همانطور که بارها گفتهام صنعت خودرو دنیا بهشدت در حال تحول است و ما با سرعت زیادی از آن دور میشویم. از سویی هم صنعت خودرو ایران امروز مورد نفرت ملی است و عقبگرد با سرعت آن، بهخوبی مشهود است. صنعت خودرو مبتنی بر داخلیسازی چیزی نمانده که نفسهای آخر را بکشد و تبدیل به کارگر چینیها شویم. به سرعت با حرفهای پوپولیستی و سیاستگذاریهای متعاقب آن میرویم که مجبور شویم گدایی چینیها بر دادن خودروهای جدید، فناوریهای جدید و حتی خطوط تولید جدید کنیم. مصوبه اخیر مجلس و آییننامه واردات خودرو دست دوم، یک فاجعه در دنیای سیاستگذاری بود و اعلام رسمی شکست سیاست حمایت از تولید داخل. با این حال، با تمام سختیهایی که در چند سال اخیر توسط سیاستمداران داخلی و خارجی بر صنعت خودرو کشورمان تحمیل شده، همچنان به آینده خوشبین هستم، چراکه به نظرم صنعت خودرو ما پیشرفتهترین نظامهای مدیریتی و تولیدی در بین صنایع تولیدمحور از نوع ناپیوسته (برعکس صنایعی با تولید پیوسته مانند پتروشیمیها) را در اختیار دارد و همچنان بهترین متخصصان در آن حضور فعالیت دارند. البته اگر نجنبیم، این نقطه قوت محوری هم بهزودی از دست میرود.
متاسفانه غیر از مشکلات قبلی، چند رخداد بد در صنعت خودرو در حال وقوع است و اگر سیاسیون دست از این حملات به صنعت خودرو بر ندارند و همچنان اجازه ندهند مدیران شایسته با نگاه بلندمدت برای این صنعت فکری بکنند، ادامه خواهد داشت و نهایتا صنعت خودرو نابود و در ادامه مونتاژکاری در ایران بهطور کامل حاکم خواهد شد. شاید هم کلا صنعت خودرو نابود شده و صرفا تبدیل به واردکننده خودرو کامل شویم. و اما رخدادهای جدید. اول اینکه با موجی از بازنشستگی در این صنعت روبهرو هستیم که در نتیجه آن سرمایهگذاریهای ۲۰ تا ۳۰ سال پیش بهطور ناگهانی از صنعت پر میکشد. در این اوضاع که مدیران دائم دستخوش تغییرند، عملا هیچ مدیری به فکر آموزش و جانشینپروری نیست. از سویی هم نسل زد به سرعت در حال ورود به این صنعت است. برعکس ۳۰ سال پیش که صنعت خودرو در اوج بود و بهترین خروجیهای بهترین دانشگاهها را جذب میکرد، در حالحاضر، جذب به سطوح خیلی پایین رسیده است. در این صنعت، مانند بسیاری از صنایع حتی نسل زد را نمیشناسند و نمیدانند چگونه باید این افراد را جذب و آماده کار کنند. مشکل بعدی هم این است که بخشی از متخصصان این صنعت، مهاجرت را آغاز کردهاند. چه از ایران بروند و چه از این صنعت، نتیجه برای صنعت یکی دارد: خروج دانش و تجربه از این صنعت. صنعت خودرو به حدی منفور شده که کمتر کسی از حضور در آن با افتخار نام میبرد. آینده صنعت هم که بهشدت مبهم است. پس چرا باید یک جوان برای ورود به این صنعت عقب مانده، سرمایهگذاری کند؟ وقتی صنایعی مانند فولاد و پتروشیمی، کامپیوتر و بانکداری، بورس و بورسبازی، حقوق و سودهای بیشتری را میدهد، چرا باید وارد صنعت خودرو شد. مشکل دیگر هم که شبیه آن مشکلات قبلی است، بیانگیزگی کارکنان موجود و عدمتوجه به آموزش است. کارکنان موجود، ابعاد صنعت رو به اضمحلال را خوب میشناسند و نسبت به خطاهایی که در خطوط تولید و ایرادات خودرو و قطعات آنها پیش میآید، بیتفاوت شدهاند. فناوری جدید هم که نیازمند سرمایهگذاری و ارتباط جهانی است. تحقیق و توسعه هم که در این شرایط با این سیاستها بیشتر یک شوخی است. پس دلیلی بر مطالعه و آموزش پیدا نمیشود. حتی اگر بخواهیم آموزش ببینیم، با توجه به عدمکارآیی دانشگاههای کشور برای مسائل روز صنعت و عدمورود فناوریهای جدید به این صنعت، عملا کمتر کسی را میتوان یافت که بتواند آموزش مفیدی در این صنعت ارائه کند. بماند که دریافت آموزش باکیفیت، پول میخواهد و پشتکار فرد مورد آموزش. نه اولی به اندازه کافی وجود دارد و نه دومی. اما اگر عقلانیتی باشد و کسی پیدا شود که سرمایهگذاری کند، اتفاقا آموزش تنها کورسوی امید برای نجات این صنعت است. البته منظور از آموزش مدرکسازی و چاپ مدرک، مانند آنچه در ۲۰ سال گذشته رخ داده، نیست. در این سالها عملا در سطح مدیران اکثرا دکتر شدهاند و در سطح کارکنان تولید، اکثرا مهندس. حالا چطور مثلا این کارگر یا مدیری که تماموقت بوده، توانسته مدرک دکترا یا مهندسی یا کارشناسی ارشد بگیرد، خدا عالم است. واقعیت است که با توجه به ظرفیتهایی که در کشور و در این صنعت وجود دارد، همچنان آموزش درست، پربازدهترین سرمایهگذاری در این صنعت است. البته به شرطی که آموزش درست باشد. بگذارید یک مثال بزنم. متاسفانه بعد از انقلاب اسلامی بهتدریج بسیاری از دانشگاهها و مراکز آموزش فنیوحرفهای، تربیت تکنسین و دادن مدرک فوقدپیلم را برای خود افت میدانستند و کمکم مجوز برگزاری دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و حتی دکترا را دریافت کردند. ضمن اینکه این دورهها نیاز به سرمایهگذاری کمتری در زیرساختها داشت. برای ایجاد دوره کارشناسی ارشد، نیاز خیلی کمتری به سرمایهگذاری فیزیکی هست تا دوره کارشناسی. دوره کاردانی هم سرمایهگذاری بیشتری میخواهد تا دوره کارشناسی (البته از موضوع کیفیت میگذرم). به همین دلیل امروز انواع دانشگاهها بهترین رشتههای مهندسی را ارائه میدهند، بدون اینکه حتی یک آزمایشگاه تحقیقاتی درستوحسابی و بهروز در زمینه صنعتی داشته باشند. بعضی از دانشگاههای غیرانتفاعی حتی آزمایشگاهها و کارگاههای پایه را در اختیار ندارند. جالب است بدانید که دکتر شدن خیلی سادهتر از یک استادکار شدن مثلا در زمینه مکانیک خودرو یا قالبسازی است. به همین دلیل تقریبا کمتر اثری از آموزشگاههای حرفهای خوب برای کارهای مهارتی و فنی در زمینههای مختلف صنعت خودرو وجود دارد. بیشتر افراد تعلیمیافته توسط ما دانشگاهیان، حداکثر توانشان در استفاده از یک نرمافزار پیشرفته است، بدون اینکه خود قطعه یا مجموعه را از نزدیک دیده باشند. آموزش در صنعت خودرو نیازمند تحول اساسی است و البته این سرمایهگذاری هم نیاز به امید به آینده و البته سیاستگذاری درست دارد، اگر سیاستگذاران بگذارند./ روزنامه صمت