حمیدرضا آرامی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس اظهار داشت: وقتی درمورد شیوه توسعه شهرها صحبت میکنیم در واقع نسخهای در خصوص شیوه زندگی افراد، خانوادهها و به طور کلی اجتماع میدهیم، این مساله عمیقی است و باید به آن توجه کرد.
کارشناس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس تاکید کرد: باید ببینیم تجربههای شرقی و غربی به ما درباره به کارگیری توسعه عمودی چه میگوید؟ طبق بررسیهای انجام شده جهانی و به لحاظ جامعه شناسی، اخلاق، اجتماع، انسانشناسی و زیبایی شناسی میتوان یک تحلیلی ارائه کرد که بر اساس آن میتوان گفت «آپارتمان یک مکروه اجتماعی است».
وی افزود: آپارتمان در شرایط اضطراری، تجویز میشود نه در شرایط عادی، طبق پژوهشهای انجام شده خواست مردم زندگی در خانههای ویلایی است. نظرسنجی که توسط موسسه پژوهشی گالوب در سالهای 2011 و 2018 انجام شده است به خوبی نشان میدهد مردم تمایل چندانی برای زندگی در مرکز شهر نداشته و ترجیح آنها زندگی در حومه شهر با کیفیت بیشتر و محل زیست بزرگتر است.
آرامی بیان کرد: آیا کشور ما درشرایط اضطرار است و آیا ما در تمام کشور حالت اضطرار داریم که حکم به توسعه عمودی در تمام نقاط کشور میدهیم؟ آیا شمال کشور با شرق و غرب شرایط جغرافیایی یکسانی دارد؟ مسلما خیر، کشور ما نقاط جغرافیایی مختلف با شرایط مختلفی را دربرمیگیرد لذا پاسخ ما برای توسعه شهر و تامین مسکن مورد نیاز باید با توجه به شرایط باشد نه آنکه تمام نقاط کشور را در حالت اضطرار تعریف کرده و برای آن نسخه آپارتماننشینی بپیچیم.
وی افزود: برای توصیف رویکرد توسعه افقی شهرها از واژههایی مثل سراب و خیال استفاده میکنند، همچنین به درستی از واژگانی نظیر اسناد آمایش سرزمینی، عدم سواستفاده از منابع طبیعی، توجه به گسل و مسیل استفاده میشود؛ البته که ما هم تماما به این نگاه و رعایت ضوابط معتقدیم اما سوال اصلی اینجاست آن الگویی که همه اینها را محقق کند و مفاهیم خانواده و ارزشها ومبانی اخلاقی را هم بفهمد کدام است؟
این کارشناس شهرسازی با طرح این پرسش که الگویی که اولویتها را رعایت کند، کجاست؟ گفت: ما توقع نداشتیم و نداریم در محافل علمی جلساتی شکل بگیرد که یک مفهوم غلط را تئوریزه کند و بعد از آن بازتاب رسانهای پیدا کند. ما باید چند مفهوم را بازخوانی کنیم، تا مغالطهای پیش نیاید. اولین مفهوم تعمیم هست؛ نباید موارد استثنا را به کل کشور تعمیم داد.
وی ادامه داد: درست نیست که ما از یکجا که اضطرار و محدویت شدید دارد، مثال بیاوریم و بعد یک حکم کلی به تمام کشور بدهیم. همانطور که تهران را باید با قاعده خودش بررسی کرد شرق و غرب کشور را هم باید با قاعده خودش بررسی کرد. تعمیم آفتی است که مدیران ما مثالی از آنها میزنند و بعد آن را به همه شرایط تعمیم میدهند.
آرامی گفت: عدهای واقعا انتخاب آنها آپارتمان است، باید به نظر آنها احترام گذاشت و برخی هم ویلایی نشینی را انتخاب میکنند؛ تحمیلی در کار نیست، بحث انتخاب است. مفهوم دیگر تفکیک است، ما باید مفاهیم را تفکیک کنیم. وقتی میگوییم مسکن منظور ما کدام مسکن است؟ زمانی ما مسکن معیشتی را مثال میزنیم و گاهی مسکن مولد. مسکن مولد نیز یک وقتی ضریب یک دارد و یک وقتی ضریب آن بیش از یک بوده و بحث تولید و فروش مطرح میشود.
این کارشناس تاکید کرد: واضح است که این مدل از مسکن نیاز به زمین بیشتر دارد و در داخل کلانشهرها نمیتوان آن را تامین کرد. همینطور تفکیکی که میان خانه روستایی، شهری و میان کاربری اداری و تجاری باید عنوان شود. بنابر این با تفکیک بین مفاهیم باید راهکار ارائه کرد.
آرامی گفت: مسئله بعدی بحث از حق و مصلحت است؟ چه مقدار حق داریم در شرایط اضطرار از حق و ارزش کوتاه بیاییم؟ آیا من با توجیه مسائل اقتصادی و زیرساختی میتوانم مفاهیم بنیادی و ارزشی را ذبح کنم؟ مصلحت تا کجا میتواند حق را نادیده بگیرد؟ اساسا از تحلیلگران قبل ازهر تحلیلی باید بپرسیم در چه منظومه فکری و دستگاه نظری مسائل را تحلیل میکنید؟
وی با استناد بر آمار و ارقام، این انگاره که تراکم در شهرهای ایران بالا نیست را رد کرد و گفت: توجه به این آمار میتواند کمک شایانی به ما کند، جمع مساحت 6 کشور شامل اروپایی، هلند، اتریش، انگلستان، اسپانیا، آلمان و ایتالیا از مساحت کشور ما کمتر است، مجموع جمعیت این کشورها 280 میلیون نفر است در حالی که مساحت کشور ما 1 میلیون 600 کیلومتر و جمعیت کمتر از 90 میلیون نفر است.
این کارشناس بیان کرد: با وجود اینکه مساحت ما بیش از این کشورهاست و جمعیت آنها چندبرابر ماست، اما آمار نشان میدهد سرانههای مسکونی کشور با این کشورها فاصله جدی دارد. به عبارتی کشور ما بسیار متراکمتر است.
آرامی گفت: باز میتوان این سوال را پرسید با چه دلیل منطقی و علمی کشوری(ایران) که محدودیتی در تامین زمین ندارد، تصمیمات مدیران شهری آن در توسعه شهری مانند کشورهایی که در شرایط اضطرار است باشد.
پایان پیام/