توسعه برمبنای آب در کشور شعاری غلط و هدفی دستنیافتنی است. بهعبارتدیگر، افزایش تولیدات محصولات آببر یا آن دسته از محصولاتی که با محیط سازگار نیستند، بهمنظور توسعه صنعت کشاورزی فرآیندی غلط است که در بلندمدت منابع آب و خاک کشور را بهشدت تهدید میکند. منابع آبی کشور بسیار محدود است و متاسفانه وزن توسعه را به دوش بخشهایی گذاشتهایم که نیازمند منابع آب زیادی است و توسعه در بخشهای دیگر نظیر صنعت گردشگری و... را نادیده گرفتهایم. بیشتر بار توسعه را روی کشاورزی بهویژه کشاورزی آبی گذاشتهایم. همچنین، تاکید بر توسعه صنایع آببر هم داریم؛ نظیر صنعت فولاد یا کشت نیشکر.مکانیزیسیون یا کاربرد سیستمهای پیشرفته در کشاورزی لزوما برای هر اقلیم یا برای هر نوع کشتی الزامی و حیاتی نیست. برای مثال، نمیتوان در کشت برنج از فناوری و روندهای مکانیزه بهره گرفت یا در کشت نیشکر، نیازی به کاربرد فناوریهای نوین نیست. ناگفته نماند که نمیتوان مزایای مکانیزه کردن فرآیندهای کشت را نادیده گرفت؛ هدف افزایش میزان خالص آب است، یعنی آبی که منجر به رشد گیاه میشود، بدون استفاده زیادتر از منابع آب، افزایش یابد. وقتی آب در دسترس ریشه گیاه را افزایش میدهیم، میزان تولید افزایش پیدا میکند. یکی از مزایای کاربرد فناوری در کشاورزی این است که آب با فرآیندهایی بهتر و بیشتر به ریشه گیاه میرسد و همین فرآیند منجر به افزایش تولید میشود، اما معضل اصلی در صنعت کشاورزی میزان بالای اراضی آبی تحتکشت است. بهعبارتروشنتر، اراضی کشاورزی آبی بسیار بیش از توان حوزه اکولوژیکی آب در کشور است، یعنی بیش از میزان آب تجدیدپذیر در کشور، زمین کشاورزی برای آبیاری داریم و این میزان از کشت در کشور ما با اقلیم موجود همخوانی ندارد.
افزایش تولید با روش آبیاری قطرهای یا بارانی یا هر سیستم دیگر فناورانه امکانپذیر است، اما دردی از صنعت کشاورزی را دوا نمیکند و مانع روند آسیبرسانی به طبیعت کشور نمیشود. بهعبارتدیگر، شرایط اکولوژیکی را بهبود نمیبخشد و تنها کانال آبرسانی تغییر میکند، نه شیوه درست کشاورزی. کاربرد روشهای فناورانه زمانی پاسخگوست که سطح زیرکشت کاهش یابد. برای مثال، بهجایاینکه ۱۰ هکتار کاشته شود، ۷ هکتار زیرکشت رود؛ اما با روشهای مکانیزه بهاندازه همان ۱۰ هکتار برداشت شود و اگر در همان ۱۰ هکتار میزان تولید افزایش پیدا کند، یعنی آب بیشتری مصرف شده است؛ این یعنی ضربه به منابع آب و بهعبارتدیگر، دور شدن از هدفی که سیستمهای مکانیزه برای آن طراحی شدهاند. مصرف نباید از کانال فناوری افزایش پیدا کند.چند سال پیش در یک پروژه تحقیقاتی در دشتمغان و چند دشت عظیم کشور با یکسری راهکارهای بسیار ابتدایی توانستیم با همکاری و توجیه کشاورزان، میزان مصرف آب را بهشدت پایین بیاوریم؛ راهکارهایی که با در نظر گرفتن تیپ خاک و شیب زمین به کشاورزان آموزش دادیم. برای مثال، پیشنهاد کردیم در کشت سویا که نوارهای ۱۲متری بود، بهتر است عرض این نوارها به ۸ متر برسد یا بهعنوانمثال در بهبهان، در حدود ۲ لیتر در ثانیه به هر فارو (شخم زدن یا خاکورزی به زیرورو کردن خاک بهمنظور افزایش بازده یک زمین زراعی) آب میدادند و تیم پژوهشی باتوجه به ابعاد فارو و شیب آن متوجه شدند که یک و نیم لیتر آب کافی است. در کل، چنین کارهای بسیار سادهای مصرف آب را در مزرعه بهشدت کاست و منجر به دسترسی بیشتر گیاه به آب شد. همچنین، تلفات آب هم کمتری را هم بهدنبال داشت. در نهایت، طی گفتمانهایی که با کشاورزان انجام دادیم، آنها را متقاعد کردیم که باتوجه به آب موجود میتوانند بدون خرید نوعی از فناوری و ابزار، تنها با پیگیری روشهای سازگارانه، تمام زمینهای کشاورزی خود را با بهرهوری و بازدهی بالا آبیاری کنند. برخی کشاورزان چند سال متوالی این روشها را بهکار گرفتند، اما بعد از اینکه وامهای بلاعوض دولتی به آنها داده شد، بسیاری از آنها با تغییر این روشها، سراغ سیستمهای تحتفشار رفتند. جالب است کشاورزانی که ۲ روش را امتحان کرده بودند، اذعان کردند که روشهای قبلی بهتر بود و نیاز به هزینه برای کاربرد فناوری باوجود میزان آب موجود نیست. تا زمانی که آب با روشهای علمی و سازگارانه مدیریت نشود، برخی هزینههای دولتی در توسعه صنعت کشاورزی اثرگذار نیست و کاربرد هر نوع فناوری آب در هاون کوبیدن است. از آنجایی که کاربرد فناوری هزینهبر است، بیشتر کشاورزان توان مالی کافی ندارند. بیشک مدیریت منابع آب میتواند تاثیر جدیتر و مفیدتری بر زمینهای کشاورزی بگذارد. در شرایط فعلی، معضلات کشاورزی با ارتقای فناوری حل نخواهد شد. بهاعتقادمن، ۳ راهکار برای توسعه کشاورزی و حفظ امنیت غذایی را باید در پی گرفت. نخستین راه، تغییر و اصلاح بذر است که متاسفانه دانش کافی نداریم و دومین راه هم، مربوط به تغییر الگوی کشت است که متاسفانه با شعارهای امروز سیاستمداران همخوانی ندارد، چراکه بیشتر این شعارها روی خودکفایی و ارتقا و افزایش محصول است که منجر به بیشتر شدن سطوح زیرکشت شده است. راهکار سوم هم باوجود کاهش سطح اراضی زیرکشت بهویژه کشت آبی است که برای پیگیری این راهکار باید زمینهایی را از مدار کشت خارج کرد، اما لازمه اجرای آن، ایجاد شغل در مناطقی است که زمینهای کشاورزی بیش از توان اکولوژیکی محیط به زیرکشت رفته است. بهعبارتروشنتر، ابتدا باید شغل ایجاد کرد تا آسیبی به رفاه افرادی که روی این دست از زمینها فعالیت میکنند، وارد نشود. راهی جز سازگاری نیست و باید براساس الگوهای سازگارانه با اقلیم منابع آب زمینها را به زیرکشت برد./ روزنامه صمت