به گزارش ایسنا؛ با توجه به اینکه در آستانه برگزاری اجلاسیه کنگره ملی ۸۰۰۰ شهید استان همدان قرار گرفتهایم، ضروری است تا به واکاوی ابعاد زندگی شهدایی بپردازیم که هر کدامشان یک تاریخ را به دوش میکشند و حتی بسیاری از این بزرگواران فرماندهانی موفق بوده اند که مهجور و گمنام واقع شدند.
در همین راستا به سراغ رفقا و همرزمان" سردار شهید مرتضی روحیان"، از ملایر رفتیم، تا با این فرمانده مانگار دوران دفاع مقدس بیشتر آشنا شویم:
یک مدرس دانشگاه و یکی از رفقای نزدیک شهید روحیان با اشاره به این سخن از امام خمینی (ره) که " شهید نظر می کند به وجه الله..."، گفت: بنده از دوستان نزدیک شهید مرتضی روحیان بودم، تقریبا هم سن بودیم و آن زمان عامل انتقال وی از سپاه ملایر به قروه من بودم، چون کومکله دمکرات تا ۳۰ کیلومتری قروه آمده بودند .
ابوالقاسم جعفری در گفتو گو با ایسنا، افزود: " شهید گرانقدر مرتضی روحیان" از دلاور مردانی بود که در لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) چون چراغی پرنور میدرخشید و شرح شجاعتها و دلاوریهایش زبانزد لشگریان و رزمندگان بود.
وی ادامه داد: با پیروزی انقلاب اسلامی نظر به تربیت آن شهید در دامن خانمی فاطمه وار که شیرش با اشکش برای امام حسین(ع) آمیخته شده و در کام آن شیر مرد میرفت، با عشق درونی و واقعی به امامت و ولایت و در حالی که نعمت پدر را هم از دست داده بود، در دامان مادری بینظیر بزرگ شد که به او " آجی" می گفت و ما هم از زبان ایشان به مادر " آجی" میگفتیم.
جعفری ادامه داد: عشق به امام خمینی(ره) اسلام، قرآن و امام زمان(عج) همچون دیگر همرزمان شهیدش با رگ و خون او عجین شده و در سراسر وجود الهیاش جریان داشت؛ به گونهای که هفت سال جنگ را اغلب در جبههها بود.
وی اظهارکرد: "مرتضی" بعد از عضویت در سپاه ملایر، به کردستان آمد و با دوستانش در سپاه قروه کردستان مشغول خدمت و فرمانده عملیات سپاه قروه شد و در عملیات پاکسازی کردستان و ناحیه قروه تار و مار گروهکهای ضد انقلاب نقش مهمی داشت و شجاعتها و رزمهای دلاورانه ایشان زبانزد نیروهای هم رزمش بود.
جعفری با بیان اینکه " شهید روحیان" همزمان از آنجا به درخواست خودش، به جبهه های جنوب اعزام شد و حماسههایی آفرید که تاریخ جنگ بعدا به آنها میپردازد، افزود: حتی لحظه مجروحیتش در جبهه ماند و فرمانده تیپ اطلاعات عملیات لشگر بود.
این دوست و همرزم شهید گفت: مرتضی به ندرت مرخصی می آمد و از هفت سال حضور در جبهه شاید ۲۰ روز به شهر و دیارش برنگشت، در یک اتاق اجارهای با همسرش زندگی میکرد که دارای یک فرش ماشینی، رختخواب و وسایل جزئی بود و بین این اتاق و اتاق دیگر پرده کشیده بودند و رختخواب را دیوار بین اتاق کرده بود که اتاق خالی دیگر که آشپزخانه بود، دیده نشود!
وی خاطرنشان کرد: این در حالی بود که هر ماه حدود ۲۵۰۰ تومان حقوق می گرفت، شیخ صادق عباسی از روحانیان برجسته شهر که با انقلابیون ارتباط و آشنایی داشت و ساواک ایشان را شکنجه کرده بودند، گفت" شهید مرتضی یک هفته قبل از شهادتش نزد من آمد و گفت " حاج آقا می خواهم خمس بپردازم، چون ممکنه دفعه بعد از جبهه برنگردم..." شیخ عباسی (ره) می گفت "هرچی حساب کردیم نه تنها خمس به ایشان تعلق نمی گرفت، بلکه ایشان واجب الزکات هم بودند! " اما در نهایت مرتضی گفت" من دوست دارم مبلغی به عنوان خمس بپردازم" و مبلغ اندکی که نزدش بود را پرداخت و یک هفته بعد خبر شهادتش رسید .
جعفری بیان کرد: " شهید روحیان" هر زمان به مرخصی می آمد حتما به قم و جمکران می رفت بسیار ولایی و امام زمانی بودند و به خاطر تخصص و شجاعت و تدبیر ایشان و اهمیت این فرمانده، در عملیات و حمله ها، مسؤولین لشگر، آقا مرتضی را با هلیکوپتر به نقاط مختلف می بردند و این در حالی بود که وقتی مرخصی می آمد همشهری ها از او می پرسیدند در جبهه چکار می کنی ؟ و او می گفت" یک بسیجی ساده هستم" و تنها این مسایل را به دوستان نزدیک و بنده می گفت.
