«مصلحت اسلام و مسلمانان» مهمترین دلیل صلح امام حسن(ع) با معاویه بود

خبرگزاری ایسنا پنج شنبه 23 شهریور 1402 - 11:07
استادیار تاریخ اسلام دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) گفت: اگر بخواهیم اهداف امام حسن(ع) از پذیرش صلح را بر اساس منابع تاریخی اعم از شیعی و غیرشیعی بشماریم باید گفت که همه این منابع بر یک دلیل اساسی تأکید کرده‌اند و آن «مصلحت اسلام و مسلمانان» است.

علی بابایی در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به تعدد نظام‌های فکری و سیاسی جهان اسلام در دوران امام حسن(ع)، اظهار کرد: نخستین مورد تفکر عثمانی در شام بود که معاویه به‌عنوان خویشاوند خلیفه مقتول یعنی عثمان در رأس آن قرار داشت. در واقع ما در این دوره چیزی به‌عنوان اهل سنت در مقابل شیعه نداریم بلکه بیشتر شاهد نزاع میان ۲ گروه عثمانی و علوی بودیم.

وی ادامه داد: دومین گروه سیاسی فعال در این دوره، خود شیعیان بودند که پراکندگی آن‌ها بیشتر محدود به منطقه عراق و شهر کوفه بود. در واقع در ماه‌های پایانی خلافت امام علی(ع)، به‌واسطه حملات ایذایی دسته‌های نظامی معاویه به‌ویژه در منطقه عراق، قلمرو حکومت امام بیشتر محدود به شهر کوفه شده بود.

این استاد دانشگاه بیان کرد: سومین گروه سیاسی فعال در جهان اسلام در زمان امام حسن(ع) خوارج بودند که اینها هم زمانی در سپاه امام علی(ع) بودند، اکثر افراد این گروه قاریان قرآنی بودند که برداشت و تفسیری سطحی از آیات قرآن داشتند و بر اساس همین تفسیر، هم علی(ع) و هم عثمان را کافر می‌دانستند.

وی افزود: گروه چهارمی هم در این دوره وجود داشت که از آن‌ها با عنوان قاعدین یعنی نشستگان یاد می‌شود، یعنی کسانی که در زمان فتنه موضع بی‌طرفی و سکوت را در پیش گرفته بودند.

بابایی درباره صلح امام حسن(ع) با معاویه، تصریح کرد: تصمیم امام در برابر دولت اموی در ابتدای امر، مقابله نظامی بود. لذا اولین کاری که امام حسن(ع) همزمان با شروع دوره امامت خود انجام داد، سعی در تمام کردن کار ناتمام پدرش علی(ع) یعنی سرکوب معاویه و برگرداندن یکپارچگی سیاسی به خلافت اسلامی بود. اما به دلیل شرایط نامساعد شیعیان در این دوره و عدم همبستگی کوفیان در حمایت از آن حضرت و مهمتر از همه غیرقابل اعتماد بودن آنان، این تصمیم امام از همان بدو کار محکوم به شکست بود و امام به ناچار پیشنهاد معاویه برای صلح و واگذاری خلافت را با شرایطی که از جانب امام تعیین شد، پذیرفت.

وی ادامه داد: اگر بخواهیم اهداف امام حسن(ع) از پذیرش صلح را بر اساس منابع تاریخی اعم از شیعی و غیرشیعی بشماریم باید گفت که همه این منابع بر یک دلیل اساسی تأکید کرده‌اند و آن «مصلحت اسلام و مسلمانان» است. در حقیقت، امام حسن(ع) به منظور جلوگیری از پراکندگی و ریخته شدن خون مسلمانان و همینطور جلوگیری از تضعیف جبهه اسلام در مقابل جبهه کفر که در رأس آن امپراطوری روم شرقی قرار داشت، مصلحت اسلام و مسلمانان را بر جنگیدن بر سر خلافت ترجیح داد.

استاد تاریخ دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ه) یادآور شد: از سویی دیگر معاویه به دلیل سابقه بیست‌وچند ساله‌اش در حکومت شام، از رضایت مردمی برخوردار بود و مهمتر از همه به دلیل تبلیغات گسترده‌ای که در تأیید مشروعیت قدرت خود به عنوان خال المومنین و خونخواه عثمان –خلیفه مقتول– انجام داده بود، در میان مسلمانان چهره‌ پذیرفته شده‌ای بود و امام حسن(ع) در مقابل چنین شخصی، از حمایت یکدل و یکپارچه شیعیان برخوردار نبود. لذا وقوع جنگ سرنوشتی جز تسلیم یا شهادت، بدون هیچگونه نتیجه مشخصی برای آن حضرت به دنبال نداشت.

وی گفت: در کنار موضوع «مصلحت اسلام و مسلمانان»، منابع شیعی از موارد دیگری به عنوان دلایل امام در پذیرش صلح نام برده‌اند، از جمله بی‌انگیزگی سپاهیان، روی‌گردانی و خسته شدن مردم از جنگ، حفظ جان شیعیان و همینطور نگرانی ایشان از اسارت که بسیار محتمل بود.

