میگویند امروزه مهمترین جنگ دنیا، جنگ بر سر آب و انرژی است، اما بهگمان من، پشتپرده اصلی این معرکه دستیابی به مواد معدنی است، زیرا تولید مواد معدنی است که اصلیترین مصرفکننده آب و انرژی در جهان بهشمار میرود. اگر ما بتوانیم در این نبرد پیروز شویم، در معاهدات سیاسی و بینالمللی دست بالا را خواهیم داشت. البته روشن است که چنین اتفاقی با برنامهریزی رخ میدهد. اگر همت نداشته باشیم، نمیتوانیم در میدان این رقابت کاری از پیش ببریم.از این منظر، اتفاق مثبتی که در زمینه برقراری مجدد روابط ایران و عربستان رخداده، زمینه مناسبی فراهم آورده است تا روابط خارجی ایران با دیگر کشورها، بهویژه کشورهای غربی بتواند در سایه حرمت بین طرفین احیا شود. وقتی مشکلات میان ایران و عربستان از مسیر دیپلماتیک حل شد، پس درباره دیگر کشورها هم همین اتفاق میتواند تکرار شود. هیچ کشوری، از جمله ایران دوست و دشمن دائمی ندارد، بلکه منافع بلندمدت دارد.البته نباید زحمات کشورهایی که نقش میانجی را ایفا کردند، نادیده گرفت. بدیهی است، آنها هم بهدنبال منافع خود و حفظ امنیت انرژی در منطقه خاورمیانه بودهاند که منافع آنها را تامین خواهد کرد، اما بههرحال، نتیجه این بازی برای همه طرفهای دخیل، که در واقع انرژی خود را از حوزه خلیجفارس تامین میکنند، برد ـ برد است.
با نگاهی به اطراف میبینیم که کشورهای همسایه ایران موفقیتهای چشمگیری در جذب سرمایه کسب کردهاند، این موضوع علاوه بر مزایای اقتصادی، فواید دیگری هم برای کشورها بهدنبال دارد. نکته مهم این است که سرمایهگذاریهای مشترک میان چند کشور، امنیت همه آن کشورها را هم افزایش میدهد، چون سرمایههای بخش خصوصی و دولتی واسطه مانع ایجاد مخاصمه میشود و بهاینترتیب، آنها نمیتوانند علیه همدیگر وارد جنگودعوا شوند. بنابراین، اگر فرصتی برای سرمایهگذاریهای مشترک ایجاد شود، همه کشورهای ذینفع با آغوش باز از آن استقبال میکنند. فرقی ندارد سرمایه از کجا بیاید. سرمایهگذاری خارجی یعنی پیوند دوستی میان کشورها، زیرا موفقیت هریک در گرو موفقیت دیگری است. بهعنوانمثال، چین و امریکا بهظاهر جنگ اقتصادی دارند،اما در واقع هر یک از این کشورها، در کشور دیگر سرمایهگذاریهای عظیمی انجام دادهاند. بنابراین، برخوردهای میان این دو کشور را میتوان نوعی رقابت دانست که هرگز به جنگ ختم نخواهد شد، چون منافع هر یک در گرو دیگری است.اما پرسشی که در برخی اذهان مطرح میشود، این است که آیا سرمایهگذاران خارجی ملزم به انجام تعهدات خود هستند یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: سرمایهگذاری خارجی چه شرقی باشد و چه غربی، در درجه اول برای سود و منافع خود میآید. اینکه به تعهداتشان در قبال ما عمل خواهند کرد یا نه، بستگی به نوع قرارداد و میزان ثبات یک کشور دارد. دنیای سرمایه از ضعف داخلی برای خلفوعده کردن استفاده میکند.
نکته مهم این است که آیا کشور میزبان سرمایهگذاری، چه تعهدی را از طرف مقابل میگیرد. باید ببینیم که ما چه چیزی را از طرف مقابل خواستهایم. اگر نخواسته باشیم، آنطرف هم انجام نمیدهد.
بهعنوانمثال، معدن یک مقدار محیطزیست را دستخوش تغییر میکند، اما در حال حاضر نمیتوانیم بازسازی معادنمان را انجام دهیم. هیچ معدنی در ایران یافت نمیشود که بعد از اتمام ذخیره، بازسازی و به دریاچه مصنوعی تبدیل شده باشد. برای همین هم، محیطزیستیها ما را محکوم میکنند. معدنکاری در کشور ما هزار و یک مشکل دارد، بنابراین در پایان دیگر سرمایهای باقی نمیماند و حمایتی نمیشود که کار بازسازی و احیا انجام و برای مثال، معدن تبدیل به دریاچه مصنوعی شود و ظرفیت جدید و منحصربهفردی پدید بیاید. اما اگر سرمایهگذاری بزرگ خارجی وجود باشد، میتوان از ابتدا کار بازسازی معدن را هم در قرارداد با وی گنجاند.
گسترش تعاملات معدنی با کشورهای همسایه، تاثیری مثبتی در توسعه حوزه معدن و صنایع معدنی کشورمان دارد. واقعیت این است که ما در زمینه تامین سنگآهن مگنتیت با مشکل روبهرو هستیم و برای تحقق اهداف طرح جامع فولاد به چیزی حدود ۱۶۰ میلیون تن سنگآهن نیاز داریم که در حال حاضر تامین داخلی آن برای کشور ممکن نیست، زیرا بسیاری از معادن روباز سنگآهن رو به اتمام هستند و در عین حال، تجربه موفقی در حوزه کانسازهای فلزی زیرزمینی نداشتهایم، زیرا ماشینآلات مناسبی نداریم، تولیدکننده ماشینآلات و دستگاههای زیرزمینی، چه حملکننده و چه بارکننده، نیستیم و بهواسطه تحریمها نمیتوانیم ماشینآلات موردنیاز را از دیگر کشورها تامین کنیم. بهاینترتیب، در حوزه استخراج زیرزمینی مشکل داریم. بنابراین در این زمینهها با کشورهای همسایه میتوانیم وارد تعامل شویم، مواد معدنی را با هم مبادلهکنیم و کارخانه فرآوری و استحصال در جایی دیگر و با میزبانی کشوری دیگر راهاندازی شود.برای نمونه، ایران و عربستان 2 کشور نزدیک به هم هستند و از طریق خلیجفارس با هم ارتباط دارند. بنابراین، میتوانیم در نزدیکی خلیجفارس، کارخانجات زنجیره فولاد احداث کنیم و از عربستان سنگآهن بیاوریم و بعد از فرآوری، صادر کنیم. این کار پیش از این هم سابقه داشته است. در حال حاضر کارخانجات روی در کشور نمیتوانند ماده اولیه موردنیاز خود را برای تولید شمش روی تامین کنند و برای جبران این کمبود خاک روی از ترکیه وارد میشود. البته سودآوری چنین مبادلاتی در گرو این است که مطالعات امکانسنجی بهدقت انجام شده باشد، در غیر این صورت، منجر به شکست، خطا و افزایش زیان انباشته خواهد شد. / روزنامه صمت