بااینحال، تنها چند هفته پس از این تغییر مالکیت، توئیتر غرق در هرجومرج شد. حدود نیمی از کارمندان این شرکت را ترک یا از آن اخراج شدهاند. قانونگذاران در کمیسیون تجارت فدرال و اتحادیه اروپا از ماسک خواستهاند تا سیاستهای امنیتی و حفظ حریم خصوصی را بهطرز کاراتری حفظ کند. ماسک پس از یک نظرسنجی آنلاین که نشان داد 52درصد طرفدار بازگرداندن حساب دونالد ترامپ هستند، اجازه بازگشت او به توئیتر را داده است.
تعداد قابلتوجهی از تبلیغکنندگان در توئیتر، هزینههای خود را عمدتاً به دلیل آشفتگیهای موجود در این شرکت متوقف کردهاند و درنتیجه ثبات مالی بلندمدت آن با تهدید جدی مواجه شده است. بنابراین خرید توئیتر توسط ماسک از بسیاری جهات سوالات جالبی را در مورد آینده این پلتفرم و سناریوهای جایگزین ایجاد میکند.
در این مقاله، من چهار سناریو را برای آینده توئیتر ارائه میکنم: ورشکستگی، شرکتی با کارکنان بسیار کمتر که محتوا را محدود نمیکند و اجازه میدهد تا سخنان افراطی منتشر شود، شرکتی که از مشکلات فنی جدی رنج میبرد، درنهایت شرکتی با کارکنان کمتر که محصولات نوآورانه جدیدی را به این پلتفرم اضافه خواهد کرد و از شروع دوباره پر فرازونشیب جان سالم به در میبرد.
سناریوی 1: ورشکستگی
یکی از عوامل تعیینکننده در آینده مالی توئیتر، تبلیغکنندگان هستند، زیرا بخش عمدهای از درآمد این شرکت از تبلیغات به دست میآید. اگر شمار قابلتوجهی از حامیان مالی، تبلیغات را متوقف کنند یا آن را به تعویق بیندازند، این حرکت به سرعت میتواند توئیتر را به ورطه نابودی بکشاند. از دست دادن این درآمدهای قابلتوجه میتواند حفظ خدمات اولیه یا بهروزرسانی این پلتفرم را با دشواری مواجه کند. گزارشها حاکی از آن است که توئیتر صرفاً برای پرداخت بدهی خود به بیش از یکمیلیارد دلار در سال نیاز دارد و هر چیزی که بازپرداخت وام یا امنیت نیروی کار را به خطر بیندازد، میتواند این کسبوکار را به خطر بیندازد.
سناریوی 2: بازبینی محدود محتوا و رشد افراطگرایی
ماسک در مورد علاقه خود به ترویج آزادیبیان و ترویج چندصدایی صحبت کرده است. او بهعنوان نشانهای از تعهد خود به این بینش، دونالد ترامپ، کتی گریفین، بابیلون بی و جردن پیترسون را به این پلتفرم بازگردانده است. این افراد به دلایل مختلفی مانند شعارهای تحریکآمیز و اقلیتهراسی تعلیق شده بودند.
اگرچه آزادیبیان محض قابل ستایش است، اما ترکیب آن با بازبینی و کنترل محدود محتوا، احتمالاً میتواند بهمعنای تقویت ترولها و افراطگرایی بیشتر در رسانههای اجتماعی باشد. ترامپ حدود 87میلیون دنبالکننده دارد و این پلتفرم به او این امکان را میدهد تا دیدگاههای تحریکآمیز خود را بهطرز وسیعی ترویج کند، بهویژه که او در حال حاضر نامزد ریاستجمهوری شده است. براساس گزارش وبسایت خبری آکسیوس، هماکنون تنها 60نفر در توئیتر مسئول نظارت بر محتوا هستند، مقایسه کنید با 560نفری که تا همین اواخر این وظیفه را برعهده داشتند و حالا از این شرکت رفتهاند یا کنار گذاشته شدهاند.
واقعیت این است که با کمک روباتهای خودکار و تعداد کمی از کارکنان اجرایی، انتشار اطلاعات نادرست و دیدگاههای افراطی کار بسیار سهل و آسانی است؛ تنها چیزی که لازم است یک توئیت و انتشار گسترده آن به کمک هوش مصنوعی است تا پیامها در سراسر جهان بچرخند و در بسیاری از مکانها هرجومرج ایجاد کنند. بنابراین بقای توئیتر و تبدیل نشدن آن به خانه امن محافظهکاران و دستراستیهای افراطی در گرو نظارت و کنترل جدی محتواست. تجربه نشان داده است که برنده نهایی آزادیبیان بیقیدوشرط نه عقاید دموکراتیک و انساندوستانه، بلکه ستایشگران اقلیتهراسی و هواداران تئوریهای توطئه هستند.
