به گزارش حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، مهمان ارجمند این هفته برنامه «دستخط» از علمای بزرگواری هستند که شاگردی امام خمینی (ره) و همچنین شهید آیت الله محمدباقر صدر را در کارنامهاش دارد و حوزه علمیه نجف و قم را تجربه کرده است و حرفهای گفتنی فراوانی از دوران انقلاب اسلامی و حضور امام (ره) در نجف دارد.
همچنین بخاطر مبارزه در عراق، اسیر رژیم بعثی صدام میشود و بعد از آن هم در ایران در جبهههای آبادان و سوسنگرد حضور پیدا میکند. حرفهای فراوانی برای ما از آن دوران بخصوص از شهید آیت الله محمدباقر صدر و از امام خمینی (ره) خواهند داشت و الان هم یکی از نمایندگان مجلس خبرگان رهبری از استان گیلان هستند.
در خدمت آیت الله سید علی حسینی اشکوری، نماینده مجلس خبرگان رهبری از استان گیلان هستیم که بخشهایی از مشخصات و سوابق ایشان را در ابتدای برنامه خدمت شما عرض کردم.
*سلام عرض میکنم و خیلی خوش آمدید.
بنده هم سلام عرض میکنم و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را به همه ملت ایران و به شما عزیزان تبریک عرض میکنم.
*از اینجا شروع کنیم که روز پیروزی انقلاب، شما سر کلاس درس آیت الله محمدباقر صدر بودید و خوشحالی ایشان را دیدید که ابراز کردند.
بله.
*از آنجا برای ما بگوئید.
خب این انقلاب اسلامی یک پدیده نوظهوری بود که قابل باور برای خیلیها نبود. بر همین اساس، ما در خدمت آیت الله محمد باقر صدر که در نجف بودیم، به حدی تحت تاثیر خبر پیروزی انقلاب قرار گرفته بودند که تعبیر اینچنین بود که آمال و آرزوی انبیاء و اولیایی را که موفق به پیروزی و این دستاورد نشده بودند، بوسیله امام خمینی (ره) محقق شد و بسیار تعبیر بلندی داشتند. عموم مردم عراق یعنی آن ایام انگار این پیروزی برای مردم عراق بود.
*حتی آن زمان به رغم خفقان رژیم بعثی این خوشحالی را ابراز میکردند؟
بله. خفقان شکست و اصلا یک شکست عجیبی برای بعثیها بود و ایجاد روحیهای در ملت عراق بود. در همه طبقات با همه اختلافات فکری و دگرگونیهایی که از نظر اندیشه داشتند، چنین حالتی داشتند و این پیروزی را از آن خودشان میدانستند. نه بعنوان اینکه ملتی در یک گوشهای از دنیا، در همسایگی خودشان این پیروزی را بدست آورده است، بلکه این پیروزی را از آن خود میدانستند.
*فکر میکردید پیروزی انقلاب اسلامی در عراق هم اینچنین اثری را داشته باشد که عراق هم الان بعنوان یکی از محورهای مقاومت شناخته شود، عراق هم الان به لطف شهدای مقاومت، بخصوص سیدالشهدای مقاومت شهید سلیمانی، به معنای واقعی کشور آن دگرگون شود؟
پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد هیجان در مردم عراق کرد؛ یک آمادگی برای بروز انقلاب در مردم بود. این نیاز به کار کردن، رهبری و تربیت مردم عراق داشت.
بعثیها با سرکوب و برخوردی که کردند و جنگ ۸ سالهای که با ایران به پا کردند، صدمات و لطمات زیادی به مردم عراق وارد کردند. یک گسستی میان مردم و فرهنگ و دین و اعتقادات آنها بعنوان مردم مأیوس ایجاد کرد، مردم افسرده و نگرانی بودند. اینها بعد از سقوط صدام و ارتباط و نفوذ جمهوری اسلامی و مراوداتی که جمهوری اسلامی داشت و نقشی که شخصیتهای برون مرزی امثال شهید سلیمانی در این زمینه ایفا کردند، کار را به اینجا رسانده که این هیجان را میبینید.
*فکر میکنید بعد از انقلاب اسلامی در زمینه حوزوی و علوم اسلامی چقدر از انقلاب تاثیر گرفتیم؟ آن زمان میگفتند حوزه نجف یکی از قطبهای موثر است، اما الان فاصله ما با حوزه نجف چگونه است؟
در رابطه با حوزه یا حوزههای علمیه، دو نکته را باید در نظر داشت؛ یکی اینکه حوزه یک برنامههای سنتی دارد که از قدیم داشته و البته انتقاد نمیکنیم، ولی طبق وظیفه شخصیتهایی که طرفدار این اندیشه هستند، روش سنتی خودشان را حفظ میکنند و درس و بحثهایی دارند و به جنبههای سیاسی کاری ندارند و کیان ظاهری حوزه حفظ شود و ارتباط جزئی هم با مردم داشته باشند و در حدی که بتوان این ارتباط را برقرار کرد.
دیدگاه دیگری هم در حوزهها از ابتدا وجود داشته، نه این که این نتیجه انقلاب اسلامی باشد. این که حوزه در محدوده حوزوی خود باقی نماند، بلکه آنچه اندوخته است به سطح جامعه بیاورد و در سطح جامعه پیاده کند.
