در پنل عصرگاهی، قربانی با تاکید بر اینکه ایران باید به ایجاد یک اوپک معدنی همانند اتفاقی که در بخش نفت و گاز رخ داد رو بیاورد، به فرصتهای ایجادشده ناشی از تولید انرژیهای سبز و لزوم استفاده از آنها در معدنکاری دیجیتال تاکید کرد. خالصی نیز با ناپایدار دانستن اقتصاد ایران، به آغاز عصر هوشمندسازی در صنایع مختلف اشاره کرد و تاکید کرد که مانیتورینگ و داشتن اطلاعات و دیتاهای متعدد، اولین گام حرکت به سمت هوشمندسازی است. کارشناسان حاضر در میزگرد تخصصی با عنوان ظرفیت استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان در پروژه هوشمندسازی معدن و صنایع معدنی نیز ضمن تاکید بر لزوم استفاده و جمعآوری اطلاعات در فرآیند هوشمندسازی، از نبود اطمینان کامل از سوی صنایع و نبود فرصت مناسب برای عرض اندام شرکتهای دانشبنیان در حوزه معدن و معدنکاری دیجیتال گلایه کردند و با ذکر مثالهایی، فرآیند جلب اعتماد صنعت به سمت فناوری را سخت توصیف کردند.
پروفسور یوسف قربانی، دانشیار دانشکده شیمی مواد دانشگاه لینکلن انگلستان، در این همایش گفت: امروزه جمعآوری و حکمرانی دادهها در معدنکاری دیجیتال به عنوان یک اصل اولیه شناخته میشود و تا زمانی که در این خصوص تصویر روشن و واقعبینانهای از پتانسیلهای موجود و اقدامات صورتگرفته کشور نداشته باشیم، هر گونه برنامهریزی در این باره دچار انحراف میشود.
وی با اشاره به اینکه دادهها باید دارای شناسنامه باشند، بیان کرد: تنها در صورت استفاده از دادههای منظم و بهروز میتوانیم توسعه پایدار را در صنعت معدنکاری رقم بزنیم و اینکه صرفا دادههایی به صورت تاریخی و بدون انسجام توسط بخشهای مختلف معدن نگهداری شوند، منتج به اتفاقات مثبت نمیشود. قربانی با اشاره به اینکه امروزه کشورهای اروپایی و آمریکایی، از جمله کانادا، اقدامات ارزندهای در خصوص جمعآوری دادهها داشتهاند، اظهار کرد: تولید انرژیهای سبز فرصتی را برای معدنکاری دیجیتال به وجود آورده که در تمام دوران بیسابقه بوده است؛ بدین معنا که برای ساخت پنلهای آفتابی، ماشینهای برقی و تمام تجهیزاتی که با انرژیهای نو کار میکنند، نیازمند عناصر مواد معدنی بیش از گذشته هستند؛ به گونهای که در یک ماشین الکتریکال تا ۶ برابر ماشین معمولی از فلزات استفاده میشود.وی درعینحال با انتقاد از نگاه برخی کارشناسان محیطزیست به مقوله معدنکاری گفت: با وجود نقش مثبت معدنکاری در فناوریهای نوین و حفظ محیطزیست، شاهد انتقادهای غیرمنصفانه از این صنعت هستیم. به نظر میرسد نتوانستهایم بهخوبی این صنعت را به دنیا معرفی کنیم و به همین دلیل نیازمند مشارکت بیشتر با مدافعان انرژیهای نو هستیم. دانشیار دانشکده شیمی مواد دانشگاه لینکلن انگلستان بار دیگر بر اهمیت دادهها تاکید کرد و گفت: بر اساس مطالعات بانک جهانی برای تحقق اهداف تعیینشده برای انرژیهای سبز، تا هزار برابر امروز نیازمند لیتیوم هستیم و ظرف ۲۵ سال آینده باید به میزان ۵هزار سال اخیر بهرهبرداری مس صورت بگیرد؛ بنابراین در بحث توسعه انرژیهای نو معدنکاری نقش غیرقابلانکاری دارد.