چرا امامت از امام حسن (ع) به برادرش رسید؟

بابایی در پاسخ به این سؤال که چرا امامت از امام حسن (ع) به برادرش رسید و از نسل امام حسن (ع) ادامه نیافت؟ بیان کرد: این سؤال را از ۲ منظر می‌توان پاسخ گفت. منظر اول به مباحث اعتقادی در میان شیعیان برمی‌گردد و آن اینکه در اندیشه شیعی، امامت یک امر انتصابی و از طرف خداست و حتی شخص پیامبر گرامی اسلام هم از طرف خود اختیار تعیین امام و جانشین نداشته است.

وی خاطرنشان کرد: شواهد تاریخی خوبی هم در تأیید این ادعا در زمان پیامبر(ص) وجود دارد. به عنوان مثال، زمانی که گروهی از طایفه بنی عامر در دوره دعوت پیامبر(ص) در مکه به قصد حج وارد این شهر شدند و پیامبر(ص) دعوت خود را بر آنان عرضه کرد؛ آنان حاضر شدند که دعوت ایشان را به این شرط بپذیرند که بعد از رحلت پیامبر(ص)، رهبری از آن آن‌ها باشد، که پیامبر(ص) در پاسخ آنان فرمود: این کار در دست خدا است، هر کس را مصلحت دید او را بر می‌گزیند.

استاد تاریخ دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ه) ادامه داد: علاوه بر این، در حدیث مشهور جابربن عبدالله انصاری نیز از اسامی امامان دوازده‌گانه پس از پیامبر اسلام(ص) که منتصب الهی هستند، پرده برداشته شده است، لذا خود امام حسن(ع) به این مسأله واقف بود که امامت و رهبری پس از ایشان متعلق به برادرشان امام حسین(ع) است و بر همین اساس پس از خود کسی از فرزندانش را به جانشینی انتخاب نکرد. اما از آنجایی که اکثر شیعیان در این دوره، جزو شیعیان اعتقادی نبودند و حمایت آنان از اهل‌بیت(ع) بیشتر جنبه سیاسی، حبّی و یا دینی داشت؛ لذا با این استدلال نمی‌توان پذیرش اکثریّت امام حسین(ع) را از سوی جامعه شیعی توجیه کرد.

منابع تاریخی درباره امامت امام حسین(ع) پس از برادر

وی افزود: بنابراین، برای تبیین علل گرایش اکثر شیعیان به امام حسین(ع) و اقرار به امامت و رهبری سیاسی ایشان پس از شهادت امام حسن(ع)، بایستی به شواهد و مستندات تاریخی مراجعه نمود. قدیمی‌ترین منبع تاریخی که به این موضوع پرداخته است، کتاب «وقعه الصفین منقری» است. در این کتاب نقل شده است که شخصی به نام «اعور شنّی» خطاب به امام علی(ع) می‌گوید: تو پیشوایی و اگر کشته شوی، رهبری پس از تو از آن این ۲ تن یعنی حسن و حسین است. همینطور شخصی به نام «منذر بن جارود» نیز در جریان جنگ صفین به امام علی(ع) گفت: اگر تو کشته شوی حسن و حسین(ع) امامان ما بعد از تو هستند. یا اینکه در جریان جنگ جمل زمانی که امام علی(ع) فرزند دیگرش محمد بن حنفیه را پرچمدار سپاه کرده و به میانه میدان فرستاد؛ زمانی که با اعتراض او مواجه شد، آن حضر در پاسخ او می‌فرمایید که تو به مثابه دست من، و حسن و حسین به مثابه چشمان من هستند، من باید با دست خود از چشمانم محافظت کنم.

این استاد تاریخ گفت: همه این گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که خود امام و اکثر شیعیان بدون هیچگونه اختلاف نظری، حسن و حسین(ع) را پس از آن حضرت، امام و رهبر بر حق می‌دانستند و چنانکه می‌دانیم در هیچ کجا ادعایی در برابر امام حسین(ع) از سوی برادرزادگان آن حضرت مبنی بر امامت و رهبری شیعیان گزارش نشده است و اساساً آغاز شکل‌گیری فرقه‌ها در بدنه مذهب تشیّع به پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) برمی‌گردد.

بابایی تأکید کرد: به‌ویژه در جریان قیام مختار که گروه‌های بسیاری از شیعیان کوفه، محمد حنفیه فرزندِ دیگرِ امام علی(ع) را امام بر حق می‌دانند، علت این مسأله هم این بود که قیام مختار به نام محمد حنفیه شکل گرفت و شیعیان در این برهه زمانی انتظار داشتند که امامِ بعد از حسین(ع)، سنت و سیره ایشان را در قیام علیه طاغوت ادامه دهد.

استاد تاریخ دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ه) در پایان اظهار کرد: بنابراین تعداد معتقدان به امامت حضرت سجاد(ع) به روایتی کمتر از تعداد انگشتان دست بود، زیرا آن حضرت با اطلاع کامل از اوضاع سیاسی جامعه، هر گونه قیام جدیدی را به منزله نابودی کامل شیعه قلمداد می‌کرد، لذا آن حضرت در واقع آغازگر دورانی طلایی از فعالیت فرهنگی امامان در تاریخ شیعه بود که در نهایت به تثبیت کامل مذهب تشیّع در دوران امامت جعفر صادق(ع) منجر شد.

انتهای پیام

منبع خبر "خبرگزاری ایسنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.