*برخیها میگویند بعد از انقلاب اسلامی حوزه حکومتی شده است. این را قبول دارید؟
نخیر. حوزه وظیفه کادرسازی دارد؛ کادرسازی بدین معنا نیست که حوزه حکومتی شده است. مگر برای مدیریت جامعه در حوزه علوم تجربی، پزشکی، شیمی، فیزیک و ... نیاز نداریم که کادرسازی کنیم؟ این واجب کفایی است. همین را در زمینه تبلیغی و دینی و مجموعهای که میخواهند صیانت کنند و مجموعهای که از دینی بودن نظام و فرهنگ نظام میخواهند صیانت کنند، داریم. این بدین معنا نیست که حکومتی بشود. مگر دانشگاه حکومتی میشود؟ اگر بخشی از هزینه دانشگاه را دولت بپردازد که البته باید تمام هزینه را بپردازد حکومتی میشود؟ یعنی دانشگاه مثل پادگان است؟
*برخی هم میگویند بخاطر این که در حکومت جمهوری اسلامی حوزه جزئی از حکومت شده، آنطور که مثل قبل انتقاد میکرده و منتقد حکومت بوده، ملجا و پناهگاه مردم بود، پررنگ نیست. این درست است؟
اقتضای دفاع از حوزه، اسلام، مذهب، دین و شریعت این است که اگر انحراف، ظلم، اجحاف، کوتاهی، تقصیر و قصوری میبیند، بیان کند. اینطور نیست که اگر نظام اسلامی شد، ولی خطایی در این نظام سر میزند، لاپوشانی کنیم و اگر اجحافی است نادیده بگیریم. این درست نیست، ولی اشتباه نشود؛ نکته این است که دشمن توپخانه تبلیغاتیاش بی امان دارد میکوبد و بی امان درصدد تفرقهافکنی و شبههافکنی است، اما آیا خطایی از مسئولین و افراد سرنزده است و اشتباهات عمدی و سهوی نشده؟
بازبینی در خطاها مسئله مهمی است و ما باید بازبینی کنیم و اینکه بگوییم هیچ خطایی نکردیم و هیچ خطایی نمیشود و همه کارها درست است، اشتباه است. اعتبار و اعتماد مردم را نسبت به نظام سست کردن که عدهای سست کردند، بر اساس انگها و اتهاماتی که زده میشود و بزرگنمایی برخی از تخلفات است؛ نه این که تخلفات نیست و در همه حکومتها بوده و هست. البته این انتظار از نظام جمهوری اسلامی هست که این تخلفات نباشد یا به حداقل باشد. اما این که بزرگنمایی تخلفات و درافتادن و سیاسیکاری، چپ راست را بزند، راست چپ را بزند، از خطاهای بسیار بزرگی است که صدمات بزرگی به مردم و حیثیت و اعتبار نظام وارد کرده است.
اینها کار بسیار خطرناکی است و صدمات بسیار زیادی به پیکر این نظام و حیثیت نظام وارد کرده است. همچنین وعدههای دروغینی که برخی بیان میکنند، فرض کنید من میخواهم پول مردم را به دست مردم بدهم، مال مردم را به دست مردم بدهم، مدیریت را به دست مردم بدهیم، خب اینها عوامفریبی است. این نکته بسیار مهمی است که دید خودمان را باید عوض کنیم؛ یعنی حالتی که اول انقلاب بود، در میان مردم و مسئولین بود، در گذر زمان از بین رفته است. نگاه ما به منصبها و پستها بعنوان طعمه و زمینه رانت و زمینه سودجویی و سوءاستفاده است. حالا خودم، اطرافیانم، عائله، وابستگان من، حزب من، مجموعه من باشد، این نگاه باعث شده بسیاری از مفاسد را در برگیرد.
*بعد از انقلاب اسلامی با قبل از انقلاب اسلامی، دینداری مردم ما چه تغییری کرده است؟ برخی بسیار سیاه نگاه میکنند و میگویند مردم بسیار فاصله گرفتند و برخی هم میگویند قابل قیاس نیست.
این جنبههای گوناگونی دارد که نمیدانم چطور شروع کنم. اینطور نیست که دینگریزی به نحو گستردهای ... آیهای در قرآن کریم میفرماید اگر شما دست بردارید از حمایت از دین و آرمان ها، کنار میروید و از قطار پیاده میشود. خدای تعالی عده دیگری را مبعوث میکند که عهدهدار شوند. اینکه رهبری بیان میکنند رویشها در برابر ریزش هاست. البته گاهی وقتها عملکرد ما باعث ریزش میشود و ما مسئولیت دوچندان داریم.
*هم اینجا و هم آخرت!
بله، اگر در اثر عملکرد بد من یک جوان، یک زن، یک مرد یا یک نوجوانی منحرف شود و او نتواند من را از دین جدا کند و من را تجلی دین بداند، نتواند این را جدا کند و حساب من را از حساب دین، نهضت و انقلاب جدا ببیند و باعث شود او منحرف شود، عقابش بیش از اینکه برای او باشد، برای من است. چوب این انحراف برای من بیش از این است که برای او باشد.