وی ادامه داد: بسیاری از کشورها سرمایهگذاری عظیمی در بخش ماشینآلات برقی و سولار پنلها داشتهاند و همین امر فرصت بسیار مطلوبی برای فروش مواد اولیه توسط معدنکاران ایرانی به وجود آورده است که باید با دادههای منسجم وارد این عرصه شوند. قربانی با اشاره به جایگاه ژئوپولتیک عناصر در دنیای امروز گفت: چینیها از ۱۰ سال پیش عنوان کردند که اگر خاورمیانه پتانسیل بزرگی به نام نفت دارد، ما هم باید از چنین پتانسیلی در زمینه عناصر نادر خاکی بهرهمند شویم. وی با اشاره به ایجاد مثلث مواد معدنی توسط کشورهای شیلی، آرژانتین و کلمبیا بیان کرد: ایران با توجه به منابع معدنی بسیار بالا میتواند با همکاری سایر کشورهای همسایه یک اوپک معدنی ایجاد کند. دانشیار دانشکده شیمی مواد دانشگاه لینکلن انگلستان با اشاره به کمبود مواد معدنی در اروپا عنوان کرد: ایران میتواند از پتانسیلهای موجود برای تامین مواد اولیه اروپا استفاده کند، اما لازمه تحقق این مهم جمعآوری دادههاست.
محمدرضا خالصی، عضو هیاتمدیره دانشکده معدن دانشگاه تربیت مدرس، در دومین همایش و نمایشگاه معدنکاری دیجیتال به ارائه سخنرانی با عنوان هوشمندسازی، تعاریف، اولویتها و چالشها پرداخت. وی گفت: متاسفانه در کشور نهضت ملی تخریب کلمات رایج شده است. ظرف دهههای ۷۰ و ۸۰ سمینارهای متعددی با عنوان توسعه پایدار برگزار میشد. امروز ایران به یکی از ناپایدارترین اقتصادهای جهانی تبدیل شده است. بهرغم برگزاری سمینارهای متعدد اما روند تصمیمگیری و توسعه صنعتی به نحوی پیش رفت که امروز با چالشهای بزرگ تامین انرژی روبهرو هستیم. ظرف دهه ۹۰، استفاده از کلمه نانوفناوری رایج شد و سمینارهای متعددی در این خصوص برگزار شد؛ اما امروز به واقع فناوری نانو در کشور تنها در حد کلمه وجود دارد.
ظرف سالهای اخیر نیز به نظر میرسد که عصر هوشمندسازی آغاز شده است. کلمهای که مترادف انگلیسی دقیقی ندارد و درواقع مشخص نیست که این واژه چگونه و با تعریف نادرست از چه کلمهای وارد ادبیات صنعتی کشور شده است.
این استاد دانشگاه گفت: شاید بتوان مانیتورینگ را قدم ابتدایی در فرآیند هوشمندسازی نامید. اما نباید فراموش کرد که برای تبدیل اندازهگیری به یک نتیجه عملی، به دانش نیاز است. درواقع، با استفاده از دستگاه دادهها استخراج میشود اما پایش اطلاعات استخراجشده از دستگاهها نیاز به متخصصان مربوطه دارد که در بخش معدن این متخصصان شامل مهندسان معدن، فراوری، متالورژی و... است. در این شرایط سازندگان سنسور و مهندسان نرمافزار تامینکنندگان زیرساخت هوشمندسازی هستند.اما متاسفانه امروز حضور مهندسان معدن، فرآوری و... بهعنوان پایشکنندگان دادهها در سمینارهای تخصصی هوشمندسازی کمرنگ است.وی ادامه داد: امروز بهوفور در کشور شاهد هستیم که بسیاری روی کنترلرها نام هوشمندسازی میگذارند که این نادرست است. درواقع شناخت فعالان صنعت از هوشمندسازی نادرست است. اما به نظر میرسد هوشمندسازی ترجمه نادرستی از دیجیتالیزاسیون است؛ واژهای که ابزارهای آن مشخص بوده و راهحلهای مشخصی برای تحققش در صنایع تبیین شده است. محمدرضا خالصی گفت: شما فرض کنید صاحب یک ژیان قدیمی هستید. تصمیم میگیرید روی این ژیان قدیمی سنسورهای جدیدی نظیر سنسور نور، سنسور سنجش باد لاستیک و... نصب کنید و حتی آن را اتوماتیک کنید؛ اما در نهایت با نصب این سنسورهای جدید، خودروی شما تبدیل به خودروی هوشمند نمیشود و عملکرد بهتری نخواهد داشت. درعینحال نصب سنسورهای هوشمند، عملکرد خودروی قدیمی شما را ارتقا نمیدهد.