سناریوی 3: بروز مشکلات فنی در حفظ توئیتر
استعفا و پایانکار بسیاری از مهندسان و کارکنان فنی توئیتر به این معنی است که حفظ زیرساختهای فنی و محافظت از این وبسایت در برابر تهدیدهای فراروی حریم خصوصی، همچنین چالشهای مرتبط با امنیت سایبری برای توئیتر دشوار است. دانش فنی محدود در مورد بازنویسی کدها و نداشتن تجربه در زمینه نرمافزار اختصاصی توئیتر، ممکن است این پلتفرم را در معرض کلاهبرداریهای مجرمانه، هکهای امنیت سایبری یا تهدیدات باجافزار قرار دهد. گزارشهای موثق نشانگر آن است که بهدلیل خروج کارکنان، مشکلات نگهداری سایت و محافظت از کاربران، حفاظت از حریم خصوصی و امنیت سایبری بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است. حفظ میلیونها خط کد و محافظت از کاربران در برابر افراد شرور و بدخواه که قصد آسیبرساندن به دیگران را دارند، کار سادهای نیست.
سناریوی 4: بقا ازطریق ارائه خدمات ممتاز
بااینحال، شروع پرفرازونشیب ماسک لزوماً بهمعنای تضمین شکست او نیست. بسیاری از شرکتها و کسبوکارها چنین دوران پرچالشی را پشت سر گذاشتهاند، اما درنهایت موفق شدهاند نوآوری کنند، خدمات و محصولات جدیدی را توسعه دهند و در درازمدت پیشرفتهای خیرهکننده به دست بیاورند. میتوان هزینهها را کاهش داد و از تعداد کارکنان کاست، اما همچنان به عرضه محصولات جدید که باعث استفاده و جذب تبلیغات میشود، ادامه داد.
وقتی گزینههای پرشماری برای ارائه خدمات برتر در زمینههای کسبوکار، ارتباطات، دوستیابی، بازی، مد، سرگرمی و مانند اینها وجود دارد، نباید تصور کرد که ماسک محکوم به شکست است. در حال حاضر، یکی از سودآورترین بخشهای اینترنت، خدمات بزرگسالان است و ماسک میتواند با ارائه محتوای مورد علاقه به آن مخاطبان، درآمدزایی کند و درنتیجه درآمد مورد نیاز برای بقا، همچنین رشد این پلتفرم را به دست آورد. البته این پرسش به قوت خود باقی است که آیا وبسایتی که دارای محتوای افراطی، سمی و بزرگسال است، میتواند تبلیغکنندگان مهم را که خواهان سایتی با حفاظهای بیشتر و تعدیل محتوا هستند، جذب کند. کسبوکارهای تثبیتشده با برندهای قوی احتمالاً نمیخواهند با پلتفرمی مرتبط شوند که دارای محتوای بحثبرانگیز یا اعتراضآمیز است و ممکن است تبلیغات خود را از این پلتفرم حذف کند. ماسک مسیر دشوار و پرچالشی برای برقراری توازن بین آزادیبیان و بازبینی محتوا، همچنین بین حفظ جذابیت توئیتر و اضافهکردن برنامهها و قابلیتهای جدید به آن در پیش دارد.
تلفیقی از چند سناریو
سناریوهای ذکرشده در بالا منحصربهفرد نیستند و ممکن است همزمان چندتای آنها با هم اتفاق بیفتد. درواقع توئیتر میتواند حمایت از محافظهکاران و راستافراطی را بپذیرد، محصولات جدیدی تولید کند و درعینحال موفق به جذب تبلیغکنندگان مهم شود. چیزی که در مورد ایلان ماسک همواره صادق بوده، این است که او همواره دوست داشته تا مرکز بحث و جدل قرار بگیرد و تحمل زیادی برای استهزا و تمسخر عمومی دارد. شرکت او میتواند با عبور از حاشیه سودآوری، کارشناسان را شگفتزده کند و درعینحال مخاطبان جدیدی بیابد و این پلتفرم را حفظ کند.