منظور این است که در رابطه با مردم، آنها انتظارات به حقی دارند و شکی در این نیست. انتظاراتی دارند که این انتظارات در رابطه با مسائل مادی و مالی و اقتصادی و معیشتی است. مردم از نظر معیشت در مضیقه هستند. این گرانی افسارگسیخته شوخی نیست. این برای چیست؟! درست است که تحریمها شدید است، قطعاً تحریمها اثر دارد و اینکه میگویند تحریمها اثر ندارد درست نیست و میخواهند چشم خود را بر واقعیت ببندند. اما اینکه ضعف مدیریت هم وجود دارد و وقتی از این صحبت میکنیم حمله به دولت نیست. دولت تنها در این امر مقصر نیست. همین که هماهنگ نباشند، همین که همه به جان هم بیفتند، قوا با هم درگیر باشند ضعف مدیریت است. مگر بودجه برای مملکت دیگری است که این چنین گروکشی میکنند؟ این گروکشی در این مملکت اسلامی چه معنایی دارد؟ نتیجه این، ریزش است. برای کسی که نمیتواند بین من انقلابینما و طرفدار نظام به ظاهر و کارگزار نظام که بیاساس یا لااقل لیاقت کارگزاری را ندارم، نمیتوانم تفکیکی قائل شود، به انقلاب و مذهب و بزرگانی که جز تلاش و زحمت و دلسوزی و شب زندهداری نداشته اند، سرایت میدهد.
ولی دینداری از یک جهت محکمتر شده است و الان با تمام این مشکلات که بسیار فراوان هستند و کسانی که ایستاده اند و مقاومت میکنند و دینداری میکنند آبدیدهتر شدند.
*حوزههای ما در این مدت چطور بودند؟ بعد از انقلاب حوزههای ما خوب رشد کرده اند یا خیر؟ برخی میگویند حوزهها به رغم اینکه خیلی هم از لحاظ علمی پیشرفت کردند و از لحاظ امکاناتی پیشرفت کردهاند، اما طلبه ها، طلبههای قدیم نیستند و به قول معروف ملاهای شناخته شده کمتر بیرون میآید.
البته اینطور نیست؛ خدمات بسیار زیادی انجام شده است. این افراد گمان میکنند علم و ملایی این است که همان فکر و همان روش قدیم باشد و اگر در آن حیطه باشند، ملاتر هستند؛ ملایی این نیست.
ملایی این است که اقتصاد را امروز با وضعیت امروز حل کند. مشکلات را با وضع امروز حل کند. عمق حوزه مطلوب چیز دیگری است که باید به روز باشد؛ همانطور که باید دانشگاه هم به روز شود، ارتش ما باید به روز باشد. حوزه ما هم باید به روز باشد.
*حاج آقا خیلیها سوال میکنند و خیلی از علما هم حساس هستند و نظر میدهند که نظام بانکی ما هنوز نظام بانکی اسلامی نیست. اعتقاد شما چیست؟
بله، مفاسد و خرابیهایی دارد. بالاخره این پدیدهای نوظهور برای جامعه بشری است. جامعه بدون بانک هم نمیتواند زندگی کند. بانکها برخی از تصرفها را سوءتصرف میکنند و بنگاهداری میکنند که درست نیست. ولی آیا بانک هم بدون اینکه درآمد داشته باشد که بتواند خودش را بچرخاند، میتواند ادامه دهد؟ خب بانکداری که در هر لحظه بخواهید از حساب خودپرداز پول برداشت کنید و واریز کنید و معامله کنید و تسهیلات دریافت کنید، قربه الی الله نمیشود و عقلایی نیست.
قوانین باید طوری باشد که جلوی سوءاستفاده و رشد بیرویه ثروت بانکها را بگیرد. بانکها نباید مرکز تولید پول شوند. بانکها باید وسیله پولرسانی باشد و همانند قلبی که خون را پمپاژ میکند، ثروتی که دست مردم است به مراکز اقتصادی پمپاژ کند و باید مصالح مردم و مملکت هم در نظر بگیرد. نباید اینطور باشد که سودهای مرکبی دریافت کنند و بعد کارخانه هم کار بیفتد و دهها کارگر و خانواده هم بیکار شوند. این غلط است! باید قانون درست شود.
*گفته اید برخی از مسائلی که برخی از مسئولین در جامعه مطرح میکنند، از دغدغههای اصلی مردم نیست و در اشتباه هستند.
مردم دو دغدغه بیشتر ندارند، به نظر من. دغدغه اصلی نسبت به فراخور تدین آنها متفاوت است. یکی مسئله دین و عقیده آنهاست. برای عدهای این مسئله خیلی اهمیت دارد. دغدغه دوم هم اقتصاد است. گاهی اینها جابجا میشود و برای برخی اقتصاد اهمیت بیشتری دارد. وگرنه حزب فلانی، گروه فلانی، چپ، راست، فلان روزنامه و اینها امور مهمی نیست. ممکن است سیاسیون و کسانی که افکار و اهداف دیگری دارند، خواستههای کاذبی را در راستای خواسته سیاسی خودشان در جامعه ایجاد کنند، در میان دانشجویان و اقشار دیگر ایجاد کنند. آنچه دغدغه دانشجو است، تحصیل، ازدواج و آیندهاش است.
