یادگیری ارزش‌های دموکراتیک یا دیکتاتورپروی در ارتش آمریکا

مشرق نیوز چهارشنبه 29 بهمن 1399 - 14:25
در طول جنگ جهانی دوم بود که آموزش پرسنل نظامی خارجی در کنار یک برنامه گسترده فروش های تسلیحاتی و تجهیزاتی، به بخشی از راهبرد نظامی جهانی آمریکا برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی این کشور تبدیل شد.
نظامیان آمریکایی نیروی نظامی آمریکا ارتش آمریکا نمایه

به گزارش مشرق، هدایت کودتای آگوست ۲۰۲۰ مالی از سوی آسیمی گوئیتا که یک افسر عملیات ویژه تحصیل کرده در آمریکاست، بحثی قدیمی را از نو در آمریکا مطرح کرده که آیا تحصیل و آموزش خارجیان در ارتش آمریکا به گسترش احترام به دمکراسی می انجامد یا به معنای توان بخشیدن به دیکتاتورهای آینده است.

بیشتر بخوانید:

پس‌لرزه‌های ترامپیسم در آمریکا

تعدادی از ناقضان حقوق بشر و طراحان چند کودتای بدنام – از جمله لئوپولد گالتیری رئیس هیئت حاکمه نظامی سال های دهه ۱۹۷۰ آرژانتین و افرین ریوس مونت دیکتاتور گوآتمالا- از سوی ارتش ایالات متحده آموزش دیده بودند. همانطور که گلمرد خلیموف وزیر جنگ گروه دولت اسلامی آموزش دیده ارتش آمریکا بود.

در طول جنگ جهانی دوم بود که آموزش پرسنل نظامی خارجی در کنار یک برنامه گسترده فروش های تسلیحاتی و تجهیزاتی، به بخشی از راهبرد نظامی جهانی آمریکا برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی این کشور تبدیل شد.

بیشتر بخوانید:

کمک نظامی خنده‌دار آمریکا به لبنان +عکس

طبق «قانون همکاری امنیتی بین المللی و کنترل صادرات تسلیحات» مصوب سال ۱۹۷۶ با متمم های سال های ۱۹۷۸ و ۱۹۹۱ خود، هدف این برنامه ها انتقال ارزش ها و هنجارهای حرفه ای ارتش آمریکا- خصوصا احترام به ارزش های دمکراتیک، حقوق بشر و کنترل غیرنظامیان بر نیروهای مسلح- است. بعلاوه این برنامه ها با هدف حرفه ای کردن و تقویت نیروهای مسلح کشورهای شرکت کننده نیز اجرا می شوند. ولی آیا این اتفاقی است که در عمل رخ می دهد؟

سربازان چه می آموزند

به نظر می رسد فرض اساسی ارتش آمریکا این باشد که سربازان خارجی در این کلاس های آموزشی، ارزش های دمکراتیک آمریکایی را فرا می گیرند و بعدتر با زندگی در ایالات متحده در طول دوران آموزشی خود، این ارزش ها را درونی می کنند. انتظار می رود که فارغ التحصیلان پس از بازگشت به کشورشان آموزش همقطارانشان را بر عهده بگیرند و به این ترتیب ارزش های نظامی آمریکایی را در سراسر نیروهای مسلح کشورشان گسترش دهند.

در تئوری ماجرا از این قرار است. اما تحقیقات اندکی انجام شده که آیا این اتفاق واقعا رخ می دهد یا نه. شاید بررسی آموزش های نظامی خارجی آمریکا بیشتر تئوریک بوده و دامنه محدودی داشته است. نه دولت آمریکا و نه محققان نشان نداده اند که این روند در عمل چگونه انجام می شود یا حتی کارآیی دارد یا خیر.

