بررسی سلامت و آموزش جنسی از منظر نهادهای بین المللی
به گزارش خبرگزاری برنا، موضوع سلامت و آموزش جنسی از موضوعات جدیدی محسوب میشود که از اواسط دهه نود میلادی در برخی نهادهای بین المللی مورد توجه قرار گرفته است. سلامت جنسی از آن دست موضوعاتی است که از منظر سیر تحول مفهومی قابل تأمل میباشد، به نحوی که بدون اشاره صریح در اسناد و معاهدات بین المللی و حقوق بشری، ادبیات گستردهای درباره آن توسط نهادهای بین المللی در ذیل تفاسیر و توصیه ها تولید شده است.
از سوی دیگر مفهوم آموزش جنسی یکی از مهمترین مفاهیم در حوزه مطالعات جنسیت است. این مفهوم در ابتدا Sex Education، سپسSexual Education و بعد از آن با مورد توجه قرار گرفتن ابعاد دیگری مثل ابعاد روانشناختی و جامعه شناختی، با عنوانSexuality Education معرفی گردید. البته بسیاری از متخصصان امر اعتقاد دارند استفاده از این واژگان به جای یکدیگر مشکلی ایجاد نمیکند و تغییر واژه باعث ایجاد تغییر در ماهیت مفهوم ندارد . با این توضیحات باید در نظر داشته باشیم امروزه واژه Sex دلالتهای بیولوژیک دارد و استفاده از لغات Sexual یا Sexualityبرای آموزش جنسی، مناسبت بیشتری دارد .
آنچه در ادامه میآید تعاریف، برداشتها و مواضع نهادهای بین المللی در خصوص دو مفهوم سلامت جنسی و آموزش جنسی است.
سلامت جنسی
از منظر نهادهای بینالمللی، سلامت جنسی به معنای عدم بیماری یا ضعف در سیستم باروری نیست، بلکه همه ابعاد رفاه کامل جسمی، اجتماعی و روانی و عملکرد آن تعریف سلامت جنسی را شامل میشود. بر همین مبنا سلامت جنسی متضمن آن است که افراد بتوانند زندگی جنسی ایمن و همراه با رضایت داشته و توانایی باروری و تصمیمگیری آزادانه درباره آن را برخوردار باشند. مهمترین الزام تحقق این تعریف آن است که زنان و مردان، اطلاعات لازم در مورد راههای مطمئن و ایمن، مؤثر و مقبول تنظیم خانواده را در دسترس داشته باشند. از سوی دیگر امکان دسترسی به خدمات سلامت جنسی، زنان را قادر میسازد که بارداری ایمن و نوزاد سالم داشته باشند .
ذیل مفهوم سلامت جنسی که از عناصر اصلی حقوق جنسی است، بهبود زندگی و افزایش روابط شخصی، مراقبت و مشاوره مربوط به بیماریهای مقاربتی و مسری مطرح شده است. در این مفهوم باید پیوستگی ابعاد و جنبه های جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعیِ روابط جنسی را چنان در نظر بگیریم که تقویت شخصیت، روابط و عشق را موجب شود. به این ترتیب برخی مفاهیمی همچون «زندگی جنسی ایمن و همراه با رضایت»، «تصمیمگیری آزادانه و مسؤولانه در مورد بارداری»، «احترام و رضایت متقابل»، «مسئولیت مشترک روابط جنسی و نتایج آن» و «روابط جنسی و عشق» در ذیل توضیح سلامت و حقوق جنسی و باروری مطرح میشود و مورد توجه نهادهای بینالمللی است .
صندوق جمعیت ملل متحد به عنوان یکی از شعب تخصصی سازمان ملل متحد، در حوزه سلامت جنسی، گسترش و ترویج بارداری به صورت ارادی و خودخواسته در سراسر جهان را بعنوان هدف فعالیت خود معرفی مینماند. در برنامه راهبردی این نهاد برای سالهای 2014 تا 2017، هموار کردن دسترسی جهانی به سلامت جنسی و باروری، تأمین حقوق باروری و کاهش مرگ و میر مادران از جمله اهداف مهم برشمرده شده است . از این جهت صندوق جمعیت ملل متحد بر روی جوانان، نوجوانان و زنان متمرکز شده است تا تمامیت حقوق بشر را برای گروههای هدف و دستیابی به برابری جنسیتی را تضمین کند. در این رابطه، جریانسازی جنسیتی با محوریت سلامت جنسی و باروری و همچنین گسترش نظامهای حمایتی ملی برای پیشبرد حقوق باروری، افزایش برابری جنسیتی، جلوگیری از تبعیض و مقابله با خشونت جنسیتی و تقویت پاسخگویی دولتها در سطوح ملی و بینالمللی از فعالیتهای عملی صندوق جمعیت ملل متحد میباشد.