*شما ۴ نامه به مرحوم آیت الله صانعی (ره) نوشتید؛ یکی درباره اینکه دیه زن را مطرح کرده بودند که چرا باید دیه زن نصف دیه مرد باشد و دیگری درباره فرزندخوانده و ربای تولیدی و قصاص پدر؛ چطور شد با این قضیه به سراغ نامهنگاری رفتید؟
حالا یک ایشان نظری داشتند؛ لزومی دارد وارد این مسائل شویم؟!
*این که رسانهای شده؛ بد نیست برای مردم توضیح داده شود.
اینکه چرا رسانهای شد، من ابتدا خدمت ایشان رسیدم که حضوری مطالب را عنوان کنم و اینطور نبود که بخواهم مطالب را رسانهای کنم. هر چند ایشان مطالب خودش را رسانهای کرده بود. من حضوری خدمت ایشان رسیدم و با ایشان صحبت کردم و دیدم به جایی نرسیدیم.
*یعنی رفتید مباحثه کردید؟
بله. با هم رفیق بودیم، البته تفاوت سنی داشتیم و به ایشان احترام میگذاشتم، ولی به جایی نرسیدیم و ایشان هم مطالب را رسانهای کرده بود و من هم قانع نبودم. اتفاقا یکی از اساتید مشترک ما و ایشان وقتی مطالب بنده را نزد ایشان بردند که البته ایشان هم مرحوم شدند، فرموده بود حق با فلانی است.
*این استاد چه کسی بود؟!
مرحوم آیت الله منتظری.
*چطور شد که به این مسیر رفتند؟
اگر اجازه دهید این مسائل را باز نکنم بهتر است. ایشان هم به اعتبار سوابق و خدمات فراوانی که برای نظام در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب داشتند، ولایت فقیه را ایشان در ۴ جلد مفصل بحث کردند. من ادعایی در این زمینه ندارم، چون هم استاد ما بودند و بالاخره انسان است و پیش میآید؛ البته واقعا توان رهبری را نداشتند.
*حاج آقا اوضاع الان کشور چطور است؟
مسئله الان کروناست که انصافا مدیریت خوبی شده است و نسبت به قوه مجریه هم در این جهت نباید بیانصافی کرد که با کمبود درآمدها و تحریمهای بیرحمانه دشمن مدیریت خوبی شد، ولی این بدین معنا نیست که کار بیشتری میتوانستیم انجام دهیم و در خصوص فرمایشات رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی که از قبل پیشبینی کردند و هشدار میدادند، اهمال شده است؛ و اینکه از همسایههای بیشتر میتوانستیم استفاده کنیم. اما اینکه بگوییم تحریمها اثر ندارد، درست نیست. تحریمها انصافاً اثر دارد و میگوییم تحریم را دور میزنیم و این دور زدن برای ما خرج و هزینه دارد. این دور زدن آسان نیست و برای ما دردسرساز است؛ چون جلوی دور زدن را هم میگیرند.
*مدیریت را چطور میبینید؟
یک تبلیغاتی برای این وجود دارد که همدیگر را از صحنه به در ببریم و یک زمانی هم مرد میدان هستیم. من به سهم خودم مدیریت را آنچنان که وانمود میکنند و سیاهنمایی میشود، نمیبینم. بالاخره باید مشکلاتمان را با دنیا حل کنیم.
*به چه قیمتی و با چه رویکرد و چارچوبی؟
با چارچوب حفظ آرمانهای اصیل خود و به دور از تبلیغات و جنجال و توهم. نباید تشنجآفرینی کنیم. نباید ایرانهراسی را که یکی از نقشههای اساسی اسرائیل و امریکا و کسانی که در آمریکا پشت پرده هستند، عملی کنیم.
*و زیاد هم نباید به مذاکره دل ببندیم.
هر مادری که به امید بخار دیگ همسایه نشست، بچههای او گرسنه میخوابند. رهبر معظم انقلاب هم بیان کردند که شرط مراجعه ما به برجام این است که تحریمها را بردارند. آنها تحریم را ایجاد کردند، آنها مشکلات را ایجاد کردند. وقتی این مشکل را بردارند مسائل حل میشود.
البته آن کسانی که گرفتاریهای مردم و سختی مردم برای آنها درآمدزاست و کاسب این راه هستند، باید از خدا بترسند و درد و رنج مردم و گرفتاری مردم را ببینند.
*حالا چنین افرادی در جامعه هستند؟
بالاخره بله؛ به هر حال اینکه برخی عنوان میکنند ترامپ باید انتخاب میشد و بیشتر به نفع ما بود، این یعنی چی؟! رهبری هم فرمودند اگر کسی یک لحظه راضی باشد که فشار بیشتری از ناحیه دشمن و امریکا بر ملت تحمیل شود، این یعنی چه؟ این یک شخص نیست، بلکه یک تفکر است. من به یک شخص نظر ندارم. این فکر است.
*البته این را خانم فائزه هاشمی گفتند و برادر ایشان هم مخالفت کردند.
