به گزارش ایسنا، کتاب «مازاری یا واژگان حکیم دیلمی» (لغات دیلمی در تحفهالمومنین نوشته حکیم میرمومن تنکابنی دیلمی) شناسایی و گردآوری و گزارش عبدالرحمان عمادی در ۱۷۱ صفحه با شمارگان ۵۵۰ نسخه و بهای ۱۵۰ هزار تومان در نشر آموت راهی بازار کتاب شده است.
در نوشته پشت کتاب میخوانیم: دانشپژوه بر آن است که معنی نام کتاب تحفهالمومنین، ارمغان مومنین نیست. بلکه به معنی ارمغان دو مؤمن است یعنی: خود مولف و پدرش که هر دو لقب مؤمن داشتهاند.
سرزمینها و مردمی که حکیم دیلمی واژههایی از زبان آنها را یاد کرده، عبارتند از:
گروه اول لغات محلی مردم و سرزمینهای ایران مانند: دیلمی، تنکابنی، اصفهانی، گیلانی، طبرستانی، مازندرانی، گرگانی، دارالمرزی، خراسانی، لرستانی، فرس قدیم، زابلی، تبریزی.
گروه دوم از زبانها و کشورهای دیگرند، مانند: فارسی، عربی، یونانی، سریانی، عبرانی، رومی، ترکی، مصری، اندلسی، سودانی، مغربی، هندی، صقلابی، نبطی، عراقی، شام و دیار بکر، و لغت اهل مکه، که بیشتر صورت معرب دارند.
عبدالرحمان عمادی شاعر، پژوهشگر و حقوقدان، بهمن ۱۳۰۴ خورشیدی در روستای «ای نی» اشکور در خانودهای از طایفه سادات دیلمانی، از نوادگان مشاهیر دیلمی به دنیا آمد و شب چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ در سن ۹۴ سالگی در شهر رودسر گیلان، دار فانی را وداع گفت.
عمادی پس از تحصیل در مکتبخانه روستا، روانه رودسر، رشت و قزوین شد و تحصیلات متوسطه را در این شهرها گذراند. وی در زمان حکومت مصدق (۱۳۳۱) موفق به دریافت لیسانس قضایی از دانشگاه تهران شد.
عبدالرحمان عمادی همزمان با وکالت، به پژوهش در مباحث ایرانشناسی روی آورد که بخشی از مقالاتش طی نیمقرن گذشته در مجلات معتبر منتشر شدهاند.
کتابهای منتشرشده: دیلمون پارسی و دیلمون پالوی، دماوند یا گبآوند، چندصد نام دریای خزر، فره گان و بی، بیه (گزیده مقالههای پژوهشی)، آسمانکت (چند رسم مردمی)، لامداد (چند جستار از ایران)، دوازده گل بهاری (نگاهی به ادبیات دیلمی و طبری)، حمزه آذرک و هرونالرشید ( در آیینه دو نامه)، خوزستان در نامواژههای آن، کتاب (از زبان واژهها و نامواژهها) و مازاری یا واژگان حکیم دیلمی.
همچنین کتاب «سیبها هرگز نمیافتند» نوشته لیان موریارتی با ترجمه سحر حسابی در ۵۹۲ صفحه، با شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۳۵۵ هزار تومان در نشر یادشده عرضه شده است.
در ابتدا درباره رمان آمده است: از بیرون که نگاه میکنید خانواده دیلانی به ظاهر و به شکل غبطهبرانگیزی شاد هستند. حتی پس از این همه سال جوری و اِستَن، مربیان سابق تنیس هنوز در تورنمنتها برنده میشوند و حالا که تجارت خانوادگیشان را فروختهاند وقت زیادی دارند تا یاد بگیرند چگونه «استراحت» کنند. چهار فرزند بزرگسالشان مشغول زندگی شخصیشان هستند و با اینکه میشود گفت هیچوقت به اهداف خود نرسیدند اما هیچکس اجازه بیان این موضوع را ندارد.
اما حالا جوی دیلانی ناپدید شده است و بچههایش با نگاهی جدید و چشمانی ترسیده، ازدواج و تاریخچه خانوادگی خود را بررسی میکنند. آیا ناپدیدشدن مادرشان به مهمان ناخوانده سال گذشته مرتبط است یا زندگی خانواده دیلانی هیچوقت آنطور که فکر میکردند خوب نبود؟
در پشت جلد کتاب نیز نوشته شده است: آنکه دوستمان دارد بیش از همه به ما آسیب میرساند.
اگر مادرتان گم شده باشد، به پلیس اطلاع میدهید؟ حتی اگر پدرتان مظنون اصلی باشد؟
این دو راهی بزرگ پیش روی فرزندان خانواده دیلانی قرار گرفته است. خانواده دیلانی انسانهای متشخصی در جامعه هستند. همه به والدین این خانواده، جوی و استن، غبطه میخورند. در زمین تنیس عالی هستند و ارتباطشان خارج از زمین بینظیر است. حالا بعد از پنجاه سال زندگی مشترک، آکادمی تنیس خود را فروختهاند و آماده سالهای طلایی زندگیشان هستند. اما چرا همه چیز خراب میشود؟ دختری ناشناس به نام ساوانا ناگهان دَرِ خانه دیلانیها را میزند و زندگی همه اعضای خانه را به چالش میکشد. ساوانا آینهای از خطاهای ریز خانواده دیلانی است که عقده بزرگی در زندگی اطرافیان ایجاد کرده است.
موریارتی نشان میدهد عشق گاهی سخت است، و اشتباه در زندگی لازم است، و آسیبرساندن به خانواده اجتنابناپذیر است.
انتهای پیام