به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: مصاحبه مطبوعاتی ریاست محترم جمهوری اسلامی. پر بود از اعداد و ارقامی که از قضای روزگار با آنچه مراکز معتبر آمار کشور در این دو سال منتشر کرده، همخوانی نداشت.آیا لازم نیست آنچه ایشان میگوید، شواهد مستندی در آمار منتشرشده نیز داشته باشد و آیا این امکان وجود دارد که ایشان به آماری دسترسی دارند که کارشناسان مرکز آمار ایران به آن دسترسی ندارند و از آن بیخبرند و به همین دلیل است که آمار منتشرشده از سوی مراکز معتبر آمار کشور با گفتههای ریاستجمهوری نمیخواند؟ مثلا وقتی جناب رئیسی میگوید که تورم را پایین آوردهایم، آیا باید صرفا به گفته ایشان بسنده کنیم یا اینکه لازم است این ادعا را راستیآزمایی کرد و اگر چنین است، آیا ضروری نیست که ما هم به منابع آماری ایشان دسترسی داشته باشیم تا متوجه شویم این کاهش تورمی که اشاره کردهاند که از تورم نزدیک به 60 درصد به 40 درصد رساندهایم، به چه معناست؟
و البته کاری به این نداریم که وعده ایشان در زمان انتخابات چیز دیگری بود و گفته بودند تورم را نصف و حتی تکرقمی خواهند کرد؛ اما در مصاحبه مطبوعاتیشان هیچ اشارهای به اینکه چرا آن وعده انتخاباتی محقق نشده، نکردهاند.
شاید بعضی از هواداران دولت بگویند وضع خرابتر از آن بوده که ایشان بتواند آن وعده انتخاباتی را محقق کند؛ قبول. ایشان آن موقع خبر نداشته و حالا که بر اریکه قدرت نشستهاند، باخبر شدهاند که ماجرا چیست؛ اما آیا نباید اشاره کنند که آنچه قبلا گفتهام، اشتباه بوده و حالا متوجه شدهام که جریان از چه قرار است؟ آیا شرط صداقت این نیست که بگویند وعده انتخاباتیام قابل دسترس نیست.
فقط این نیست؛ ایشان در آن زمان که هنوز در این جایگاه قرار نداشتند، سخنان بسیاری از آنچه حاصل ریاست ایشان خواهد بود، گفتهاند که عملا در زندگی واقعی مردم دیده نمیشود و آنچه امروز از فتح قله میگویند، آن چیزی نیست که مردم در معیشت روزانه خود تجربه میکنند.
آنچه مردم تجربه میکنند، قیمتهای پیش و پس از به قدرت رسیدن ایشان است، قدرت خرید خود است و آنچه در جیبشان مانند یخ در مقابل آفتاب تابستان آب میشود. آنچه مردم در عمل شاهدند، این است که با همه رنجی که این روزها و بهویژه در این دو سال دولت ایشان به شکل فزایندهای تجربه میکنند، گویی آنچه برای دولت ایشان و پشتیبانان ایشان در قوای دیگر اهمیت ندارد، همین رنج روزافزون است. میگویید نه؟ خوب مردم چگونه باید فهم کنند که وقتی همه قوا حمیتشان را برای مسئله دیگری گذاشتهاند و این همه بودجه را صرف موضوعی میکنند و در خفا برای آن قانونی مینویسند که مردم از مفاد آن بیخبرند و نتیجهاش از پیش معلوم است، قصد مجموعه تلاشها، بهبود وضع زندگی مردم است؟
آیا بهتر نیست که جناب رئیسجمهور محترم سخنانی بگویند که با واقعیت زندگی مردم و آنچه با پوست و گوشت و استخوان خود حس میکنند، همخوانی بیشتری داشته باشد؟