وی اظهارکرد: آخرین بار که زیارتش کردم، گفت" آقای جعفری چند بار ناشناس در زمان جنگ به کربلا رفتم و برگشتم..." در واقع این کار بچه های اطلاعات عملیات بود، در همه عملیاتی که شرکت داشت و می گفت " خیلی آرزوی شهادت دارم و بارها گلوله دشمن از پس و پیش می آید و متاسفانه به من نمی خورد"
این دوست و همرزم شهید با اشاره به اینکه در نهایت مرتضی در عملیات بازپس گیری مهران همراه تعداد دیگری ازرفقایش شهید شدند، اظهارکرد: در مراسم شهادتش در مسجد فاطمیه ملایر اعضای لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) با سینه زنی شعار می دادند "مرتضی شیر جبهه ها/ شیر دلیر جبهه ها......" و این در حالی بود که در شهر خودش مظلومانه گمنام و مهجور بود و مورد کم لطفی مسإولین و بچه خشکه مذهبی های مقدس و کم تقوی، قرار داشت!
فرماندهای مخلص با زندگی ای در نهایت سادگی
یکی دیگر از رفقا و همرزمان " شهید مرتضی روحیان" گفت: مرتضی روحیان از برادران طرح و عملیات امام حسین (ع) از جمله افراد شاخص، تاثیرگذار از لحاظ روحیات و اخلاقی بود به نحوی که در نخستین برخورد، افراد را جذب می کرد و از زمان ورود به طرح و عملیات از روحیات و نحوه رفتار وی خاطرات زیادی در ذهن من باقی مانده است.
نجف زراعت پیشه اظهارکرد: مرتضی را از زمان ورود در جنگ می شناختم؛ هنوز حرف های مرتضی در گوشم طنین انداز است که می گفت " من تعجب میکنم چرا بعضیها به بهانه درس، دانشگاه، کار و.. جبهه را تحتالشعاع قرار داده و با وجود اینکه جبههها نیاز به نیرو دارد به سمت جبهه ها نمیآیند اینها نمیدانند که اگر خدای ناکرده ما در جنگ شکست بخوریم، دیگر نه از درس خبری هست و نه از کار و دانشگاه و کلا از اسلام و ایران ".
این دوست و همرزم شهید با اشاره به زندگی محقر و ساده این شهید، خاطرنشان کرد: با وجود مشکلات فراوان، مرتضی در جبهه ها ماند و برای لحظه ای آن را ترک نکرد؛ وی هرگز به فکر جاه و مقام نبود و از گرفتن مسئولیت گریزان بود بطوری که هنگامی که برای ماموریتی به قرارگاه غرب آمده بود ، مسئول قرارگاه مخفیانه مرتضی را به عنوا معاون خود معرفی و می خواست که پس از مدتی او را به عنوان فرمانده قرارگاه منسوب کند و خود از آنجا برود، که مرتضی به محض اطلاع از موضوع ناراحت شد و همان موقع از غرب به سمت جبهه های جنوب آمد.
زراعت پیشه افزود: در عملیات کربلای یک و استقرار نیروها در خط مقدم نیروهای طرح و اطلاعات به طور مستمر از محل استقرار خویش در صالح آباد به بازدید خط و مشورت راهکار ارائه دادن به فرماندهان و رزمندگان مستقر در خط می پرداختند، در عصر در چهاردهم تیر ماه سال ۱۳۶۵ به دلیل شرایط حساس و تحرک ارتش عراق در مهران، مرتضی برای بازرسی و کنترل خط رهسپار آنجا شد و کلت رولور خود را با گلوله های آن به من داد و من هرگز فکر نمی کردم خداحافظی ما در این زمان به قیامت منجر می شود.
وی ادامه داد: ساعت یک بامداد مرتضی در ۱۵ تیر ماه سال ۱۳۶۵ در محور عملیات تیپ ۱۵ امام حسن(ع) در شهر مهران به شهادت رسید، شهادت مرتضی شدیدا از لحاظ روحی روی من تاثیر گذاشت و به حال خودم غصه میخوردم که آیا ما پسرفت کرده ایم؛ دوستان و یاران یک به یک به شهادت میرسند و ما نظاره گر این وضعیت هستیم.
زراعت پیشه افزود: از جمله خصوصیات مرتضی، اهمیت زیاد به نظم و انضباط بود به طوری که بی نظمی را تحمل نمی کرد و سعی در اصلاح و ایجاد هماهنگی در کارها میکرد؛ موارد ذکر شده در مورد مرتضی مصداق مشتی از خروار است و امیدوارم که مرتضی و سایر دوستان شهیدمان در یوم قیامت و روزی که هیچ راه فراری برای آن ندیده ام، ما را شفاعت کنند.
نگاهی به وصیتنامه " سردار شهید مرتضی روحیان"
شهید مرتضی روحیان در قسمتی از وصیتنامه خود آورده است:
" بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقونای مردم ایران! امام را هرگز تنها نگذارید و او را یاری دهید و به ندایش لبیک بگوئید؛ طبق آیه قرآن سلاح خویش را در برگیرید و گروه گروه و دسته دسته به سوی دشمن کافر بشتابید.
ای پدر و مادر عزیزم، میدانم شما که برای من زحمتهای بسیاری کشیدهاید، اما اکنون زمان انجام وظیفه و خدمت به کشور و اسلام است، پس مرا حلال کنید و از خطاهای من بگذرید.
برادارن و دوستان رزمندگان دلاور را یاری دهید و همدوش آنها بجنگید، روحانیت را تنها نگذارید که دشمن همین را میخواهد و هرگز گول منافقین را نخورید که آنها دنبال تفرقه هستند."
انتهای پیام