به گزارش عصراقتصاد، در حالیکه بعد از این جنگ، قیمت مواد غذایی در جهان رو به نزول رفت، در ایران همچنان شاهد افزایش قیمت ها هستیم تا جایی که افزایش قیمت مواد غذایی به مرحله بحران تورم رسیده است.
بانک جهانی در گزارشی با موضوع تورم مواد غذایی در جهان نرخ تورم ۱۲ ماهه مواد غذایی در ایران منتهی به آگوست ۲۰۲۳ (مردادماه ۱۴۰۲) را ۳۸ درصد اعلام کرده است. براساس این گزارش، ایران جزو ۱۰ کشور با بالاترین تورم موادغذایی قرار دارد.
گزارش مرکز آمار ایران نیز از گرانی ۵۳ مواد غذایی در شهریورماه امسال حاکی است، گوشت گوسفند با افزایش ۱۴۹.۲ درصدی قیمت، بالاترین رشد و روغن نباتی جامد با کاهش ۶.۲ درصدی قیمت، کمترین رشد قیمت را طی یک سال گذشته داشته است.
با توجه به افزایش قیمت مواد غذایی، روز به روز سفره های مردم بیشتر تهدید می شود تا جایی که به فقر مطلق می رسند. طبق آمار رسمی، هر دقیقه بیش از ۷.۵ نفر به زیر خط فقر مطلق پرت می شوند. گزارش رسمی وزارت رفاه می گوید: بیش از یک سوم ایرانیان، نه در فقر، که در فقر مطلق زندگی می کنند.
با استناد به همین آمار، فرشاد مومنی، اقتصاددان می گوید: برای اولین بار در تاریخ اقتصادی ۱۰۰ساله گذشته ایران، دوره زمانی ۲ برابر شدن اندازه جمعیت فقیر در ایران، به کمتر از ۳ سال رسیده است. ما شرایطی را تجربه می کنیم که بر اساس داده های رسمی، به تقریب از هر سه ایرانی، یک نفر به معنای مطلق، فقیر است.
به گفته مومنی، در حال تجربه ابعاد بی سابقه ای از روندهای نگران کننده تر شکاف فقر، یعنی افزایش روز افزون فاصله درآمد فقرا با خط فقر هستیم.
وی با بیان اینکه همچنین با روند بسیار نگران کننده کاهش فاصله غیرفقرا از خط فقر نیز روبرو هستیم، می افزاید: بی سابقه ترین ابعاد تجربه شده از سقوط طبقه متوسط درآمدی در این سال ها رخ داده است. گزارش های رسمی مرکز آمار عنوان می کند که ۸۹ درصد فقرای ایران را شاغلین سابق و لاحق، بازنشستگان سابق و شاغلین فعلی، تشکیل می دهند.
براساس آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در زمستان سال ۱۴۰۱ از وضعیت جمعیت زیر خط فقر ایران، طی سالهای اخیر این جمعیت در دهه ۹۰ تقریبا ۱۶ میلیون نفر بوده اما پس از نوسان اقتصادی سالهای ۹۷ و ۹۸ میزان جمعیت زیر خط فقر بین ۲۵ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر تا ۲۶ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر برآورد میشود.
این گزارش که به آمارهای وزارت رفاه استناد کرده نشان میدهد طی این دو سال نزدیک به ۱۰ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر ایران اضافه شده است.
همچنین طبق این گزارش، خط فقر در سالهای پایانی دهه ۱۳۹۰ روندی صعودی داشته و در سال ۱۴۰۱ نیز حدودا رشدی ۶۵ درصدی را رقم زده است. بررسیها نشان میدهد نرخ فقر در کل کشور حدودا ۳۰ درصد بوده و در عرض یک دهه ۱۱ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر کشور افزوده شده است.
در همین خصوص دادههای آماری نشان میدهد با افزایش قیمت مواد غذایی به خصوص از سال ۱۳۹۷ و کاهش درآمدهای خانوار، سهم خوراکی از مصرف خانوار از ۲۹ درصد در سال ۱۳۹۶ به بیش از ۳۲ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. همزمان با این رویداد، خانوار نتوانسته سطح قبلی از خوراک را حفظ کند و کالری میانگین دریافتی از سرانه ۲۴۳۱ در روز در سال ۱۳۹۶ به ۲۱۸۲ در سال ۱۴۰۰ تقلیل پیدا کرده است.
