با وجود ظرفیتهای فراوان معدنی و طبیعی در کشور ما، ایده گردشگری معدنی بهعنوان فرصتی برای افزایش شناخت عمومی از حوزه معدن مطرح شده است که میتواند به ارتقای توسعه مناطق معدنی و رونق اقتصادی آنها نیز کمک کند. از اینرو برخی کارآفرینان این ایده را بهعنوان راهی برای تنوع منابع درآمدی و اشتغالزایی در نظر گرفته و با اشتیاق به پیادهسازی آن نگریستهاند.اما برخی دیگر، نگرانیها و انتقاداتی نسبت به این موضوع وارد میدانند. محور اصلی انتقادات پیرامون این موضوع این است که وقتی معادن از تامین امنیت پرسنل و کارگران خود ناتوان هستند، چطور و با کدام زیرساخت میتوان به گردشگری معدنی اندیشید؟در نهایت، برای توسعه گردشگری معدنی در کشور ما، لازم است به انواع چالشها و مسائل نگاه جامعی داشته باشیم و راهکارهای مناسبی برای ایجاد امکانات حرفهای و امنیت در این صنعت ارائه کنیم. این امر نیاز به همکاری بین دولت، صنعت معدن و اشخاص علاقهمند دارد تا به تحقق اهداف اقتصادی و گردشگری در کشور بینجامد. در گزارش امروز صمت، موضوع گردشگری معدنی را از منظر شهرام شریعتی و سالار باوند موردبررسی قرار دادهایم.
شهرام شریعتی، کارشناس و فعال معدن: درحالحاضر، توریسم معدنی در اشلهای کوچک و محدود در کشور وجود دارد که معمولا مورد بازدید معدودی از گردشگران داخلی قرار میگیرد و بهندرت پیش میآید که گردشگر خارجی به قصد و نیت بازدید از معادن به کشور ما سفر کند و اگر هم باشند؛ کارشناسانی هستند که در قالب پروژههای معدنی و کارهای مهندسی وارد کشور میشوند و از برخی معادن بازدید میکنند؛ اما نمیتوان گفت کسی بهصورت مشخص با هدف بازدید گردشگری از معدن به کشور ما سفر کرده یا آنقدر این تعداد کم است که نمیتوان برای آن آمار مشخص و معینی اعلام کرد.هرچند از عمر معادن بزرگ ما، جز معادن شدادی، در نهایت ۸۰ یا ۹۰ سال بیشتر نمیگذرد. با این حال، میتوان گفت ظرفیتهای کشور ما برای توسعه این نوع از گردشگری مناسب است.معادن شدادی که قدمتی هزاران ساله دارند و آثار آنها هنوز به جا مانده است، هم جاذبه تاریخی و باستانی دارند و هم شاخهای از گردشگری معدنی هستند. علاوه بر این، میتوانیم معادنی که برای ساخت راهآهن سراسری در زمان پهلوی اول موردبهرهبرداری قرار گرفت یا ابزاری که در آن زمان برای معدنکاری وارد کشور شد، که عموما آلمانی و روسی بود و... را در معرض دید عموم قرار دهیم و همه اینها ظرفیتهایی است که بسیار جذاب است؛ بهویژه برای کسانی که در حوزه صنایعمعدنی و معدن کار میکنند، دانشجویان رشتههای مرتبط با معدن و زمینشناسی، دانشآموزان و دیگر علاقهمندان این حوزه.
شاید تنها در ترکیه نمونههای مناسبی وجود داشته باشد. در دیگر کشورهای همسایه یا ظرفیت کافی وجود ندارد یا به آن توجهی نشده است و مثل ایران این موضوع در کنار دیگر موضوعات گم شده است. برای مثال، در افغانستان سالیان سال است؛ شاید از زمان ظاهرشاه بهبعد، کار توسعه معدنی چندانی اتفاق نیفتاده؛ در پاکستان معادن زغالسنگ میتوانند ظرفیت این را داشته باشند، اما هنوز به آنها پرداخته نشده است. در کشورهای جنوب ایران و حاشیه دریای خلیجفارس هم که از اساس تا امروز، معدنکاری وجود نداشته است. در عراق هم اگر هست، همان معادن شدادی است.
