به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اطلاعات، احمد کاظمی، با انتشار مقالهای با عنوان پروژههای «گاپ و داپ ترکیه از منظر حقوق بینالملل و رسالت رسانهها» که ایرنا نتایج آن را منتشر کرده ، از منظر «حقوق بینالملل محیطزیست» و «حقوق بشر زیستمحیطی» عواقب این سدسازیها را بررسی کرده است.
یک پاسدار سپاه به شهادت رسید + جزئیات
در بخشی از این پژوهش آمده است: ترکیه رودهای بینالمللی جاری در این کشور را به مثابه آبهای داخلی خود فرض میکند که حق هر نوع بهرهبرداری از آن را دارد، بدون اینکه به ملاحظات کشورهای پاییندست حساسیت داشته باشد. این رویکرد، در حقوق بینالملل به نظریه «حاکمیت مطلق سرزمینی» مشهور است که ازحدود یک قرن پیش منسوخ شده و در هیچ یک از مراجع بینالمللی به آن استناد نشده است.
هشدار پلیس فتا درباره کلاهبرداری به بهانه «سهام عدالت»
اکنون نظریه حاکمیت محدود سرزمینی به عنوان یک نظریه میانه و معتدل، نظریه غالب و مورد پذیرش در بین دولتها و محاکم قضائی و داوریهای بینالمللی بوده و قواعد بینالمللی کنونی مانند کنوانسیون آب ۱۹۹۲اروپا، کنوانسیون آب ۱۹۹۷سازمان ملل و قواعد ۲۰۰۴برلین بر اساس این نظریه تنظیم شده است.
فقدان مقررات قراردادی بینالمللی در زمینه تعهدات بینالمللی دولتها در فرایند سدسازی باعث شده است که برخی از دولتها با استناد به دکترین حاکمیت مطلق سرزمینی، سدهای بی شماری در قلمرو سرزمینی خود بسازند. بر همین اساس، در چند دهه اخیر تمسک به قواعد عرفی حقوق بینالملل با محوریت «منع استفاده زیانبار از محیط زیست» در جامعه بینالمللی افزایش یافته است.
با توجه به عدم انعقاد معاهده چندجانبه و جامع بین کشورهای حوضه آبریز دجله و فرات، شناسایی قواعد بینالملل عرفی حاکم بر این حوضه آبریز، برای تعیین حدود و ثغور حقوق و تعهدات این کشورها در مناقشهها اجتنابناپذیر است. این موضوع در زمینه حوضه آبریز ارس نیز صدق میکند .
در ادامه این پژوهش آمده است: پروژه گاپ باوجود بازنمایی مثبت آن در رسانههای محلی، تبعات زیستمحیطی گستردهای متوجه کشورهای عراق، سوریه و ایران میکند. تبعاتی مانند ایجاد ریزگردها در عراق، سوریه و ایران، کاهش حقآبه عراق و سوریه، از میان رفتن گونههای بومی و برخی از آبزیان خلیج فارس، بحران کشاورزی، بیکاری و از بین بردن امنیت غذایی فقط بخشی از تبعات این پروژه خانمان برانداز است.
به همین ترتیب، پروژه داپ موجب شده است تا تبعات زیانبار و حتی غیرقابل جبرانی برای کشورمان به همراه داشته باشد. مواردی نظیر کاهش حقآبه ایران از ارس، به خطر افتادن امنیت آب شرب آذربایجان شرقی، تأثیر منفی بر دریاچه ارومیه، بحران کشاورزی و به خطر افتادن امنیت غذایی در شمال غرب، افزایش بیکاری و کاهش سرمایهگذاری و تشدید مهاجرت در شمال غرب، بروز پدیده غبار و ریزگردها در شمال غرب، به چالش کشیدن بهرهوری سد خداآفرین و دیگر سدهای روی ارس از مهمترین تبعات این پروژه بزرگ برای ایران است.