بهطور کلی نکته قابل توجه در مقادیر سرانه مصرف کالاهای اساسی میزان درصد کاهش این گروههای غذایی است؛ بهطوریکه خانوار کمدرآمد، با توجه به تورم گروههای خوراکی ناچار به کاهش بیشتر مصرف این کالاها شدهاند.
موضوع کاهش سرانه مصرف مواد غذایی در ایران اما از چشم پژوهشها و بررسیها دور نمانده اما آن طور که پژوهشی در حوزه تغذیه خانوارهای ایرانی نشان میدهد سفره ایرانیان در ۱۵ سال اخیر، ۲۴ درصد کوچک شده و شکاف تغذیه میان اقشار مختلف افزایش پیدا کرده است. همین دلیلی شده است برای اینکه ایران به فهرست یکی از سه کشور دارای بیشترین میزان سوءتغذیه بپیوندد.
چندی پیش دکتر مراد راهداری، استاد اقتصاد و عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور پیشتر در گفت وگویی درباره اوضاع فقر در ایران و اقدامات انجام شده، اظهار کرده است: ما به سراغ سهام عدالت رفته ایم و به سراغ توزیع سبد کالا رفته ایم و بهزیستی و کمیته امداد و بنیاد مستضعفان و … را راه اندازی کرده ایم؛ ولی می بینیم که موفق نبوده ایم و مرتباً فقر بیشتر شده است.
سهام عدالت داده ایم و بعد گفته ایم تا چند سال اجازه نمی دهیم که به آن دست بزنید تا بهای آن از سود این چند سال پرداخت شود و بعد که زمانش رسید، سودا گرانی آن را ارزان از دست مردم ضعیف خریدند.
یا خودشان به زخمی زدند، ولی معضل فقر پایدار آنها حل نشد. ما مشکل را طوری حل نکرده ایم که موضوع زندگی این خانوار ضعیف و آسیب دیده و فرودست حل شود، سبد خانوار می دهیم درحالیکه تورم سبد خانوار را به شدت بالا می بریم.
ما می گوییم در سال ۹۹ و ۹۸ میزان ۴۰ درصد تورم داشتیم و امروز ۵۰درصد تورم داریم، درحالیکه این تورم عمومی است و اگر به سراغ سبد خانوار برویم می بینیم ۷۰ درصد تورم داشتیم.
آیا ما درآمد آنها را ۷۰درصد افزایش داده ایم؟ معلوم است که خط فقر رشد می کند. بعد می بینیم از ۹۸ تا ۹۹ خط فقر ۳۸ درصد بالا رفته است و از ۹۹ به ۱۴۰۰ بیشتر از این شده است.
این استاد اقتصاد افزوده است: باز در حوزه تورم هم سیاست گذاری های اشتباهی داشتیم. ما پایه پولی را رشد دادیم و مرتب کسری بودجه را به گونه ای پوشش دادیم که سبب تورم های سنگین شد. این تورم نرخ رشدی به مراتب بیشتر از نرخ رشد درآمدها داشت. درآمدها ده درصد و پانزده درصد و بیست درصد رشد کرد و تورم سی درصد و چهل درصد و پنجاه درصد رشد کرد و این وضعیت مرتباً خط فقر را بالاتر برد.
ما یک تورم عمومی داریم و یک تورم سبد خانوار؛ تورم گوشت قرمز و تورم میوه و تورم برنج و… جزئی از سبد خانوارند. برنج از ۳۰ هزار تومان به ۷۰ هزار تومان رسید، یعنی رشدی بیش از ۱۰۰درصد داشته و این بیشتر از تورم عمومی است؛ یا در مورد قیمت روغن و میوه و گوشت و … که حداقل سه چهار برابر شده اند. این تورم ها سی و چهل درصدی نیستند.
پس تورم را باید در سبد خانوار دید، آنگاه به درستی فشار زندگی و فقر را درک کرد. اگر بتوان حداقل ده درصد از تورم سبد خانوار را مهار کرد، بیشتر به فقر زدایی کمک می شود تا اینکه بخواهیم هر از گاه کالا توزیع کنیم.
براساس این گزارش، آمارها از وضعیت معیشتی مردم نگرانکننده است. هرچند برای اثبات اوضاع بسیار وخیم اقتصادی مردم، نیازی به آمارهای رسمی نیست و جیب های تهی و سبدهای خالی خرید و چهره های نگران و مضطرب سرپرستان خانواده ها، قانع کننده ترین دلیل است.