من نمیخواهم اسمی بیاورم، ولی حتی کسانی که خارجنشین هستند، کسانی دلسوزی برای ایران میکنند، برای کشور و ملت دلسوزی میکنند، این چه دلسوزی است که حاضرند ملت در رنج و مصیبت و ناراحتی به سر ببرد، ولو به واسطه بقای یک روز و ظلم یک ظالم؟! این را راضی باشیم که فشار بیشتری بر مردم وارد شود؟
*این نگاه درستی نیست و ان شاالله کسی این نگاه را نداشته باشد، ولی بالاخره انتظار میرود بیشتر تلاش کنیم و تحرک بیشتری داشته باشیم. برای رفع این مشکلات کمتر بنشینیم. درست است؟
بله؛ اگر آن اصل را درست کنیم درست میشود. کسی که میخواهد کار کند، توانمند باشد. دید شما نسبت به نظام و مسئولیت چیست؟ اگر دید شما خدمت باشد و اگر در توان خود نبینید به میدان نمیآیید.
اگر دیگاهت خدمت باشد و در خودت توان نبینی نمیآیی به میدان. اگر آمدی و دیدی که ضعیفی میری کنار میگی آقاجان این از من بهتر کار میکند میری کنار.
* حالا که دیگر این روحیهها وجود ندارد اصلاً، خود شما بحث بودجه را گفتید...!
من یه سوال دارم؛ یکی هست میگه من مسلمانم، شیعهی دوازده امامی هستم، نماز رو میگه: حالش رو ندارم، به این چی بگیم؟ بگیم حالا مهم نیست نماز نمیخونه؟! عیب نداره؟
در رابطه با مسئولیت هم همین طور است، اون حالت که امانت است برگردن تو، همینه، فرقی نمیکنه.
*بله همین است به شرطی که پایبند باشیم!
بله درست مثل نماز.
(بخش دوم برنامه)
*شما متولد ۱۳۳۷ هستید؛ درسته؟
بله.
*در رشت به دنیا آمدید؟
نخیر، در مشهد.
*پدر بزرگوار از نجف به مشهد میآیند و شما در مشهد بدنیا میآیید. پدر شما هم از علمای بزرگوار بودند. در نجف درس خواندید؟
بله
*از پدر نکتهای به خاطر دارید؟
ایشان هم از عرفا و فقها بودند، ایشان فیلسوف بودند و نجف بودند و به مشهد آمدند و حدود ۲۰ سال مشهد بودند و ما در مشهد بدنیا آمدیم و حدود ۱۰-۸ ساله بودیم که ما را دوباره به نجف بردند.
*چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۶۰.
*یعنی ۲۳ ساله بودید.
بله.
*با حاج خانم چطور آشنا شدید؟
پدر ایشان مرید پدر من بود.
*مهریه چقدر بود؟
آن زمان که اوایل انقلاب بود، خانواده میگفتند هیچ مهریهای نمیخواهند، ولی امام فرمودند باید چیزی باشد و یک سکه تعیین شد.
*امام (ره) خطبه عقد شما را خواندند؟
بله. روز ۲۲ بهمن ۶۰.
*توصیه امام (ره) چه بود؟
با هم بسازید! لابد چیزی میدانست که گفت بسازید.
*چند فرزند دارید؟
دو پسر دارم که محمد مشغول حوزه و علوم سیاسی در دانشگاه در رده دکترا است و سید احمد کلاس نهم است و بچههای خوبی هستند، خوب بمانند و خوبتر بشوند. در خدمت مردم و برای نظام و برای اسلام باشند. دو پسر و سه دختر دارم که دخترانم در مشهد هستند و علوم روانشناسی در رده فوق لیسانس مشغول هستند و دیگری در قم است و دکترای شیمی است.
*چند نوه دارید؟
من ۴ نوه دارم.
*در کارهای منزل به حاج خانم کمک میکنید؟
بله، طلبهها عموماً اینطور هستند.
*چه کمکی میکنید؟
گاهی کمکی میکنیم البته الان پیر شدیم.
*اهل غذا درست کردن هستید؟
باید یک زمانی شما را دعوت کنم و دستپخت من را ببینید، هر چند چیزی به شما نمیرسد، ولی آبگوشت به شما میدهم.
*پس آبگوشت را خوب میپزید.
آبگوشت، پلو و یک چیزهایی میپزیم.
*گیلانیها پلو نیز خوب میپزند.
بله.
*تفریح شما چیست؟ اهل ورزش هستید؟
نه، به مشهد میرویم و قبل از کرونا تابستانها به دماوند میرفتم.
*اهل پیاده روی و ورزش نیستید؟
نوعاً هر جایی را بخواهم بروم پیادهروی میکنم.
*در جایی خواندم شهید حجت الاسلام سید علیرضا میرحسینی اشکوری از شهدای غواص بودند.
بله. ایشان اخوی من و طلبه بودند. داوطلب به جبهه رفت و شهید شد و مدتی مفقود بود و بعد جنازه را آوردند.
*یعنی از شهدای غواصی که دست بسته بودند؟
بله. در کربلای ۴ بودند. باید قدر بدانیم زحماتی که کشیده شد و رشادتهایی که افراد و سرداران و دیگران و جوانان داشتند و جان خودشان را فدا کردند و خون آنها ریخته شد، باید قدر بدانیم. در گیلان برخی مواقع به معلولین جنگ سر میزنیم و چقدر عذاب میکشند و این مسئولیتهای ما را دوچندان میکند.