تحقیقات من در مورد مطالعات امنیتی، تلاشی است برای پر کردن بخشی از این شکاف. من در تحقیقاتم محور ابتکارات آموزش نظامی آمریکا را مورد بررسی قرار داده ام، یعنی «برنامه بین المللی تحصیل نظامی و برنامه آموزشی آمریکا». این  برنامه دولتی ۹۰۰ میلیون دلاری هر سال ۴ هزار دوره را در ایالات متحده ارائه می دهد، از کلاس های مجزا در مورد مهارت های ویژه مثل عملیات رادیو تا برنامه های آموزشی با هدف کسب مدرک تحصیلی در چهار کالج جنگ ایالات متحده.

برای ارزیابی  اینکه افسران خارجی عملا از این تجربه چه می آموزند، من یک کشور شرکت کننده یعنی مجارستان را به شکلی عمیق تر مورد مطالعه قرار داده ام.

در این کار از ۳۵۰ تن از پرسنل نظامی پیمایشی را به عمل آوردم که ۱۴۰ نفر از آنان یک برنامه آموزشی را در آمریکا گذرانده بودند و ۲۱۰ نفر دیگر آنها چنین تجربه ای نداشتند. از شرکت کنندگان در این تحقیق خواسته شد تا اهمیت ارزش های دمکراتیک آمریکایی، کنترل غیرنظامیان بر نیروهای مسلح و حقوق بشر را در یک مقیاس ۱ تا ۱۰ مورد ارزیابی قرار دهند که در این مقیاس ۱ به معنای «اصلا اهمیت ندارد» و ۱۰ به معنای «به شدت مهم» بود.

نتایج نشان می دهند که افسران نظامی آموزش دیده در آمریکا احترام بیشتری را نسبت به ارزش های دمکراتیک آمریکایی از خود نشان داده اند که در مقایسه با میانگین ۶.۱ امتیازی گروه دوم، امتیاز آنها از نظر اهمیت به طور میانگین ۷.۸ می شد. حقوق بشر نیز به همین ترتیب در مقایسه با امتیاز ۶.۶ گروه دوم، در میان افسران نظامی تحصیل کرده در آمریکا امتیاز ۷.۵ کسب کرد.

وقتی از آنها پرسیده شد آیا «ارتش باید در سیاست داخلی مداخله کند یا خیر» تقریبا تمام پاسخگویان این ایده را رد کردند. اما افسران آموزش دیده آمریکا تمایل کمتری نسبت به این کار از خود نشان دادند و در مقایسه با امتیاز ۳.۵ گروه دوم، به مداخله نظامیان امتیازی ۲.۸ از ۱۰ دادند. 

برای اطمینان از اعتبار نتایج حاصله،  چندین سنجش کنترلی را برای اصلاح سوگیری های بالقوه، مثل نگرش های پیشینی شرکت کنندگان نسبت به دمکراسی را به کار گرفتم.

ارتش ها چگونه تغییر می کنند

سپس برای فهمیدن اینکه هر یک از این آموزش دیدگان رفتارها و ارزش های مورد نظر در آموزش های نظامی آمریکا را در ارتش های خود تثبیت کرده اند یا نه، بررسی کردم که آیا آنها در بسط گسترده تر این آموزه ها در ارتش خود سهیم بوده اند یا نه.

تجزیه و تحلیل های آماری از همین ۳۵۰ شرکت کننده، شواهد اولیه ای برای انجام این کار در اختیار من گذاشته بود. من دریافتم پرسنل نظامی که زیر نظر یک فرمانده آموزش دیده آمریکا خدمت کرده اند، بیشتر به ارزش های دمکراتیک آمریکایی، حقوق بشر و کنترل غیرنظامیان بر نیروهای مسلح احترام می گذارند تا کسانی که زیر نظر فرمانده ای آموزش دیده اند که تحصیل کرده آمریکا نیست..

برای بررسی بیشتر موضوع پا را از مجارستان امروزی فراتر گذاشتم تا ۳۵۵۸ ائتلاف نظامی بین المللی بین سال های ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۷ را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.