وی افزود: هوشمندسازی بخشی از پروژه نوسازی، ارتقای تکنولوژی و نوآوری است. اما هوشمندسازی مشکلات طراحی و تجهیزات قدیمی را رفع نمیکند. درعینحال هوشمندسازی لزوما به ارتقای عملکرد منجر نمیشود. وی ادامه داد: اجرای هوشمندسازی یا به عبارتی دیجیتالیزاسیون، نیازمند بررسی اقتصادی جدی در خصوص منافع و هزینههاست و باید توجه کرد که مدلهای بینالمللی لزوما مناسب ایران، با توجه به برخورداری از نیروی کار ارزان و پایین بودن سطح تکنولوژی، نیستند. تحقق هوشمندسازی فرآیندی زمانبر و دانشمحور است. نمیتوان با نصب چند سنسور فرآیند تولید در هیچ معدن یا واحد فرآوری را هوشمند کرد.
خالصی گفت: از میانه راه نمیتوان به هوشمندسازی رسید. هوشمندسازی تخصصی است که پشتوانه آن در دنیا تجربه ۸۰ سال اجرای کنترل اتوماتیک و بیش از ۵۰ سال مدلسازی فرآیند است. نمیتوان بدون این پشتوانهها در ایران به این تخصص رسید.
در پنل ظرفیت استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان در پروژه هوشمندسازی معدن و صنایع معدنی دومین همایش و نمایشگاه معدنکاری دیجیتال، تاکید روی کلمه ظرفیت و پتانسیل شرکتهای استارتآپی بود و باید این نکته را نیز به آن اضافه کرد که صحبت درباره معدنکاری دیجیتال در تولید ناخالص داخلی کشور هنوز زود است و حتی ارقام آن بسیار ناچیز است. اما ظرفیت شرکتها در این مسیر بسیار بالاست و راه هوشمندسازی را میتوان با قدمهای کوچک طی کرد و از سوی دیگر گامهای بزرگی برداشت. بازیگران بزرگی در معادن و صنایع معدنی کشور هستند که عمدتا حاکمیتی یا خصولتی هستند. بازیگران بزرگی نیز در زمینه فناوری اطلاعات هستند که آنها نیز نسبتی با دستگاههای حاکمیتی و خصولتی دارند. دو راه برای پیشبرد پروژه هوشمندسازی این دو بخش وجود دارد. اولی آن است که همکاری در حوزه صنعت و اکوسیستم نوآوری بین این دو بخش بزرگ صورت گیرد. راه دوم هم این است که بازیگران بخش خصوصی که بازیگرانی کوچک و متوسط در صنعت خودشان هستند، در کنار بازیگران اکوسیستم فناوری اطلاعات میتوانند همکاری مناسبی صورت دهند تا در هوشمندسازی معدنکاری، گامی بزرگ برداشته شود. در راه دوم بدیهی است که عمده تمرکز روی فعالیت شرکتهای دانشبنیان و شرکتهای فنیای است که عمدتا آنها به اسم استارتآپ شناخته میشوند.
جواد غلامنژاد، مدیرعامل شرکت بیستون کبیر که در این میزگرد شرکت کرده بود، در ابتدای سخنان خود گفت: همانطور که در پنلهای پیشین مطرح شده بود، اگر بحث معدنهای داخلی و خارجی را مقایسه کنیم، ما فاصله زیادی با شرکتهای خارجی داریم. در دنیا به جدیدترین فناوریهای معادن رسیدهاند اما ما کماکان درگیر مانیتورینگهای قدیمی هستیم.
غلامنژاد در خصوص خواستههای خود از صنعت گفت: ای کاش مدیران ارشد مجموعهها در این میزگرد حضور داشتند. دلیل رغبت کم به هوشمندسازی این است که معادن مشغلههای مهم و سادهای همچون گاز در زمستان و تامین برق در تابستان را دارند که این باعث میشود رغبتی به هوشمندی وجود نداشته باشد. فناوری دیجیتال باعث میشود مدیران در اتاق شیشهای قرار گیرند. اکثر مدیران ما این قضیه را بر نمیتابند. اعتماد به مجموعهها در کنار گرفتن ضمانتها خواسته اصلی ماست.امیرمسعود باقری، به عنوان نماینده مجموعه نوران و کارشناس حوزه استارتآپ این میزگرد، در ابتدای صحبتهای خود گفت: هوش مصنوعی در واقع یک کمککننده به محصول اصلی است. ما باید به این فکر کنیم که هوش مصنوعی در چه مسائلی نقش اصلی را ایفا میکند. در بخش معدن، خودروها و کامیونهای خودران از محصولاتی هستند که مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند در صنعت و معدن کار کنند.