*اشاره کردید ۱۱-۱۰ سالگی به نجف رفتید. همان ایام با حضرت امام (ره) آشنا شدید؟
عرض کنم یک آقای شیخ حسنعلی اصفهانی، انصاری نجف آبادی بود، جزو اصحاب امام (ره) بودند. یک شخص فرهیخته و متدین و دلسوز بودند...
*با ایشان آشنا شدید؟
سبب آشنایی اساسی ما ایشان بود.
*اولین بار که امام (ره) را از نزدیک دیدید چه زمانی بود؟
ما مدتی همسایه شمال شرقی منزل امام در نجف بودیم و بعد شدت قرب ایجاد شد و همسایه دیوار به دیوار با اندرون دیوار به دیوار شدیم. وقتی امام (ره) پاریس بودند و انقلاب شد، قدری وجوهات در منزل امام (ره) بود. البته آن زمان من زندان بودم. خانه امام (ره) از اندرون دیوار به دیوار بود. بعثیها آن خانه را تحت نظر داشتند و درصدد بودند به این خانه حمله کنند، چون رابطه بین جمهوری اسلامی و عراق تیره شده بود.
*بعد از پیروزی انقلاب اسلامی؟
بله. من آن زمان زندان بودم. مسئولینی که در رابطه با حفظ امانات حضرت امام (ره) بودند منزل را تحت محاصره دیدند و نمیتوانند وجوهات را منتقل کنند. منزل ما پائینتر بود و پشت بام منزل حضرت امام (ره) بالاتر بود. اینها پولها را از پشت بام با طناب پائین میآوردند و به خانه ما میدادند و همشیرههای ما پولها را در زنبیل میگذاشتند و به جای دیگری میبردند که از جلوی همین مامورین بود و آنها ملتفت نمیشدند.
تمام این پولها را منتقل کردند و اجازه ندادند دست بعثیها بیفتد. جالب این است که شهریه طلبهها داده شد. امام (ره) هم خوب شهریه میدادند. همان ماه شهریه من را ندادند و به مسئول گفتند شهریه ایشان را بدهید، گفتند ایشان زندان است و شهریه ما را ندادند. (میخندد)
*خاطرهای هم داشتید که حج سال ۵۷ به عربستان رفتید و دستگاه تایپ آوردید.
بله. در فرودگاه بغداد نزدیک بود لو برود. بعد هم شعارنویسی روی سنگ جمره بود و نزدیک بود دستگیر شویم.
*روی کدام جمره شعار نوشتید؟
عکس برخی از مبارزان را چسبانده بودیم. در مدینه نزدیک بود دستگیر شویم و فرار کردیم. جوانی زیاد کردیم.
*چه زمانی به ایران آمدید؟
در شهریور ۵۸ بود. هنوز کار ما ادامه داشت، صحبت اعدام هم بود، یعنی اتهاماتی که میزدند نتیجه قاعدتاً این طور بود.
*یعنی در ۴۲ روزی که زندان بودید در نهایتش میتوانست اعدام باشد؟!
۴۲ روز در شکنجهگاه بودم و حدود ۳ ماه زندان بودم. با واسطه عنوان میکنم که مرحوم یزدی وزیر امور خارجه ما ملاقاتی با صدام در الجزایر داشت و وقتی خبر آمد که احتمال دارد من را اعدام کنند، ناقل این روایت حاج آقا حسین خمینی نوه امام (ره) هستند که گفت امام (ره) پیغام به آقای دکتر یزدی فرستادند که در رابطه با بنده با صدام صحبت کنید و ایشان را آزاد کنید.
صدام کودتایی علیه حسن البکر کرد. صدام نخست وزیر و حسن البکر رئیس جمهور بود. خودشان به جان هم افتادند و این سبب شد یک عفو عام داد، لذا از اعضای حزبالدعوه زیاد با ما زندان بودند و رفقای ما بودند. غیرمذهبیها هم مانند کمونیستها و سعودیها در زندان بودند. یک عفو عام داده شد و میخواست خلاص شود، البته عدهای را مجازات و اعدام کرد، اما میخواست آرامش داخلی ایجاد کند وقتی کودتا علیه حسن البکر انجام داد، لذا تصمیم گرفت این بیگانهها را اخراج کند.
*با شهید آیت الله محمدباقر صدر در همان قبل از انقلاب آشنا شدید؟
بله، من به درس ایشان میرفتم. آشنایی ما از این طریق بود.
*و یک مراسمی برای شهادت شهید مطهری برگزار کردید.
بله. در نجف مراسم گرفتیم و در سوریه هم مراسمی برای آیت الله صدر گرفتیم وقتی شهید شدند. آقای مطهری در اوایل انقلاب شهید شدند و هیچ مراسمی هم برگزار نشد و تصمیم گرفتم در مدرسه سید مراسمی برگزار کنم. رسم بود اطلاعیه میدادند و بلندگوی حرم میخواند. من سه اطلاعیه را اعلام کردم و به هر کسی میدادم تا اعلام کند، هر بار مامور امنیتی بعث مواخذه میکرد که چرا این اعلامیه را میخوانید. من به موذن دیگری میدادم. آنها خبر نداشتند و هر بار موذنها را مواخذه میکردند. از جهت تبلیغات خوب اعلام کردم و هر سه موذن را مواخذه میکردند. خلاصه مجلس باشکوهی شد. تقریباً همه بزرگان نجف غیر از یکی از آقایان آمدند. آیت الله سیستانی، آیت الله سبزواری، مرحوم آیت الله صدر و ... آمدند.
