چند موضوع هستند که هنوز تکلیف آنها مشخص نیست و شائبهها و شایعات زیادی از اطراف آنها به گوش میرسد. اینکه باید دربی در هفته پنجم برگزار شود و سپس عدهای تصمیم میگیرند که این بازی حساس را در تقویم هفته پانزدهم جای دهند، از عجایب آقایان به شمار میرود! اگر سازمان لیگ بهانههایی همانند بازیهای آسیایی هانگژو، لیگ قهرمانان آسیا و جام ملتهای آسیا را برای خودش دست و پا میکند تا بقیه را مورد توجیه قرار دهد، باید گفت زهی خیال باطل به چنین توجیهات و توضیحاتی!
اگر قرار بر ترافیک و شلوغی تقویم بازیهای ملی باشد، در ادامه تمرینات تیمهای لیگ برتری تحت تاثیر قرار میگیرد و از لحاظ بینظمی، ضربه میخورند. انجام این کارها، اعتراض سایر تیمها را در پی خواهد داشت و چنین برنامهریزی، دلیل منطقی ندارد و هیچ بهانه و عذری در این امر قابل قبول نیست. این یعنی عیان شدن ضعف سازمان لیگ در چینش دیدارها!
گفته میشود که تا آذرماه هم منتظر دربی نباشید! تا به حال سابقه نداشته که دربی، به خاطر دلایل غیرقابلپذیرشی همچون بازیهای آسیایی و فیفا دی، به آخرین هفته موکول شود!
بعد از این مبحث، به سراغ احوالات ورزشگاه آزادی میرویم که تا دلتان بخواهد حرف و حدیث در موردش زیاد است! اول از همه چرا دیدار ایران و آنگولا هم بدون تماشاگر برگزار میشود؟ اصلا چه علت درستی برای پذیرش این موضوع وجود دارد؟ تنها لطفی که میتوانیم در حق تیم ملی انجام دهیم این است که جایگاههای سالم ورزشگاه را در اختیار تماشاگران قرار دهیم و تیم ملی را از داشتن حداقلی هوادار محروم نکنیم!
اما نکته دوم که از اهمیت ویژهای برخوردار است میزبانی از تیمهای عربی در لیگ قهرمانان آسیا است. آیا واقعا قصد داریم اینگونه و با این شکل و شمایل، از رونالدو و سایر ستارگان تیمهای عربی در ایران پذیرایی کنیم؟ حتما هم قول و قرارها بر این شده که رونالدو و همتیمیهایش، از اتوبان کرج - تهران به ورزشگاه آزادی بیایند! نمیدانیم واکنش رونالدو به تماشای خرابههای آنسوی آزادی چیست! و حتی چمن هم که دست کمی از زمینهای خاکی ندارد! یا آن رنگ سیاه که بر در و دیوارهای ورزشگاه خودنمایی میکند و و قلب یک انسان را چرکین! این حجم از ناتوانی در مراقبت و رسیدگی به ورزشگاه بینظیر است و در طول تاریخ، چنین چیزی پیدا نمیشود! بحث زیباسازی شهری تهران و تمامی موارد مربوطه، که بماند و بهتر است درباره آن سکوت کنیم!
حال سوال اینجاست: با وجود این مشکلات و مصائب، آیا فضایی برای حمایت هواداران از تیمهای باشگاهی باقی میماند؟ آیا شرح و تفسیر این دشواریها، ضربه زدن به تیم ملی محسوب میشود؟ آیا نیمکت تیم ملی توهم توطئه و دسیسهچینی از سوی کینهتوزان را دارد؟ قضاوت با شما...
معین احمدوند| باشگاه خبرنگاران آزاد