این صنعت به دلیل اقتضائاتی که دارد، ارتباط مستقیمی با صنایع موازی دارد و میتواند با افزایش تقاضا، ظرفیت تولیدی آنها را نیز تحریک کند به خصوص اینکه در ایران ظرفیت بسیار بالایی در تولید مواد اولیه و مصالح ساختمانی وجود دارد به طوری که ایران را میتوان در زمرۀ کشورهای صادرکننده این اقلام به دیگر کشورها جایابی کرد.
از طرف دیگر، در بخش نیروی انسانی نیز هم تجربه و هم دانش بسیار بالایی در ایران وجود دارد. در بخش تجربی، به دلیل تنوع اقلیمی موجود در این سرزمین، ایرانیها توانمندی و هنر ساخت ساختمان و سازه را بر حسب هر نوع آب و هوایی، از گرم و خشک تا سرد و مرطوب دارند و در طول سدههای متمادی همواره در این حوزه، در زمرۀ کاربلدان جهان قرار داشتند.
بعد از پیروزی انقلاب و به ویژه از دهه هفتاد به بعد، موجی از تربیت نیروی انسانی نخبه و متخصص در این صنعت ایجاد شد و خیلی زود دانشگاههای کشور توانستند حتی مقاطع بالای تحصیلی را نیز راهاندازی کنند و در برخی موارد نیز با دیپلماسی علمی، از فناوریهای روز دنیا بهره ببرند و خود به تولیدکننده دانشفنی تبدیل شوند.
حالا کشور یک ظرفیت بزرگ در این صنعت دارد که میتواند از طریق آن ارزآوری، اشتغالزایی و توسعۀ اقتصادی داشته باشد به شرطی که بتواند برای این هنر و صنعت خود بازاریابی دقیق انجام دهد و با گسترش دیپلماسی اقتصادی، زمینه را برای فعالیت متخصصان و فعالان این بخش در دیگر کشورها فراهم کند.
یکی از بهترین محلها برای این کار، کشورهایی مانند سوریه و عراق هستند. دو کشوری که متأسفانه سالها درگیر مبارزه با تکفیریها بودند و به دلیل تنشهای نظامی، بخش زیادی از زیرساختهای فیزیکی خود را از دست دادهاند گرچه پیش از این جنگها نیز در زمرۀ کشورهای توسعهیافته و یا حتی در حال توسعه گروهبندی نمیشدند. این دو کشور حالا با انبوهی از نیازها در حوزۀ ساخت و ساز مواجه هستند که نه مواد اولیه و مصالح آن را میتوانند تولید کنند چون خود واحدهای تولیدکننده نیز از بعضاً از بین رفتهاند و نه نیروی انسانی مهارتی و علمی را در اختیار دارند.
نکتۀ مهم اینکه در بین تمام همسایگان این کشورها، بیشترین هزینه برای امنیت و رهایی این کشورها از تنش نظامی و رسیدن به استقلال سیاسی بر پایۀ مردمسالاری را ایران متقبل شد و خوشبختانه در حال حاضر نفوذ سیاسی و فرهنگی بالایی در این کشورها دارد و میتواند از این سرمایۀ اجتماعی برای نیل به اهداف اقتصادی خود بهره ببرد.
در این بین البته معرفی توان و دستاوردهای فنی و فناورانه ایران به بازار این کشورها بسیار اهمیت دارد که این مهم را میتوان در قالبهایی مانند بازدید مسئولان و مدیران ارشد این کشورها از خطوط تولید ایران و سازههای در دست ساخت و یا حتی ساخته شده، برپایی نمایشگاههای فصلی و موقت با هدف معرفی داشتههای کشور در این بخش و یا حتی برگزاری سمینارها و کنفرانسهای تخصصی با تأکید بر مزیتهای رقابتی شرکتهای ساختمانی و تولیدکنندگان ایرانی در دو بخش کیفیت و قیمت، محقق کرد.
موضوع بعد صادرات خدمات فنی و مهندسی و انتقال فناوری است که در این حوزه نیز کشور به لحاظ نیروی انسانی قابلیت نسبی بالایی دارد و از همه مهمتر اینکه به دلیل نزدیکی جغرافیایی، قطعاً هزینههای جانبی کمتری را متحمل خواهد شد؛ در نتیجه از نظر اقتصادی نسبت به دیگر کشورها مزیت بیشتری خواهد داشت. نکتۀ مهم دیگر اما فعال کردن بخش خصوصی در کنار بخش دولتی است. در واقع، دولت باید با نگاه تسهیلگرانه و به به دور از تصدیگری، شرایط را برای فعالیت بخش خصوصی در این بازار فراهم کند و در بخش مالی نیز بتواند با تفاهمنامهها و یا قراردادهای دو طرفه تا حدی روند را سرعتدهی کند.
به هر حال امروزه این دو کشور، به لحاظ خدمات ساخت و ساز نیاز به واردات دارند و اگر این مهم از سوی دولت ایران انجام نپذیرد، به طور قطع دیگر کشورها در این بازار سرمایهگذاری خواهند کرد.
مسئله اما این است که این قبیل فعالیتها میتواند دریچههای تازهای به سوی اقتصاد کشور در دیگر بخشها نیز باز کند؛ این یعنی، توسعه صادرات در بخش ساختمان اعم از دانشگاه و مدرسه و بیمارستان تا خانه و آپارتمان، زمینه را برای افزایش فعالیت در دیگر بخشها و صنایع، از تأسیسات و راهسازی و شهرسازی گرفته تا انرژی و صنایع مادر، افزایش دهد که این معهم قطعاً اشتغالزایی، ارزآوری و رونق تولید را در پی خواهد داشت ضمن اینکه نفوذ قدرت ایران در منطقه را نیز افزایش میدهد.