بعد از اینکه از عراق آمدم به سوریه رفتم. ما دل پرخونی از صدام داشتیم. در زینبیه و در حرم حضرت زینب (س) رفتم البته آن زمان اینجوری نبود، ساخته شده بود، ولی آباد نبود، صندلی گذاشتم و ده شب علیه صدام منبر رفتم. در یکی از این شبها کسی آمد و جمعیت هم جمع شده بود و من صحبت میکردم، دیدم کلتش را به من از زیر کت نشان داد. این یکی دو شب به آخر ده شب مراسم بود. شب بعد هم رفتیم و جمعی قرار داشتیم. یک ساعت و نیم به ظهر جمعیت را دیدیم و ختم خوبی برای آیت الله قاضی رضوان الله تعالی برگزار میشد. بعد از نماز جمعه تظاهرات در بازار حمیدیه بود و طرفین بازار هم رسم است که دست و کف میزدند تا میدان مرجع رفتیم. دولت سوریه آمد و مامورین مردم را متفرق کردند. در بازار ما را دستگیر کردند. واقعا برخی مواقع حالتهایی میبینیم که ارزشمند است. ایرانیهایی که از حج آمده بودند عدهای راننده بودند، حجاج لبنانی و فلسطینی را برده بودند و برگشته بودند که ماشین خالی بود. همه سرهای تیغ زده و راننده و شاگرد راننده بودند. اینها فهمیدند من را میخواهند دستگیر کنند، دم مغازه آمدند و گفتند تا این سید را رها کنید، نمیرویم.
*آقا سید محمدباقر صدر چه رابطهای با امام (ره) داشتند؟
خوب بود. آقای صدر اعلامیهای که امام (ره) در رابطه با ایشان داد و هم برای بقای ایشان در عراق و هم در شهادت ایشان داد.
*به لحاظ تفکری امام (ره) را قبول داشتند؟
بله، مخصوصاً وقتی انقلاب انجام شد. عرض کردم که این خواسته برپایه نظام و شریعت به عنوان یک سیستم سیاسی این طور نبوده که من درآوردی باشد. این فکر کم و بیش در بین علما وجود داشته است و برخی میگفتند نمیتوانیم.
*آقای صدر که الان آنجا هستند از نوادگان ایشان هستند؟
نواده ایشان نیستند؛ بعد از ایشان، صدر آقای سید محمدصادق صدر که عموزاده ایشان بود، متصدی شد و ایشان هم فرد خوب و سادهای بود و زمان صدام او را مجبور کردند به عنوان نماینده برای ملاقات با جمهوری اسلامی بیاید که واسطهگری برای پایان دادن به جنگ کنند. مقتدی صدر، پسر ایشان است.
*یک جمله از شهید صدر بیان کردید که ذوب در امام خمینی شوید همانطور که ایشان ذوب در اسلام شدند.
بله ایشان فرمودند.
*شهید صدر عنوان کردند؟
بله. فرمودند در امام خمینی ذوب شوید همانطور که ایشان ذوب در اسلام شدند.
*این را در کلاسهای خودشان بیان میکردند؟
در سفارش به حزب دعوه میگفتند. اعتقاد ایشان اینطور بود. خودش را بعنوان سرباز امام خمینی معرفی میکرد با این که نابغهای بود و مرجعیت داشت.
*خود را سرباز امام خمینی میدانست؟
بله.
*هنوز با عراقیها ارتباط نزدیکی دارید؟
بله. با آقای مالکی، آقای شامی، آقای عبادی و ... ارتباط داریم.
*وضعیت عراق را چطور میبینید؟
وضعیت عراق نگران کننده است؛ امریکا و انگلیس اجازه نمیدهند چرا که منافع آنها در هرج و مرج عراق است.
*ویژگی نوری مالکی با حیدر عبادی نزدیک است یا با هم متفاوت هستند؟
به هر حال همگی آدمهای خوبی هستند و برای هر دو هر شب دعا میکنم به شرط این که دعای ما مستجاب شود. بالاخره ممکن است دو رویه مختلف داشته باشند.
*اینکه حیدر عبادی قدری به امریکاییها نزدیک شده درست است؟
او آمریکایی نیست، ولی مصالح کشور خودش را در نظر میگیرند. ممکن است یک موقع اشتباه کند، اما یک نکته بسیار مهم است که با چه کسی عهد میبندید؟! طرف پیمان چه کسی است؟ اگر طرف پیمان صادق باشد، پای پیمان خودش بایستد و راستگو باشد، ما باید اهل پیمان باشیم و نباید پیمانشکنی کنیم، ولی آیا آمریکاییها اینچنین هستند؟
*رهبری ۳۰ ساله حضرت آقا را چطور میبینید؟
رهبری قدرتمند، با اقتدار کامل، الحمدلله.
