به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا،خشک شدن دریاچه ارومیه از سال ۱۳۹۰ شمسی (2011 میلادی) شروع شد و به دلیل کمبود بارندگی، استفاده بیش از حد از منابع آبی، ساخت سد و تغییر کاربری اراضی در حوضه آبریز دریاچه ایجاد شده است.
هم اکنون حجم آب در دریاچه ارومیه به دو درصد زمان پرآبی در طی دو یا سه دهه اخیر رسیده است. این کمترین میزان بی آبی است تاکنون برای این دریاچه ثبت شده است.
مرگ دریاچه ارومیه مشکلات جدی برای منطقه و کشور ایران ایجاد می کند. مشکلاتی از جمله تهدید از دست دادن منابع آبی ، فروپاشی اقتصادی منطقه، فروپاشی زیستگاه حیوانات و گیاهان منطقه، شیوع گرد و غبار ، خشکسالی که هر کدام از این معضلات برای سالها تولید کننده ویرانی و نابودی است.
دریاچه ارومیه یکی از بزرگترین منابع آبی در ایران است و مرگ آن به معنای از دست دادن یک منبع آبی بسیار مهم است. این موضوع می تواند به کمبود آب در شهرها و روستاها، کاهش تولید کشاورزی و دامپروری، و حتی کمبود آب برای مصارف شخصی و خانوادگی منجر شود.
دریاچه ارومیه یکی از مقاصد گردشگری مهم در ایران است و مرگ آن می تواند به کاهش تعداد گردشگران و در نتیجه کاهش درآمد منطقه و فروپاشی اقتصاد منطقه منجر شود.
دریاچه ارومیه یکی از مهمترین زیستگاه های حیوانات و گیاهان در ایران است. مرگ آن به نابودی بسیاری از این حیوانات و گیاهان و در نتیجه خطر جدی برای تنوع زیستی منطقه و کشور منجر شود.
با مرگ دریاچه ارومیه، رویدادهای گرد و غبار در منطقه افزایش می یابد. این مسئله می تواند به بروز بیماری های تنفسی و سایر مشکلات بهداشتی در منطقه منجر شود.
با مرگ دریاچه ارومیه، خطر شیوع خشکسالی در منطقه افزایش می یابد. این مشکل می تواند به کمبود آب برای مصارف کشاورزی، دامپروری و شخصی منجر شود.
کارشناسان می گویند،در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ که اوج خشک شدن دریاچه بود سرطان پوست در حیوانات شمالغرب دریاچه ارومیه ۲۰ برابر شده بود و حالا فکر کنید در صورت خشکی کامل دریاچه چه رخ خواهد داد؟
شهر تبریز در ۶-۵ سال آینده با آن غبار نمکی امکان زندگی نخواهد داشت، اما مگر میشود مسوولان کنونی نسبت به بحرانی مانند خالی از سکنه شدن کلانشهری مانند تبریز بیتفاوت باشند؟
عیسی کلانتری در این باره هم میگوید: «به نظر من دولت نمیفهمد که خشکشدن دریاچه یعنی چه و توان علمی درک مطلب را ندارند. به مردم هم اطلاعات غلط میدهند.»
در دهه ۱۹۹۰ طوفانهای گرد و غبار ناشی از خشک شدن دریاچه آون کالیفرنیا باعث اپیدمی بیماری تب دره، آلرژی، آسم، عفونتهای سینوسی، برونشیت، عفونت گوش و گلو، سرطان ریه و بیماریهای قلبی و عروقی در آمریکا شد؛ بیماریهایی که هنوز هم سالانه چندین میلیون دلار هزینه درمانی را به سیستم سلامت آن کشور تحمیل میکند.
این تجربه یک بار دیگر با خشکی دریاچه آرال تکرار شد و این بار مردم آسیای میانه در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ طوفانهای گرد و غباری را تجربه کردند که ناشی از تحلیل رفتن و سرانجام خشکی کامل دریاچه آرال بود.ساکنان ازبکستان و قزاقستان از همان زمان طوفانهای شن و ماسهای را شاهد بودند که باعث کم خونی، آسم، سل، ورم مفاصل، اختلالات غدد درون ریز، بیماریهای چشمی، سرطان حلق و حنجره، سرطانهای گوارشی، هپاتیت، تب مالت حصبه میشد.
در این میان ناقصالخلقهزایی و مرگ و میر نوزادان، تولد کودکانی با عقب ماندگی های ذهنی یا بلوغ زودرس ماندگارترین میراثی بود که مرگ دریاچه آرال برای بازماندهها گذاشت؛ امروز نیز گزارشهای وزارت بهداشت این کشورها نشان میدهد که حدود ۷۰ درصد از زنان ساکن در این منطقه از بیماری کم خونی رنج میبرند.
باید اذعان کرد دریاچه ارومیه هم دست کمی از این دریاچهها ندارد و ادامه روند خشکی آن میتواند به طوفانهای غبار و نمک و فراگیر شدن بیماریهای مختلف منجر شود.