در ترکیه، در دوران مصطفی کمال آتاتورک، معدنکاری توسعه یافت. بنابراین، تنها گزینه معتبری که میتواند در این بخش حرفی برای گفتن داشته باشد، ترکیه است، اما در دنیا این ظرفیتها بهصورت خاص موردتوجه قرار گرفته و توسعه پیدا کرده است و رسما گردشگری معدن بهعنوان یک عامل جذب گردشگر میتواند موردتوجه قرار بگیرد.
در هر حال، همه توریستهایی که وارد یک کشور یا منطقه خاصی میشوند، سلیقه یکسانی ندارند و علاوه بر این، بهدلیل مسائلی که حاکم بر فرهنگ کشور است، نمیتوانیم وارد حوزه گردشگری در برخی زمینهها شویم. پس از اساس نمیتوانیم بخشی از گردشگران را جذب کنیم. برای همین، میتوان وارد حوزههای دیگری که تقریبا نابتر هستند و با فرهنگ کشور منافاتی ندارند، شد. برای مثال، باوجود معادن و ظرفیت بالایی که دارند، میتوان تمرکز خود را بر این بخشها گذاشت و از آنها استفاده کرد. ظرفیت ژئوتوریسم در ایران بالا است و مثالهای متعددی در این زمینه میتوان برشمرد.
ما میتوانیم به تفتان، سبلان، قشم، سیستان و بلوچستان و منطقه مکران و... بسیاری دیگر از ظرفیتهای منحصر به فرد و خاص کشور بپردازیم، اما باید در معدنکاری محدودهها و معادن خاصی را که ظرفیتهای توسعه و زیباییهای منحصر به فردی دارند، موردتوجه قرار دهیم.برای مثال، در منطقه جنوب کشور ظرفیت بالایی از گنبدهای نمکی وجود دارد که میتواند گردشگر علاقهمند به معدن یا علوم زمین را به خود جلب کند و زیبایی خاص کشور را به آن نشان دهد، اما اینها همه زیرساخت میخواهد و راه تامین مالی توسعه این زیرساختها باز از همان معادن میگذرد و با عرضه و فروش دستسازههای مربوط یا صنایعدستی منطقه اتفاق میافتد. اما همه اینها نیازمند جمعآوری آمار و اطلاعات، مستندسازیهای خاص، بازیابی و ترمیم ابزارهای و امکانات قدیمی است که باید سازماندهی شود و تاحدودی زمانبر است و نیاز به هدف و برنامه دارد.
بهطورقطع این کار موجب رونق محلی خواهد شد. یعنی وقتی منطقهای به قطب یا مقصد گردشگری تبدیل شد، ساکنان منطقه فرصتی برای توسعه کسب درآمد خواهند یافت و با ورود پول، منطقه رونق میگیرد. اهالی بومی میتوانند با کسب آموزشهای لازم راهنمای گردشگران شوند و این کار میتواند در زمینه انتقال مفاهیم فرهنگی منطقه هم مفید باشد و در نهایت اینکه، وقتی توریست به یک منطقه بیاید، آن منطقه توسعه پیدا میکند. البته باید توجه داشت که این مزایای عمومی توسعه توریسم در همه حوزهها است، چه اکوتوریسم باشد، چه ژئوتوریسم، توریسم فرهنگی، تاریخی یا انواع دیگر که میتوانند باعث رشد و توسعه و رونق محلی شوند و ارزش دارد که روی آن سرمایهگذاری شود.
بعضی وقتها برای اینکه به طبیعت صدمه نزنیم و محیطزیست را تخریب نکنیم، از سرمایهگذاری غافل میشویم، در حالی که ایرادی ندارد که ما در این زمینه درآمد داشته باشیم و بخشی از آن را صرف حفظ محیطزیست کنیم.براساس قوانین موجود، مناطق معدنی باید با درختکاری، پر کردن حفاریها، ترمیم پوشش گیاهی و... احیا شود، پس چه اشکالی دارد مناطقی که این ظرفیت را دارند، موردبهرهبرداری گردشگری قرار گیرند و از این طریق، هزینه احیای محیطزیست هم، از همین محل تامین شود.
