طناز طباطبایی در «بیرویا» ایفاگر نقش زنی است که میخواهد به بهای همراهی با همسرش قید تمام آنچه به آنها دل بسته و علاقهمند است بزند؛ سفری از رویاهای شیرین به واقعیتی ترسناک.او برای بازی در این فیلم برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره چهلم فیلم فجر شد.
در فیلم «بیرویا» با شخصیتی به اسم رویا مواجهیم، زنی هنرمند که زندگیاش با داستانها گره خورده. از ابتدای فیلم او را درحال خواندن کتابی میبینیم که بعدتر برای زیبا تعریف میکند درباره دختری است که برادرش را گم کرده و مدام دنبال او میگردد اما نهایتا خودش هم گم میشود. داستان فیلم یک جورهایی با همین داستان گره میخورد.
رویا علاقهای به مهاجرت ندارد. تلاشهای همسرش برای یادگیری زبان و دوچرخهسواری به جایی نمیرسد. او مجبور است پیانوی مورد علاقهاش را بفروشد و از هر ده کتاب کتابخانهاش فقط یکی را با خودش ببرد. به سختی از محل کارش جدا میشود و نمیتواند به دوری از دوستانش فکر کند. رویا با اینکه مخالفتی با رفتن ندارد اما از ابتدای فیلم بارها به انحای مختلف نشان میدهد که مجبور است از داشتههایش دل بکند و این خوشایند او نیست. حتی در جایی که همسر رویا او را متهم می کند که تلاشی برای مهاجرت نکرده است صراحتا میگوید که مهمترین تلاشش دل کندن از خودش و رویاهایش است.
طباطبایی در نقش رویا به عنوان زنی مهربان و صبور معرفی میشود؛ زنی که به همراه نزدیکترین دوستش آرش، در خیریهای فعال است و بهترین روزهایش را کنار او و در این خیریه گذرانده است. او به دیگران عشق میورزد و نمیتواند تنهایی و دربهدری زیبا را تحمل کند. تمام تلاشش را میکند تا زیبا به خانوادهاش برسد و در نهایت هم او را در خیابان رها نمیکند. او عینک و کتاب خودش را به زیبا میدهد و درواقع اجازه میدهد زیبا با عینک او به دنیا نگاه کند و قدم به دنیای او بگذارد.
اولین بذر در مواجهه با رویای نهفته شخصیت رویا در کلانتری و در مواجهه با پسربچهای شکل میگیرد که مادرش را گم کرده است. او رفتاری مادرانه از خودش بروز میدهد و وقتی چشمش به عکس سهنفره خانواده آنها میافتد به پسر میگوید خوش به حال مادرش که او را دارد. طباطبایی این مهر و عاطفه و در عینحال حسرت را به بهترین شکل نشان میدهد.
بازی طباطبایی از جایی که رویا چشمهایش را عمل میکند و مجبور میشود عینک آفتابی روی چشم بگذارد وارد مرحله جدیدی میشود. از یک طرف به صداقت زیبا شک میکند و از طرف دیگر مورد بیمهری همسرش قرار میگیرد. همسرش او را وادار میکند نامهای اعترافآمیز درباره بهترین دوستش آرش بنویسد و او را به کلاهبرداری متهم کند. رویا یا باید برای حفظ زندگیاش کنار بابک، قید رفاقتش را بزند و به ایمان قلبیاش به مهمترین رفیقش پشت کند. درست در همین نقطه است که دنیا پیش رویش سیاه میشود.
در بیمارستان توهمها و شکهای رویا بیشتر میشود و این مسئله در حالت چهره و نگاههای این بازیگر هم نمود پیدا میکند و کمکم به عدم اطمینان و ترس میرسد. جایی که رویا صدای زیبا را در گفتگوی شبانه با پرستار میشنود، نشانههای ترس بیشتر در او دیده میشود. از اینجا به بعد است که طباطبایی جنس بازیاش را باز هم تغییر میدهد. او در جایگاه رویا تمام تلاشش را میکند تا هویت خودش را اثبات کند. وقتی حتی پدرش هم او را انکار میکند، به بالاترین میزان وحشت و تنهایی میرسد و اوج بازی طباطبایی اینجا رقم میخورد؛ جایی که همزمان، ترس، توهم، تنهایی، استیصال و نهایتا رها شدن را تجربه میکند.
از این جا به بعد بازی او باز هم وارد مرحله دیگری میشود. بعد از تمام تلاشها برای اثبات خود، وقتی با مرد و پسربچهای که پیشتر آنها را در کلانتری دیده روبهرو میشود و میبیند همه چیز نشان از تعلق او به این خانواده دارد، دیگر از تلاش و تقلا دست میکشد. آخرین نقطه امید او برای رهایی از این وضعیت دوست صمیمیاش است که در لحظه آخر ناامید میشود. اینجاست که در مواجهه با آرامش مرد و پسربچه، زندگی جدیدی را که شباهت زیادی به رویاهای همیشگیاش داشته میپذیرد و با آرامش و قرار به گلدانها آب میدهد.
در آخرین قطعه این پازل، رویا را در مواجهه با دوست صمیمیاش آرش میبینیم. ماهها یا حتی سالها از آن ماجرا گذشته. رویا در زندگی جدیدش باردار است و حالا آرش را به عنوان مردی رهگذر میبیند و اینجاست که تمام آن ترسها و نگرانیها یکمرتبه تمام میشود و رویا برای اولین بار از ته دل میخندد. طباطبایی در این پایان باشکوه، آرامش و رهایی این شخصیت را به بهترین شکل نمایش میدهد.
«بیرویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری با بازی طناز طباطبایی، صابر ابر، شادی کرمرودی، رضا داوودنژاد، مائده طهماسبی و … در پلتفرم «فیلیمو» به صورت آنلاین اکران شده است.