*بعنوان یکی از کسانی که عضو خبرگان رهبری هستید فکر میکنید مهمترین وظیفه خبرگان الان چیست؟
خبرگان مسئولیت قانونی دارد که در شرایط ویژهای که پیش میآید باید انجام دهد و الان هم باید انصاف داشته باشد و رهبری را تنها نگذارد و از مواضع به حق ایشان دفاع کند و اگر نقطه نظری دارد، ابلاغ کند. عصمت برای کسی قائل نیستیم، ولی اگر نقطه نظری وجود دارد، بیان شود. اینطور نیست در بوق و کرنا کنند و کسی نظری دارد مراجعه میکند و بیان میکنند. اینطور نیست که تعابیر زشتی در رابطه با این امر استفاده کنند. شخصیتهایی بوده که سوالی بوده، طرح کرده اند و آنها نیز به زمینه مساعدی پاسخ دادند.
*یعنی انتقاد داشتند و بیان کردند؟
بله.
*خود شما با حضرت آقا صحبت یا نقطه نظری داشتید؟
اگر چیزی به ذهن من برسد بیان میکنم و از کانالی که دارم ابلاغ میکنم. بدین معنا نیست حرف من درست باشد. این نکته مهمی است که گاهی مواقع من چیزی را از یک زاویه میبینم، ولی شما که مشرف هستید از زاویه بالاتری هم این را میبینید و هم مافوق این را میبینید. ممکن است من نکتهای را ببینم که طرف مقابل نبیند. وقتی من میگویم ملتفت میشود، اما این مسئله بسیار مهم است. در آیه شریفه «و شاورهم فی الامر ...» خدای تعالی به پیامبر میگوید تندخوی نیستی و اگر تندخوی بودید اینها از دور شما پراکنده میشدند. بعد میفرماید با اینها مشورت کن. بعد نمیگوید نتیجه مشورت اینها و رای جمعی را اتخاذ کن، بلکه میگوید مشورت کنید، چون فرض این است آن که حاکم عادل و عاقل است و نتیجه مشورت را میسنجد. اگر نتیجه مشورت نتیجه درستی است و یا حقایق خواناست، میگوید شما تصمیم بگیر.
*بعد از ارتحال حضرت امام دولتهای مختلفی برسرکار آمدند. هر یک زحمت کشیدند، ولی روسای جمهور آقای هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد و آقای روحانی بودند. کدام یک را موفقتر میدانید؟
هر یک کارهایی انجام دادند و خدماتی داشتند، ولی یک نکته مهم است که این مایه تاسف است تشکیلات مدیریتی ما باید اینطور باشد که هر کسی کاری انجام میدهد، طرف بعدی دنباله آن را پیگیری کند، نه اینکه هر کسی سلیقهای عمل کند و با فکر خودش و رویه خودش کاری را انجام دهد و من بگویم این درست نیست و کنار بگذارم. مکرر داشتیم که مثلا فردی وزیر کشور میشود، از بالا تا پایین زیرمجموعه خود را تغییر میدهد. هر چه شهردار و بخشدار و استاندار است تغییر میدهند. باید ببینید فرد منصوب مدیریت دارد یا خیر، کار درستی انجام داده یا خیر، این اشتباه نظام است.
*منظور رفت و آمدهای اتوبوسی است.
بله. اینها کار غلطی است.
*نظر شما درباره فتنه ۸۸ چیست؟
فتنه چیز خوبی نیست، اما بدین معنا نیست که هیچ خطایی در برخورد با فتنه صورت نگرفته باشد. به هر حال خطاهایی صورت گرفته است. شاید میشد ملاحظات دیگری میکردند.
*چه خسارتی به کشور زده شد؟
خسارت بزرگی بود. اعتبار نظام زیرسوال رفت و ایجاد اختلاف و دوقطبی شدن ملت خسارتهای بزرگی است.
*کسانی که عامل اصلی بودند نباید عذرخواهی کنند؟
بله، باید این کار انجام شود. در مرحله اول باید بفهمند و به اینجا برسند که اشتباه کردند و بعد، باید این شهامت را داشته باشند که بگویند اشتباه کردم.
*فکر میکنید در این انتخابات اتفاق تلخی که افتاد مطرح کردن قضیه تقلب بود، چیزی که واقعاً در انتخاباتهای مختلف میدیدیم دولتهای مختلف میآمدند و میرفتند و دولت مخالف هم رأی میآورد. به نظرتون این تقلب به نظام میچسبید؟
محال که نیست، اما بر حسب قرائن نه! از همه مهمتر وقتی رهبری انقلاب تضمین کردند که تقلبی نبوده، باید اطاعت میکردند. لااقل آن چه توقع داشتیم این بود آن کسی که کلامش فصلالخطاب است، باید ارزش و احترام قائل میشدند. وقتی میگوید تمام، تمام.
*سپاسگزارم؛ من خداحافظی میکنم و دستخط آیت الله سید علی حسینی حسن ختام برنامه ما خواهد بود.
«بسمه تعالی
پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران محصول رهبری شخصیت ربانی، فقیه، حکیم، با درایت، شجاع و خستگی ناپذیر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و پیروی ملت بزرگوار ایران از همه طبقات که عاشقانه از امام (ره) تبعیت نمود و نجیبانه رنجها را به جان خرید و تجلی مصداق بارز فاستقم کما امرت بود و هر دو طرف بر سر پیمان خود ایستادند و به عهد خود وفا نمودند».
انتهای پیام/