از خانه و حمایت خانواده ی خویش، و دور کردن زندگی او از مراکز مذهبی و ارتباطات زنانه، او را در معرض آسیب در مقابل هویت های سیال و سرگردان برساخته در فضای مجازی و در خدمت صنعت مد و سبک های زندگی مجازی قرار میدهد. شاید به این جهات و بیش از این ها است که شهدا، حجاب را سنگر اخلاق می دانند و التزام به آن را جهاد کبیر در مقابل دشمنان اسلام میدانند.
پایان پیام/