کسی که وارد منطقه میشود و هیچ شناختی از کار معدن ندارد، با ورود به منطقه میتواند تصویر دقیقتری در ذهن خود ایجاد کند و با اتفاقاتی که در بخش معدن افتاده است، آشنا شود، اما نباید این موضوع هدف گردشگری معدنی باشد.بهگمان من، همانقدر که احساس خوبی از معدنکاری در ذهن افراد ایجاد شود، کافی است و ما قرار نیست معدنکاری را به گردشگر معدنی آموزش بدهیم.بهعبارتدیگر، قرار نیست به کسی که وارد یک کاخ تاریخی میشود، درس تاریخ آموزش داده شود. همانقدر که لذت ببرد و احساس خوبی از تجربه خود داشته باشد، کافی است و بهنظرمن، همین میتواند بزرگترین دستاورد باشد. قرار نیست از این مسیر بخش معدن ارتقا یابد یا معدنکاری آموزش داده شود. همینقدر که کمی آشنایی با این حوزه بیشتر شود و درک بهتری از معدنکاری زیرزمین یا روباز و زحمات و سختیهایی که یک کارگر متحمل میشود به وجوداید کافی است. ادبیات گردشگری کاملا متفاوت با کار حرفهای است. وقتی درباره گردشگر صحبت میکنیم؛ یعنی دایره مخاطبان معدن بسیار وسیعتر میشود و از بچه دبستانی تا کهنسالان، افراد عادی تا متخصصان و... در این دایره قرار میگیرند.
بنابراین، باید همه امکانات فراهم شود تا نیازهای اولیه مخاطبان را تامین کند. این در شرایط ایدهآل است، اما در واقع باید گفت تا زمانی که هنوز مشکلات عدیدهای برای حافظیه، تختجمشید، هگمتانه و دیگر مناطق فرهنگی و تاریخی کشور داریم، بهنظر نمیرسد توفیق زیادی در زمینه برداشتن موانع و مشکلات توریسم معدنی داشته باشیم، اما باید امیدوار بود.
سالار باوند، کارشناس و فعال معدن: کشور ما قدمت بسیار زیاد دارد و آثار دورههای گوناگون از ماقبل تاریخ گرفته تا دورههای گوناگون تاریخی در ۴ گوشه این کشور کم نیست. در همه این مناطق و نواحی باستانی این همه ظرفیت گردشگری وجود دارد، اما آیا تا به حال توجهی به آن شده است و نتوانستهایم برای آن گردشگر جذب کنیم. پس چطور میتوان انتظار داشت امروز در بخش معدن توریست جذب کنیم.
اگر سیاستهای جذب توریست و گردشگری کشور درست باشد و جواب بدهد، اول از همه باید در زمینههای باسابقه و قدیمی به نتیجه میرسید و از نهایت ظرفیت خود استفاده میکردیم تا در کنار آن فضای جدیدی ایجاد کنیم. در زمینه جاذبههای طبیعی کشور هم چیزی کم نداریم. برای مثال، کویر لوت را داریم که اگر در اختیار دیگر کشورهای دنیا بود، درآمد سرشاری از آن کسب میکردند. کشوری مانند عربستان تورهای ویژه صحرانوردی افتتاح کرده است. وقتی اینهمه ظرفیت دستنخورده در کشور موجود است که در عمل از آن بهرهبرداری نمیشود، بهگمان من، منطقی نیست که بهدنبال معادن و گردشگری در بخش معدن برویم. مهمتر اینکه، معدن مجموعهای صنعتی است که برای کشور درآمد دارد و در هیچ کشوری، معادن فعال تبدیل به موزه نشده است.کشورهایی که در این حوزه وارد و پیشقدم شدهاند، معادن متروکه خود را که برای مثال ۱۰۰ سال از عمر آن گذشته، وارد این بخش کردهاند. در معدن، نیروی انسانی با شرایط خاص، لوازم ایمنی و آموزشهای مرتبط قدم به درون معدن میگذارد و ورود نیروی انسانی بدون این شرایط و ویژگیها تخلف است. در حالی که سایتهای معدنی از جمله نخلک که گردشگر جذب میکنند، شاید در تامین امکانات ایمنی برای پرسنل خود نیز دچار مشکل هستند و به این دلیل نمیتوان انتظار داشت امنیت گردشگران را بهخوبی تنظیم کنند و به این علت، بهنظر من، وارد کردن افراد عادی که هیچ تجربهای از معدنکاری ندارند، به این بازی درست نیست.
