به گزارش اقتصادنیوز ، حمایت واشنگتن از برنامه غیر نظامی هسته ای ریاض از جمله درخواست های کلیدی پادشاهی است؛ خواسته ای که هنوز واکنش واحدی از سوی اسرائیل بدان داده نشده. اواخر دهه 2010، زمانی که سعودیها برای ساخت اولین نیروگاه هسته ای شان دست یاری به سوی جهان دراز کردند، عوامل ژئوپلتیکی و روابط ناآرام پکن و واشنگتن و نزدیکی چین به عربستان، تصمیم سازی های ایالات متحده را به شدت تحت تاثیر قرار داد. در آن بازه زمانی پادشاهی با صدور فرمان سلطنتی تصریح کرد که توسعه انرژی اتمی جهت تحقق نیازهای رو به رشد پادشاهی برای تولید برق، آب شیرینشده و کاهش اتکا به منابع هیدروکربنی در حال کاهش ضروری است.
عربستان سعودی علنا خواهان دستیابی به ظرفیت غنی سازی اورانیوم برای ایجاد چرخه سوخت هسته ای، تولید کیک زرد، اورانیوم با غنای پایین، و ساخت سوخت هسته ای برای مصارف داخلی و صادرات است. در حالی که تنوع اقتصادی از طریق توسعه صنعت اورانیوم ممکن است اولویت باشد، رهبری ریاض به ساخت سلاح هستهای و دستیابی به چنین قابلیتی تمایلی ندارد. اما پادشاهی حمایت آمریکا از پروژه هسته ای غیرنظامی اش را لازم می داند چرا که واشنگتن پیشتر در این حوزه با امارات همکاری داشت و به طور بالقوه مسابقه ای را برای توسعه توانایی های غنی سازی و بازفرآوری اش در خاورمیانه و فراتر از منظقه کلید زده است.
وال استریت ژورنال اخیرا با انتشار گزارشی از تمایل عربستان به امضای قرارداد با چینیها نوشت و اشاره کرد که برخی از مقام های سعودی که نامشان فاش نشده، این تحول را به سان«راهی برای ترغیب دولت بایدن جهت مصالحه در مورد الزامات منع اشاعه تسلیحات هستهای» تصدیق کردند. حال سوال این است: چقدر احتمال دارد که پادشاهی، چین را به جای ایالات متحده انتخاب کند؟ آیا پیشنهاد چین چون کمک به غنیسازی یا قابلیت بازفرآوری اجرایی خواهد شد؟
شورای روابط خارجی اروپا در این باره نوشت: صادرات انرژی هسته ای به عربستان سعودی توسط چین نشان از انحراف پکن از مسیر و سیاستی است که در ارتباط با خاورمیانه از آن پیروی می کند، بالاخص آن که این بازیگر با لحاظ کردن منافع اقتصادیاش و اتخاذ موضعی بی طرفانه رابطه دیپلماتیک تهران و ریاض را احیا کرد. هرچند باید اذعان کرد که تجارت هستهای میتواند روابط ژئوپلیتیکی عربستان و چین را تقویت کند، در همین راستا دعوت از پادشاهی برای عضویت در بریکس؛ نهادی تحت رهبری چین برای قدرت نمایی در برابر گروه هفت، نمودی از نزدیکی دو بازیگر است.
اما چندین سوال کلیدی نیاز به پاسخ دارند. کمک های پکن به انرژی هسته ای پادشاهی چگونه با تمایل ظاهری این بازیگر جهت تبدیل شدن به میانجی کلیدی صلح بین عربستان سعودی و ایران مطابقت دارد؟ آیا چین برای دخالت در امور عربستان سعودی و ایران آماده است؟ هر یک از مدعیان صادرات هسته ای مزیت و معایب نسبی خود را دارند. اینکه عربستان سعودی کدام بازیگر را انتخاب کند منوط بدین است که پادشاهی از منظر ژئوپلیتیکی چه می خواهد؟ در مقابل، واشنگتن دارای منافع و نگرانی های متعددی است. چشم انداز توافق هسته ای با عربستان سعودی به طور قابل توجهی متفاوت است، از احساس آرامش برای صنعت هسته ای ایالات متحده گرفته تا خشم کارشناسان منع اشاعه. با این حال، تصمیم نهایی با کاخ سفید است.
اگر کاخ سفید توافقنامه همکاری هستهای غیرنظامی اش با عربستان سعودی را در اختیار کنگره قرار دهد، کنگره برای بررسی این توافق 90 روز فرصت خواهد داشت؛ پس از آن توافقنامه مذکور قابلیت اجرایی دارد مگر اینکه کنگره قطعنامه مشترکی مبنی بر عدم تایید تصویب کند. فارغ از این ها آنگونه که تحلیلگران می گویند، تجارت هسته ای ماهیت ژئوپلیتیکی دارد. پروژه انرژی هستهای تلاش چند دهه ای است - از جمله ساخت و ساز، تامین سوخت و تعمیر و نگهداری - که به طور کلی روابط دوجانبه را تقویت می کند. همچنین، چنین تعاملی میتواند به کشور تامین کننده بینش و تاثیرگذاری بر برنامههای هستهای کشور دریافتکننده را بدهد.