به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، محسن شعبانی شاعر آئینی ۲ غزل با موضوعات حضرت سیدالشهداء و پیادهروی اربعین سروده است که در ادامه میبینیم.
خواب دیدم بین راهم از نجف تا کربلا
کاش میشد قبلهگاهم از نجف تا کربلا
مینشیند باز هم گرد و غبار راه عشق
روی پیراهن سیاهم، از نجف تا کربلا
روز و شب بد بود حالم از فراق اربعین
در طریقت رو به راهم از نجف تا کربلا
مادرش دارد هوای عاشقان را بین راه
فاطمه پشت و پناهم از نجف تا کربلا
اشک میریزم میان راه از شوق حسین
محو میگردد گناهم از نجف تا کربلا
من یقین دارم که زوار تو، مهمان تواند
واقعاً مهمان شاهم از نجف تا کربلا
هر چه نوکر بود در مشایه مانند خودم
گفت من هم پادشاهم از نجف تا کربلا
شد صراط مستقیم حق مسیر تو حسین
با شما من سر به راهم، از نجف تا کربلا
گریه باید کرد از داغ حسین بن علی
یاد شاه و قتلگاهم از نجف تا کربلا
پرچم در دست مهدی یا لثارات الحسین
با علمدار سپاهم از نجف تا کربلا
غزل دوم وی که با محوریت امام حسین(ع) است
گریان نمیشویم به غیر از برای تو
جان تمام عالم و آدم فدای تو
تو زنده کردهای دل ما را به یک نظر
ما جان گرفتهایم ز لطف و عطای تو
مادر میان روضه مرا شیر داده است
با شیر مادرم شدهام مبتلای تو
با دستههای نوکری و پرچم و کتل
با شعر محتشم شدهام آشنای تو
قدر تو را، به غیر خدا کیست آشنا
در ماندهاند جن و ملک در ثنای تو
این هیأت است که مابین جنت است
یا عرش کبریا شده فرش عزای تو
بوی بهشت میوزد از روضه شما
دارد حبیب، آرزوی روضههای تو
عالم مریض و هیأت تو مرکز شفا
داده شفا به عالم امکان، غذای تو
هر روز را ورق زدهام تا که اربعین
با خانوادهام ، برسم کربلای تو
در بین راه کرب و بلا چای میخورم
چون محشر است طعم عراقی چای تو
در گیر و دار زندگیام گاه میشود
تا پر زند دوباره دلم در هوای تو
آموخت شیعه گریه فقط برغم حسین
با روضههای یابن شبیب، رضای تو
جایی نمانده در بدنت سالم و درست
از بس نشسته نیزه به جای جای تو
زینب میان لشگر اعدا، ز هوش رفت
وقتی برید دشمن تو، دست و پای تو
با تیر و سنگ و نیزه و شمشیر میزدند
خنجر کشیده شد، که ببرد صدای تو
هرگز صدای تو ز جهان گم نمیشود
پیچیده است در همه جا ربنای تو
پایان پیام/