در بخش معدن، کنترل بیشتری روی فرآیندها وجود دارد و قوانین موجود بحث استفاده از تکنولوژیهای جدید مسکوت مانده است. هر چند دیدیم که با جذب سرمایه، امکان ورود محصولات به بازارها تا چند ماه آتی وجود دارد. البته ما متوجه شدیم که نمیتوان محصول خودران را مستقیما وارد معدن کرد اما با کاهش یکپلهای تکنولوژی وارد کار شدیم تا بتوانیم در مراحل بعدی به پیشرفتهای بیشتری دست یابیم. باقری در ادامه در خصوص خواسته فعالان استارتآپی از صنعت گفت: بحث اعتماد واقعا مهم است. گاهی به مسوولان میگوییم که ما هم میدانیم فرزندان شما آنجا هستند و ما هم میتوانستیم به آنجا برویم پس به ما اعتماد کنید. گاهی پول دستمال کاغذی مجموعه آنها از پروژههای ما گرانتر است اما حاضر به اعتماد به ما نیستند. به دلیل دیدگاه چپزده سیاستگذار نسبت به فناوری اطلاعات که فکر میکنند قرار است ما کارگران را بیکار کنیم، باید ضمانتهایی به کارفرما بدهیم. مشکلی با این موضوع نداریم اما انتظار داریم صنعت هم برای ما آغوش بازی داشته باشد.
محسن مهدیان، یکی از فعالان حوزه استارتآپی، در این میزگرد حاضر بود و صحبتهای خود را به این صورت آغاز کرد: اتوماسیون صنعتی و خطوط تولید و همچنین تنوع حوزههای نرمافزار و سختافزار در سالیان گذشته چالشهای زیادی را برای فعالان صنعتی ایجاد میکرد. دو بازو در فضای مدلسازی از قدیمالایام وجود داشته و با رشد دوقلوهای دیجیتال این موضوع گسترش یافته است. یکی فرآیند مدلسازی است که به لطف آن میتوانیم هرطور که قصد داریم دادههای در دسترس را استفاده کرده و مدلسازی انجام دهیم. این مدل میتواند شبیهترین حالت ممکن را به مدل فیزیکی داشته باشد و به ما در تخمین برنامهها یاری میرساند. بخش دیگر که تمرکز زیادی روی آن قرار گرفت تا به پلتفرمی مستقل از سرویس تبدیل شود بحث بصریسازی دیتاست. ماژولهایی برای بخشهای مختلف سازمانها قابلاستفاده است و تعبیه شده تا بتوانند با یکسری طرحهای گرافیکی ساده اطلاعات را ارائه کرده و مشخصات کاملی در اختیار سازمانها قرار دهند. نقطه عطف این دوقلوهای دیجیتال نیز بحث مدلسازی سهبعدی است که بهترین نسخه مجازی از کالای نهایی را ارائه میکند.
مهدیان درباره مشکلات و موانع سد راه هوشمندسازی در ایران نسبت به کشورهای توسعهیافته گفت: نکتهای که در پروژههای خارجی وجود دارد، ساختارهای موجود است. هوشمندسازی از ۱۲ - ۱۰ سال قبل از پروسه اجرایی هوشمندسازی شروع میشود. این نکتهای است که در صحبت با طرف خارجی میتوان به آن رسید اما در نیازسنجیهای کارفرما و کارپرداز ایرانی شاهد چنین چیزی نیستیم. ما در کشورهای خارجی میدانیم که مشکل چیست، اولویت چیست، اما راهحل را نیاز داریم؛ اما در ایران حتی نمیدانیم که چه چیزی میخواهیم. در ایران پروژهها و تعریف آنها باید ساختارمندتر شوند. ما اختلاف تکنولوژیک زیادی با خارجیها نداریم، مشکل ما نبود تعریف برای پروژههاست. معمولا در کشورها فرآیند جمعآوری و ساختارمندی داده بهتر است یا میدانند نیاز به چه اطلاعاتی دارند یا اینکه این اطلاعات را دارا هستند. این زیرساخت اگرچه تکنولوژی نیست اما بخش مهمی برای تکنولوژی است.