علاوه بر صندوق جمعیت، سازمان جهانی بهداشت (WHO) و کمیساریای عالی حقوق بشر ملل متحد نیز از نهادهای بینالمللی هستند که در حوزه سلامت جنسی و باروری فعال میباشند. این نهادها در سالهای اخیر فعالیت خود را گسترش دادند و فعالیتشان را در جهت تولید و انتشار محتوا، ارائه گزارش و ابلاغ دستورالعملهای گوناگون در زمینه سلامت جنسی سامان دادند. علاوه بر نهادهای مذکور، نهادهای بینالمللی دیگری نیز در زمینه سلامت جنسی و باروری فعالیت دارند. نهادهای نظارتی حقوق بشری مثل کمیته حقوق بشر، کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کمیته حقوق کودک و... و همچنین دیگر آژانسهای تخصصی ملل متحد مانند یونسکو و یونیسف نیز رسالتها و اختیاراتی مهم و قابل تاملی در حوزه سلامت جنسی دارند.
در ادامه باید به باروری و حقوق مربوط به آن در اسناد بینالمللی اشاره نماییم، اما سند مشخصی در اینباره وجود ندارد. امروزه ایدهای مطرح شده که در همه اسناد مهم بین المللی به صورت تلویحی به حقوق باروری اشاره یا از آن حمایت شده است. در این میان اولین سندی که بیپرده به موضوع حقوق باروری پرداخته، برنامه عمل کنفرانس جمعیت و توسعه (پاراگراف 3 و 7) است. بنابر این برنامه، حقوق باروری مبتنی بر حق زوجین برای گرفتن تصمیمی بدون تبعیض، اجبار و خشونت در مورد فرزندآوری، تعداد فرزندان، فاصله بین فرزندآوری و نیز دسترسی به اطلاعات و امکانات لازم برای آن است. از این رو، حقوق باروری، بعنوان حقی جدید معرفی نمیشود، بلکه ترکیبی از حقوق و آزادیهایی است که در قوانین داخلی کشورها و اسناد حقوق بشری و سایر اسناد و معاهدات بینالمللی به آنها اشاره شده است. حقوق باروری شامل مصادیق مختلف و متنوعی از حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شمرده شده است که زندگی جنسی و باروری افراد و زوجین را تحت تأثیر قرار میدهد.
آموزش جنسی
برای درک بهتر Sexuality Education که با تسامح به آموزش جنسی ترجمه شده است باید به راهنمای بینالمللی آموزش جنسی یونسکو که در سال 2009 تدوین شده، مراجعه کرد. در این راهنما آموزش جنسی آموزشی مربوط به جنسیت و روابط جنسی است که متناسب با سن و فرهنگ انجام می شود و باید با تبادل اطلاعات علمی صحیح، با رویکردی واقع گرایانه و فاقد قضاوت و سوگیری درباره اطلاعات، ارائه شود. آموزش جنسی فرصتی را به افراد میدهد تا نسبت به ارزشها، ایدهها و نظرات، تصمیمات و روابط خود را اصلاح نمایند و همچنین کاهش خطر در مسایل جنسی را مدیریت کند. آموزش جنسی تمام ابعاد هویت جنسی و جنسیتی را که امکان اثر پذیری یا اثرگذاری دارند را مورد توجه قرار میدهد. براساس راهنمای یونسکو، آموزش جنسی ابعاد متعددی از مفاهیم و دغدغههای فرهنگی و اجتماعی را شامل میشود که باید در کشورهای مختلف براساس نیازها و زمینههای فرهنگی با روشهای مختلفی تدریس گردد.