در این بررسی دریافتم کشورهایی که آموزش های آمریکایی را دریافت کرده اند کمتر احتمال داشته که شروع کننده کشمکش باشند تا کشورهایی که آموزش های خود را از منابع دیگری دریافت کرده اند. در واقع احتمال اینکه کشوری که ارتش آن آموزش دیده آمریکاست تحریک کننده یک کشمکش بین المللی باشد، به طور متوسط به حدود سه چهارم درصد تقلیل پیدا می کند.

جنگ با شورشیان

مزایای آموزش نظامی در آمریکا در مورد حاکمیت قانون دمکراتیک مبهم تر است. من ۱۲۰ شورش را بین سال های ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۳ مورد بررسی قرار دادم و دریافتم کشورهایی که ارتش های آنها از سوی آمریکا آموزش دیده اند بیشتر احتمال داشته شورشیان را شکست دهند. در اینجا نیز احتمال پیروزی به تناسب تعداد سربازان آموزش دیده در آمریکا افزایش پیدا می کرد.

این تجزیه و تحلیل  برای دیگر انواع همکاری های نظامی که آمریکا در اختیار هم پیمانان خود قرار می دهد مثل تسلیحات و پشتیبانی عملیاتی کنترل شد.اما دریافتم وقتی نظامیان آموزش دیده آمریکا با شورشیان داخلی می جنگیدند،

کشمکش ها معمولا طولانی تر از کشمکش ها در سایر کشورها بود. کشمکش داخلی اوگاندا از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱ ادامه پیدا کرد. کشمکش در هند از سال ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۳ طول کشید. ارتش ها در هر دو کشور به طور کلی تحصیلات و آموزش های نظامی قابل توجهی را از آمریکا دریافت می کردند.

فرض را بر این گذاشتم که این قبیل کشمکش ها به این دلیل طولانی تر شده که احتمالا شورشیان ظرفیت بالاتر نیروهای دولتی آموزش دیده در آمریکا را تشخیص می دهند و با آماده سازی بیشتر خود در برابر آن، به جای جنگ علنی، به تاکتیک های چریکی روی می آورند.

در برخی مناطق کشمکش های طولانی در را به روی رفتارهای غیردمکراتیک آشکار باز کرده است. جنگ داخلی السالوادور نمونه خوبی است. این جنگ بین شورشیان چپگرا و دولت دست راستی مورد حمایت آمریکا از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱ به طول انجامید. طبق اعلام یک کمیسیون حقیقت یاب پس از این جنگ، نیروهای دولتی السالوادور تخلفات حقوق بشری فاحشی را علیه غیرنظامیان مرتکب شدند، از جمله ربودن کودکان افراد مظنون به شورشی بودن، آتش زدن دهکده ها و از بین بردن محصولات کشاورزی. دست کم ۷۵ هزار نفر در این درگیری جان باختند.

ارائه شواهد

تحقیق من احتمالا برای اولین بار به این یافته رسیده است که برنامه های آموزشی نظامی آمریکا به اهداف اعلام شده خود دست یافته اند: آنها توانسته اند ارزش های دمکراتیک آمریکایی را به سربازان خارجی انتقال دهند که آنها نیز این ارزش ها را در میان گروه های مسلح کشور خود گسترش داده اند.

با این حال این نتیجه گیری به این معنا نیست که تحصیل نظامی در آمریکا  سراپا خیر و خوبی است بلکه کاملا برعکس. ماحصل آموزش های نظامی آمریکا این بوده که از سویی فرماندهانی دمکراتیک تر، از سوی دیگر جنگ سالارانی آموزش دیده تر و بین این دو انواع و اقسام نمونه های دیگر را تولید کرده است. پروژه تحقیقاتی بعدی من در پی پاسخ دادن به این سئوال است که در آموزش سربازان خارجی، چه شرایط خاصی است که به نتایجی نامطلوب و حتی مرگبار منجر می شود.

نویسنده: سندور فابین  (Sandor Fabian) عضو تحقیقاتی دانشگاه مرکزی فلوریدا

منبع: فارس

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.