برای اینکه بتوان از ظرفیتهای گردشگری معادن متروکه استفاده کرد، باید برای آمادهسازی آنها کار کرد و زیرساختهای مجموعه کاملا آماده و مهیا باشد تا مردم عادی بتوانند از آن بازدید کنند. از سوی دیگر، باید نیازسنجی کرد که آیا مردم عادی تمایلی به این کار دارند؟ چند درصد جامعه تمایل دارند که هزینه کنند و به بازدید معادن روباز بروند. این همه آثار باستانی داریم، اما توان اقتصادی آنقدر کاهش پیدا کرده است که سایتهای گردشگری دچار رکود شدهاند، پس چطور میتوان انتظار داشت که این اتفاق برای معادن متروکه بیفتد.
بهنظرمن، موضوع گردشگری معدنی از جمله سازهایی است که گاهی مسئولان کوک میکنند و از این طریق، البته بودجههایی هم میگیرند، هزینههایی درست میکنند و مدتی هم سر بعضی با این شعارها و وعده و وعیدها گرم میشود تا ناکارآمدی آن عیان شود.باید بگویم که این تئوریها امروز خریدار چندانی ندارد، زیرا از نظر اجرایی امکانپذیر نیست. حتی کارمندان ایمیدرو و خود وزارتخانه را هم نمیتوان مجاب کرد که در تورهای معدنگردی شرکت کنند. آزمایش این موضوع ساده است. برای کارشناسان وزارتخانه تور معدنگردی بگذارند که هر دو ماه آنها را سر یک معدن ببرند، آن موقع ببینید چند نفر شرکت میکنند.
من از ۲ منظر به این موضوع نگاه میکنم؛ اولا مجموعههای فعال که باید از نظر اقتصادی پویا و رو به رشد و توسعه باشند، امروز نیازمند این هستند که موردتوجه بیشتری قرار گیرند و زیرساخت مناسب برای آنها تامین شود و به بیبرقی و بیگازی مبتلا نشوند، پس مسئولیت اصلی متولی بخش معدن این است که اقداماتی انجام دهد تا این مشکلات برطرف شود و در این صورت، معدن آنقدر مولد است و درآمد ایجاد میکند که دیگر نیازی به نمایش در و دیوار آن نخواهد بود. از سوی دیگر، برای توسعه گردشگری، بخشهای دیگری وجود دارد که اولویتهای بهمراتب بیشتری دارد و میتوان گردشگران را به تماشای آن دعوت کرد. پس باز هم بهتر است بهجای سرمایهگذاری روی معادن متروکه، زیرساخت لازم را برای بهبود سایتهای گردشگری موجود هزینه کرد. علاوه بر این، معادن که دور میدان ولیعصر نیست. همه در بیابان واقع شده است، بنابراین باید راه دسترسی داشته باشد و...اگر توانایی جذب گردشگر دارید، آنها را به دیدن اصفهان ترغیب کنید که زیرساختهای آن هم آماده است. اگر منظور کسب درآمد از گردشگری است...این مهمترین راه کسب درآمد از معدن است. بهنظرمن، بهجای این سرمایهگذاری عظیم بهتر است هر چیزی را در جای خود موردتوجه قرار دهند و برای رشد و شکوفایی آن اقدام کنند.
بهنظر میرسد که موضوع گردشگری معدنی در کشور ما نیاز به بررسی دقیق و برنامهریزی هوشمندانه دارد. تصمیمگیری درباره اینکه کدام سازمان باید مسئولیت گردشگری معدنی را بپذیرد و چگونه باید شرایط ایمنی در معدن بهبود یابد و امکاناتی فراهم شود تا توسعه این نوع گردشگری اتفاق بیفتد که موضوعی پیچیده است. از یکسو، وزارت گردشگری میتواند در بهبود شرایط گردشگری در زمینههای آشنا و مشهور تاثیرگذار باشد. این اقدامات میتوانند به جذب گردشگران و ارتقای صنعت گردشگری در کشور کمک کنند، اما از سوی دیگر، مسائل ایمنی کارگران در معادن از اهمیت بسیاری برخوردارند و باید در اولویت قرار گیرند. وزارت صمت بهعنوان نهادی که مسئولیت نظارت بر صنعت معدن را دارد، میتواند تدابیری برای بهبود شرایط ایمنی و کاهش حوادث در معادن اتخاذ کند./روزنامه صمت