صندوق جمعیت سازمان ملل (UNFPA) از نهادهای پیشگام آموزش جنسی همگانی میباشد که برنامه مبسوط و مشروحی را در سال 2014 برای کشورهای توسعه نیافته و درحال توسعه اجرایی کرده است. این صندوق آموزش جنسی را چنین تشریح میکند: آموزش جنسی فراگیر باید بتواند جوانان را در مدیریت تصمیمات جنسی توانمند سازد. همچنین تدریس این آموزش باید به صورت مداوم صورت بگیرد و اطلاعات متناسب با سن و ظرفیت افراد را به آنها ارائه نمایند تا دانش ایشان تکمیل گردد. این آموزش باید شامل اطلاعات علمی صحیح و مبتنی بر برنامه ریزی درسی با موضوع تکامل انسانی، موضوع آناتومی و بارداری باشد. همچنین این اطلاعات باید مربوط به راههای جلوگیری از بارداری و بیماری های مقاربتی، شامل ایدز، در آن گنجانده شود. فراتر از موضوع انتقال اطلاعات، باید تقویت اعتماد به نفس و مهارت های ارتباطی افراد نیز درنظر گرفته شود. این مواد و درسها باید مسائل اجتماعی مربوط به جنسیت و باروری را اعم از مسائل فرهنگی، زندگی خانوادگی و روابط بین فردی پوشش دهد .
هدف آموزش جنسی فراگیر بر اساس اسناد بینالمللی، خصوصا سندی که یونسکو آن را تحت عنوان سند استراتژیک راهنمای بینالمللی فنی آموزش جنسی در سال ۲۰۱۸ منتشر نمود، گسترش و پیشبرد "سلامت و رفاه" مطرح شده است. بنابراین تأمین سلامت جنسی و باروری باید در سرفصلهای آموزشی رسمی قرار بگیرد. در سند مذکور آمده است، با توجه به اهمیت عمومی شدن سلامت جنسی و باروری، کودکان و جوانان باید در مورد آناتومی و فیزیولوژی جنسی و باروری، بلوغ و عادت ماهیانه دختران، دسترسی به ابزار جلوگیری از بارداری، حاملگی و زایمان، بیماریهای مقاربتی مانند ایدز تحت آموزش قرار بگیرند.
جمع بندی و نتیجه گیری
سازمانها و نهادهای بین المللی ابزارهایی در اختیار دارند که به وسیله آنها تلاش میکنند، نوعی یکپارچگی فرهنگی در جهان و خصوصا در کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه به وجود آورند. یکی از ابزارهای فرهنگی و اجتماعی که از آن برای اقناع افکارعمومی و ایجاد فشار بر دولتها جهت پذیرفتن معاهدات بینالمللی استفاده میشود، استفاده از رسانه است. ایجاد تبلیغات و هجمههای خبری و رسانهای از مهمترین ابزارهای اعمال فشار بر دولتها میباشد. از جمله ابزار سیاسی آنها نیز برقراری تحریم، کاهش دسترسی و امکان مشارکت در تصمیمات بینالمللی است. یکی دیگر از ابزارهای این نهادها مشوقهای مالی است که در قالب وام یا تسهیلات به کشورها برای اجرای دقیق معاهدات اعطا میشود.
سلامت جنسی و باروری در سطح بینالمللی با محوریت به رسمیتشناختن روابط جنسی ایمن، توأم با رضایت و محترمانه به عنوان یک حق بشری تعریف میشود که حتی میتواند از سنین نوجوانی آغاز گردد. از دیگر سو، تعهد دولت ها برای ایجاد امکان و سهولت دسترسی به اطلاعات، خدمات و امکانات جنسی با کیفیت و ارزان در سطح گسترده با هدف کاهش آسیبهای ناشی از آن مانند بارداری ناخواسته، ابتلا به ایدز و دیگر بیماری های واگیردار و ... دیگر محور کلیدی سلامت جنسی تعریف شده است. این در حالی است که بحث ممنوعیت ازدواج نوجوانان زیر ۱۸ سال (کودک همسری) همچنان وجود دارد. به عبارت دیگر تسهیل و ایجاد آزادی در روابط جنسی ایمن از نوجوانی از یک سو و ممنوعیت ازدواج زیر ۱۸ سال از سوی دیگر، تناقضی آشکار است که ترویج روابط جنسی نامشروع و خارج از چارچوب ازدواج از پیامدهای آن خواهد بود. تناقضی که با استفاده از عناوینی همچون روابط جنسی محترمانه، تلاش برای کاهش عواقب و تبعات بارداری ناخواسته، ابتلا به ایدز و بالابردن اطلاعات نوجوانان سعی بر حل آن وجود دارد. البته با توجه به قوانین و رویههای نظامهای حقوقی کشورهای جهان (از جمله کشورهای مسلمان) به روابط جنسی نامشروع و جرم انگاری آن (بر مبنای موازین اخلاقی و مذهبی)، مسایل و جدالهای زیادی حلناشده باقی خواهد ماند.
