خبرگزاری فارس – کرمان؛ مهسا حقانیت: مراسم اختتامیه دوازدهمین «جشنواره شعر و داستان انقلاب» بهمنماه در سالن اندیشه حوزه هنری در حالی به کار خود پایان داد که اسماعیل احمدیامجزی شاعر جوان اهل شهرستان عنبرآباد استان کرمان با تک اثر «سرباز گمنام» موفق به کسب رتبه دوم در این جشنواره معتبر ملی شد.
اسماعیل احمدیامجزی متولد سال 73 در شهرستان عنبرآباد است و لیسانس آموزش و پرورش ابتدایی دارد و از دوران دبیرستان سرایش شعر را آغاز کرده است و تاکنون توانسته به رتبههای برتر در جشنوارههای مختلف دست یابد.
احمدیامجزی با شعری که در ادامه میخوانید به رتبه دوم «جشنواره شعر و داستان انقلاب» دست یافت:
«به سربازی گمنام فکر میکنم
که استخوانهایش
زودتر از نامههایش رسیدهاند
به جنگی که
هنوز ادامه دارد
در چهرهی پیرزنی
که میترسد بلدوزرها
زودتر از خودش
پسرش را شناسایی کنند
و هیچچیز
غمگینتر از این نیست
که پدری
دستهایش را
در میدان جنگ جا بگذارد
نتواند
آستینهایش را بالا بزند
نتواند
ماهی قرمز بیرون افتاده را
به حوض برگرداند
همیشه
چند نفر از جنگ برنمیگردند
همیشه
چند نفر با نیمی از بدنشان
به خانه بر میگردند
تا ما فکر کنیم
به سربازانی که
زودتر کشته شدند
تا پرچم کشورشان بیشتر تکان بخورد»
در ادامه گفتوگوی اختصاصی فارس با این شاعر جوان از نظرتان میگذرد:
آقای احمدیامجزی با تشکر از وقتی که به ما دادید، لطفا بفرمایید از چه زمانی شعر میگویید؟
دوران دبیرستان در رشته علوم انسانی تحصیل میکردم و با ادبیات اشنایی داشتم
و چیزهایی بهصورت پراکنده در سالهای 93، 94 مینوشتم که بیشتر دلنوشته حساب میشدند. از سال 94 تا الان به صورت حرفهای و مستمر شعر میگویم.
آیا خودتان میدانستید طبع شعر دارید یا دیگران این استعداد را در وجودتان کشف کردند؟
میدانستم، استعدادهایی دارم، ولی با یکی از دوستان آشنا شدم که شاعر و کارمند حوزه هنری است، او من را به انجمن شعر شهرستان عنبرآباد معرفی کرد و با رفتن به انجمن در هر سهشنبه، کمکم با نقصهایی که در شعرم بود، آشنا شدم و با مطالعه زیاد و تلاش شبانهروز توانستم، شعر را ادامه دهم.
نخستین شعری که گفتید را به خاطر دارید؟
اولین شعری که نوشتم، یک غزل بود که البته ایراد در قافیه و وزن داشت..
سبک شعری شما چیست؟در شعرهایتان چه موضوعاتی را دنبال میکنید؟
هرچند با شعر کلاسیک آغاز کردم که آن هم مشکل وزن و قافیه داشت، اما کمکم تغییر مسیر دادم و به سمت شعر سپید آمدم یعنی با خواندن شعر سپید خیلی به این سبک علاقه پیدا کردم و این شعر به دغدغههای من نزدیکتر است.
اشعارم بیشتر شعرهای مدرن هستند و به تنهایی انسان مدرن و معاصر میپردازند، موضوعات شعرهایم همچنین اجتماعی، عاشقانه اجتماعی و گاهی سیاسی – اجتماعی هم هستند، فضای جنگ یا حس جنگ را همیشه در شعرهایم دارم.
درباره حس جنگ در شعرهایتان بیشتر توضیح دهید.چرا «جنگ» سوژه شعرهای شما شده است؟
شعری که من مینویسم، بیشتر آرمانهای حوزه دفاع مقدس و یا تلفات و ریشههای جنگ را دربرمیگیرد و اینکه به چه دلیل جنگها رخ دادهاند. همیشه سعی کردهام، نگاهم باز باشد و تمام جنگها را بررسی کنم و نه فقط جنگ یک ملت و دید وسیعی به موضوع داشته باشم و از بالا به موضوع نگاه کنم.
هر شاعری از هر ملت و کشوری که باشد از جنگهای ملت خودش مینویسد، از رزمندگانشان مینویسد و ما هم نسبت به این موضوع حساس هستیم و همه مردم وظیفه دارند از حوزه دفاع مقدس بگویند و بنویسند و برای رزمندگان ارزش قائل شوند و یادمان نرود، آنها چه کار کردند و از خودشان گذشتند تا ما امروز راحت و با آسایش در شهرها قدم بزنیم و موجب امنیت ما شدهاند.
البته جنگها امروز شکلشان عوض شده و جنگهای دیگر هم وجود آمده است مانند جنگهای فضای مجازی و یا جنگ در مرزهای خارج از کشورمان.
آیا در بین خانوادهتان شاعر دیگری هم دارید و برخورد با شعر و شاعری شما چگونه است؟
بله شعر به نوعی در خانواده ما موروژی است، پدربزرگ مادرم اشعاری مینوشته، خطاطی هم میکرده و سواد مکتبی داشته است.
