علیرضا بیرانوند در مصاحبه تلویزیونی خود از همه ایران تشکر کرد و فقط یکی، دو کنایه به درویش و منصوریان زد. او در مورد گلمحمدی، قلعهنویی و خیلیهای دیگر از واژههایی غلوشده و اغراقآمیز استفاده کرد و 17، 18 بار با جمله «آقای میثاقی عزیز!» به قول میثاقی کار را جمع کرد. این حجم از تعریف و تمجید و این حجم استفاده از کلمات اغراقآمیز از دروازهبانی که با فاصله بهترین گلر ایران است واقعاً بعید بود. فصل گذشته علیرضا بیرانوند نقش بسیار پررنگی در قهرمانی پرسپولیس داشت و اساساً تفاوت پرسپولیس و استقلال در هر دو دربی و در هر دو جام گلرهای آنها بود اما اینکه علیبیرو میگوید از وقتی قلعهنویی آمده، نظم و انضباط تیم ملی بالا رفته و بازیکنان رفیق شدهاند، خیلی جالب است. او البته دروغ نمیگوید اما سؤال اینجاست که مگر بازیکنان تیم ملی در زمان کیروش و اسکوچیچ و... دشمن یکدیگر بودند؟ اگر اختلافی مثلاً بین کنعانیزادگان و پورعلیگنجی یا سردار و طارمی بود، شک نکنید که الان هم هست و فقط رو نمیشود. قلعهنویی هم البته تجربه زیادی دارد و امیدواریم موفق شود اما اینکه بیرانوند گذشتهها را جور دیگری میبیند در نوع خود عجیب است. آقای بیرانوند ۱۱۰ میلیارد استقلال را که نگرفتی و گفتی اگر میرفتم پسرم خودکشی میکرد اما همین پسرت چند سال بعد که بزرگتر شود از تو خواهد پرسید که چرا به چنین پولی نه گفتی و بهتر است خودت هم از خودت بپرسی واقعاً چه نیازی به این حجم از تعریف و تمجید از بعضیها بود؟