وی درباره خواستهها از شرکتهای صنعتی نیز تاکید کرد: مجموعهها باید تکلیف خود را روشن کنند که یا میخواهند رو ی پیادهسازی تکنولوژیها بیاورند یا نه. اگر قرار است رو به این کار بیاورند باید به سبک خارجی پیش بروند یا باید به تدوین اسناد و اطلاعات رو بیاورند که هر کاری سرمایه گذاری و هزینه میخواهد. یا اینکه بپذیرند که همه مجموعههایی که قرار است روی آنها سرمایهگذاری صورت گیرد موفق میشوند یا شکست میخورند. ریسک سرمایهگذاری صنایع باید کمتر شوند. موضوع ضمانتنامهها بحث مهمی در این زمینه است. هادی کاوه، مدیرعامل استارتآپ سدنا، به عنوان یکی از سخنرانان در این میزگرد درباره نوآوری ارائهشده توسط شرکت خود گفت: با استفاده از اسکنرهای سهبعدی تودهها اسکن میشوند و حجم و وزن آنها به صورت دقیق و حداکثر با یک درصد تفاوت به معدنکاران اعلام میشود. این کار علاوه بر هوشمندسازی، بهرهوری را به دنبال دارد.مدیر عامل استارتآپ سدنا در ادامه عنوان کرد: در کارخانههای بزرگ فولاد، ۱۰۰هزار تن کنسانتره عدد خیلی بالایی نیست، اما تخمین وزن آن از طریق روشهای سنتی با ۲۰درصد خطای محاسباتی انجام میشود، درحالیکه بهای هر تن کنسانتره ۱۴۰دلار است. این اشتباه در محاسبات عدمالنفع بسیار بالایی به شرکتها تحمیل میکند.
کاوه در پاسخ به هزینههای هوشمندسازی معادن گفت: هوشمندسازی و کار در معدن، اصلا لاکچری نیست و نیاز مبرم کارخانجات و معادنی است که ارقامی سنگین را باید برای کوچکترین مسائل هزینه کنند.
اگر دیتا و اطلاعات کافی در اختیار معادن قرار گرفته باشد، معادن میتوانند هزینههای خود را بهینه کند تا لاکچری بودن به هوشمندی تبدیل شود. وی در پاسخ به خواستههای بخش استارتآپی از صنعت نیز تاکید کرد: اگر جواب لزوم هوشمندسازی با اعتماد و صبوری داده شود، میتوان نتیجه آن را شاهد بود. بهتر است صبوری در دستور کار قرار گیرد. در ادامه این میزگرد تخصصی نفیسه آزاد، مدیر سرمایهگذاری گروه کسبوکارهای نوین «آن» گفت: همواره مسوولان به ضرورت هوشمندسازی اشاره میکنند، اما تبدیل این الزام به اجرا کار بسیار دشواری است، زیرا از یکسو یک صنعت با انواع درگیریها ازجمله تامین انرژی، پرداخت حقوق، موانع صادراتی و... مواجه است و در سمت دیگر مجموعهای چابک و نوآور وجود دارد که هماهنگ کردن این دو بسیار مشکل است. وی افزود: استارتآپها همواره راهحلهای نوآورانهای دارند که اگرچه در ظاهر پاسخ برخی نیازهای صنعت است اما پیادهسازی آن با مشکل مواجه است؛ بنابراین تصمیم ما این بود که آنچه در کتابها به عنوان روش سرمایهگذاری خطرپذیر میشناختیم، کنار بگذاریم و از پایلوتهای کوچک استفاده کنیم. آزاد ادامه داد: ما تصمیم گرفتیم ارتباط استارتآپها با صنعت را به شکل یک پازل هزارتکه ببینیم تا به مرور زمان تصویرها واضحتر شود.
بنابراین اگر چه تا به امروز آنچنان که انتظار میرفت در زمینه ارائه راهکارهای استارتآپی برای معادن موفق نبودهایم اما قطعا آینده از آن ماست. او در ادامه گفت: از یک نقطهای به بعد به جای همکاری با فناوری رو به صنعت آوردیم. این در حالی است که باید در میز گفتوگو به صنعت بگوییم که رو به فناوری بیاید و در بستری هوشمند کار خود را پیش ببرد. اکنون صنعت مشتاق است که با اکوسیستم فناوری اطلاعات همکاری کند، زیرا به صنعت درک مسالههای موجود را القا کردیم و به آن راهحلهای موجود را ارائه کردیم. اگر مشکلات صنعت را حل کنید، صنعت مشتری وفاداری است که به همه گونهای از فناوری اطلاعات حمایت میکند. وقتی راهحل مشکلات به صنعت شناسانده شود، صنعت به حل مشکلات پایبند است و به دنبال حل مسائل میرود.وی درباره خواستههای موجود از بخش صنعت نیز گفت: بهتر است صنایع ریسکپذیر باشند و هزینههای ریسک اعتماد به فناوری اطلاعات و هوشمندسازی را بپذیرند.