خانواده خیلی برخورد خوبی دارند و از روز اول تا به الان از من حمایت کردم، ممنونم از آنها که حمایتم میکنند و به من حق میدهند و فضا را برایم فراهم کردند که شعر بنویسم و مطالعه شبانهروزی داشته باشم.
تصمیمی برای انتشار آثارتان دارید؟ تاکنون در کدام جشنوارهها رتبه آوردهاید؟
تصمیم داشتم کتاب شعرم را چاپ کنم، اما به علت شیوع کرونا وقفه افتاده است. برای مجموعه شعرم بین 30 تا 35 قطعه شعر انتخاب کردهام.
جشنوارههای زیادی شرکت کردهام و مقام هم آوردهام، اما مهمترین آنها پنجمین دوره جشنواره ملی نیاوران، شعر جوان سوره، جشنواره شعر و داستان انقلاب، یادمان ولایت شهرستان جیرفت، امتداد فجر، جشنواره شعر رضوی کرمان و نخلهای سوخته هستند.
کدام شاعران را دوست دارید؟
از شاعران گذشته و کلاسیککار علاقه خیلی خاصی به مولانا دارم، همیشه هم اشعار مولانا در جهانبینی و نوع اندیشهای که به جهان دارد به من کمک کرده است، حافظ را هم دوست دارم.
در بین شاعران معاصر هم به نیما یوشیج، شاملو و براهنی علاقه دارم و در بین شاعران نسل امروز که خیلی خوب کار میکنند هم گروس عبدالملکیان و مرحوم غلامرضا بروسان را دوست دارم.
آیا با شاعران استان کرمان در ارتباط هستید و اوضاع شعر آزاد در استان ما چگونه است؟
در ارتباط با شاعران استان کرمان هستم، اما اوضاع استان در حوزه شعر آزاد خوب نیست بهعلت اینکه جریان شعری به سمت جریان فرمالیستی(صورتگرا) هستند و شاعران استان کرمان از این جریان دفاع میکنند و نگاهی به جریانهای سپید دیگر نمیکنند و دوست دارند، دیگر جریانها مانند سادهنویسان، شاملویی و موجنو عقیم بماند. متاسفانه بچههای شعر آزاد کرمان راهشان را پیدا نکردهاند و در یک سردرگمی هستند و به این نگاه نمیکنند که شعر سپید امروز مسیرش را پیدا کرده، پخته شده، به بلوغ رسیده و همراه انسان حرکت میکند، اما آزادنویسان کرمان یا نمیخواهند این را باور کنند و یا خودشان را به آن راه میزنند.
باید بدانند شعر آزاد دغدغهمندتر شده و فضا هم عوض شده و بیشتر به خردهروایتها میپردازد و بیشتر از قبل محتوانگر شده است و با چند تکنیک جابهجایی فرمها نمیتوانیم، مخاطب خود را گول بزنیم، مخاطب شعر آزاد خیلی باهوش شده است و باید به شعریت و شعر بپردازیم.
اوضاع شعر و شاعری در شهرستان عنبرآباد چگونه است؟
عنبرآباد قطب شعر استان کرمان است، اما متاسفانه مدتیست بهعلت شیوع کرونا جلسه انجمنها برگزار نمیشوند هرچند مسؤولان هیچوقت از انجمنهای حمایت نمیکنند و حتی انجمن و شاعران عنبرآبادی را نمیشناسند و از موفقیتهای بچهها خبر ندارند.
انجمن شعر عنبرآباد چقدر بر شعر شما تاثیر گذاشته است؟
انجمن خیلی تاثیرگذار بوده است و حتی اگر به اوج پختگی برسم باز هم به انجمن نیاز دارم، زیرا اثر ما در انجمن به شکل موشکافه بررسی و نقد میشود و ضعفها و حتی زیباییهای آن اثر را نشان میدهد، شاعرانی که کارشان را تازه شروع کردهاند باید مرتب به انجمن شعر بروند و تعداد انجمنها را هم باید بیشتر کنند، انگیزه و شوقی که انجمن به ما میدهد موجب میشود که بیشتر تلاش کنیم.
آیا برگزاری جلسه انجمنهای شعر در فضای مجازی هم مانند جلسههای عادی تاثیرگذار هست؟
فکر میکنم فضای مجازی همه چیز را بههم ریخته است، زیرا حضور و گفتوگو در انجمن باید به صورت حضوری و رودرو باشد و حضور فیزیکی در انجمن یک انگیزه خوب به شاعری میدهد که تازه راهش را پیدا کرده است، حتی شاعران با سابقه هم به انجمن شعر میروند تا انگیزه بیشتری داشته باشند.
آیا شعر با لهجه و گویش بومی و محلی عنبرآباد هم میگوییم؟
خیر نمیگویم، اما از عناصر بومی و از باورهای مردم خودم در شعرهایم استفاده میکنم.
سؤال آخر اینکه مهمترین مشکل فرهنگی و هنری شهرستان عنبرآباد را چه میدانید؟
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی عنبرآباد حدود شش، هفت سال است که مدیر ندارد و با سرپرست اداره میشود که قدرت چندانی ندارد و این سرپرست هم با تغییر فرماندار تغییر میکند یعنی اداره ارشاد ما مظلوم واقع میشود و ضربه به شهرستان و فرهنگ عنبرآباد وارد میشود.
همین شب شعرهایی که گاهی در شهر ما شکل میگیرد را هم بسیج و سپاه برگزار میکنند و از طرف اداره ارشاد برگزار نمیشود، نمیدانم مشکل از کجاست از فرمانداران است یا اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی جنوب استان استان کرمان.
انتهای پیام/80019/ق/خ