شاخصهای مطرح شده در زمینه سلامت جنسی که شامل استقلال رای زنان در مورد بارداری و مسایل مربوط به آن و همچنین عدم دخالت شوهر در آن امور و از جمله سقط جنین میباشد، تداخل جدی با نظام حقوق خانواده ایجاد میکند. این تداخل و تعارض در روابط فرزندان و والدین نیز دیده میشود و والدین را از مداخله در روابط و تصمیمات فرزندان برحذر میدارد. به عبارت دیگر والدین نباید دسترسی فرزندان خود به اطلاعات، خدمات جنسی و ابزار پیشگیری را محدود یا قطع نمایند. در حالی که موارد مذکور تباین و ناسازگاری آشکاری با حقوق بنیادین شوهران در مورد فرزندآوری و تصمیمات مربوط به آن و همچنین قوانین و مقررات داخلی کشورها در زمینه حقوق و مسئولیتهای والدین دارد .
در موضوع سلامت و آموزش جنسی نوجوانان (و حتی کودکان) که در سند 2030 نیز به آن اشاره شده است، با دو دیگاه متضاد و متفاوت مواجه هستیم. رویکردی که به آموزش جنسی فراگیر و عمومی به قصد ارائه اطلاعات، مهارتهای جنسیتی و توانمندسازی افراد در مدیریت روابط جنسی تاکید دارد؛ و رویکردی که هرگونه آموزش جنسی را تا زمان ازدواج مطلقا رد مینماید. سیاستگذاران معتقد به رویکرد اول، برای حل این مشکل متناسب سازی آموزش را با اشکال فرهنگی و ارزشهای هر کشور پیشنهاد میکنند. سیاستی که بسط آن به کشورهای به اصطلاح سنتی یا جوامع کاتولیک (یا اسلامی) چالشهای پیچیدهای را ایجاد خواهد کرد. تقابل این دو رویکرد در کشوری همچون ایالات متحده آمریکا نیز به چشم میخورد .
تأمین حق سلامت جنسی، جسمی و روانی و به وجودآوردن یک محیط امن و آرام برای پذیرش اجتماعی همه افراد با گرایشهای جنسی و هویتهای مختلف جنسیتی که در اسناد بینالمللی بدان تاکید میشود، یکی از مهمترین و بحث برانگیزترین چالشهای سیاستگذاران در کشورهای جهان است. چالشی که با فرض پذیرفتن اسناد و معاهدات بینالمللی، بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلف فرهنگی و ارزشهای اجتماعی هر کشور غیرقابل حل خواهد بود. به عبارت دیگر از آن جهت که در اسناد بینالمللی به اختلافات فرهنگی توجه نشده است، اجرای این معاهدات و اعمال این اسناد در کشورها با مقاومت و عدم ناسازگاری و پذیرش جوامع همراه خواهد بود.
البته در مورد ایران اطلاع دقیقی در مورد میزان و چگونگی اجرای این معاهدات در دسترس نیست. لازم به ذکر است که برخی از این اسناد (مثل سند 2030) به طور کامل رد شدهاند و با مخالفت رسمی سران کشور روبهرو هستند(گو اینکه اخبار ضدونقیضی از اجرای این سند در برخی از نقاط کشور به گوش میرسد). به نظر میرسد برای حل مسائل مربوط به اسناد بین المللی به خصوص در حوزه امر جنسی لازم است که ابتدائا پذیرش اسناد با دقت انجام بگیرد و مسئولان از پذیرش اسناد دارای ابهام و اسنادی که امکان تفسیر دارند، امتناع کنند. ثانیا پذیرش اسناد را مشروط نمایند، یعنی با توجه به عدم درنظر گرفتن ارزشها و هنجارهای ایرانی-اسلامی در اسناد بینالمللی، ایران پذیرش و اجرای این اسناد را به شرط متناسب سازی با ابعاد فرهنگی و اجتماعی خود قبول و امضا نماید.
نویسنده: امیر نوده فراهانی
انتهای پیام/