به گزارش اقتصادنیوز به نقل از رویداد 24، مرتضی عزتی، تحلیلگر مسائل اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، وضعیت کنونی کشور و تاثیری را که نیروهای تندرو بر جامعه و مناسبات بینالمللی کشور میگذارند تحلیل کرده است. بخشهای مهم سخنان عزتی را در ادامه بخوانید:
طعنه سنگین یک رسانه به عنابستانی/ با نمایندهای که دروغ می گوید چگونه برخورد شود؟
* بریکس توافقنامهای بین دولتها است. دولتها توافقهای کلی دارند و اگر بتوانند از تعامل باهم بهره ببرند، امکان دارد منافعی را به دست بیاورند. اما اگر سوال این است که آیا موافقتنامه بریکس میتواند اثر تحریم را کمرنگ کند؟ پاسخ خیر است چون تحریمها را بنگاهها و فعالان اقتصادی بخش خصوصی اجرا نمیکنند. یعنی یک بنگاه خصوصی که بریکس باشد یا نباشد از چین با ایران وارد فضای تجاری شود، تحت مجازات آمریکا قرار میگیرد.
* بریکس اثر آنچنانی برای دور زدن تحریمها ندارد. در واقع نه افایتیاف و نه تحریمها با عضویت در بریکس تفاوتی در معامله با ایران ایجاد نمیکند. با این حال بریکس ممکن است باعث شود بین دولتها تعاملی به وجود بیاورد. البته باید بدانید که معاملههای تجاری بین دولتها انجام نمیشود.
* برای اینکه بتوانیم مانعهای تحرک اقتصادی در بازار جهانی را از پیش رو برداریم، فقط در اینصورت ممکن خواهد بود که یک جریان سیاسیای که اصل را تفاهم با نظام بینالملل میداند، روی کار بیاید و عواملی که الان در راستای همکاری بخش خصوصی ایران با دنیا مانع ایجاد کردهاند از عرصه تصمیمگیری کنار بروند که این در فضای سیاسی فعلی ایران امری بعید است.
* مسئله فعلی ایران این است، افرادی که در نظام حکمرانی تصمیم گیرند و مسئولیت دارند، خیلی تصمیمگیر نیستند و نمیتوانند تصمیمگیریها و سیاستگذاریی داشته باشند که بتواند وضعیت اقتصاد را از حالت تحریم در بیاورند.
* دولت رییسی هم خیلی اهل معامله و مذاکره نیست و نمیتوانند منافع را بهیه کنند چون توان تشخیص و تصمیمگیری ندارد و همین مسئله باعث شده کار مشکلتر شده و ممکن است اساساً توافق حاصل نشود. اما تصور میکنم به قدری فشار شدید خواهد شد که مذاکره را جدی بگیرند.
* وقتی آدم عاقل میبیند شرایط روز به روز دشوارتر میشود، باید کاری کند که بحران غیرقابل عبور نشود که لازمه این مهم درایت، شایستگی، واقعبینی و آیندهنگری است که اگر تصمیمگیران فعلی از این شاخصها برخوردار بودند، در سال ۱۳۹۹ آن مانعتراشیها را انجام نمیدادند تا الان با این همه مشکل و کاستی روبرو نشویم.
* هیچ آرمانی آنقدر مهم و بزرگ نیست که هزینهاش تحت فشار گرفتن مردم باشد. مسئله این است که عدهای در یک زمان حرفی زدهاند و میخواهند روی حرفشان بایستند؛ وگرنه کدام آرمان مهمتر از اعتلای کشور؟ کدام آرمان مهمتر از اعتماد مردم به حاکمیت؟ از این بالاتر که نداریم. اما متاسفانه همه اینها در حال از بین رفتن هستند. یعنی نه ملیتی، نه هویتی، نه دینی، نه چیزی و نه ... همه اینها دارند از بین میروند. دلیل این مشکلات این است که عدهای همچنان میخواهند روی حرفشان بمانند! این در حالی است که هر چیزی را جز آرامش مردم آرمان بدانیم، غلط است.
* اینطور هم میتوان گفت، گروههای نفوذی که نمیخواهند کشور درست شود به این وضعیت دامن میزنند تا مانع رسیدن به توافق شوند و وضعیت اقتصاد به سامان برسد. یعنی محتملترین حالتها این است وگرنه هیچ ارزشی بالاتر از اعتلای کشور نیست. برای خنثیسازی تحرک نفوذیها به دلسوزی، عقلانیت و تدبیر نیاز داریم. ما از نفوذیها در حالی ضربه خوردیم که اکثرشان ادعا میکردند حزباللهی و ارزشی هستند.