روایتی ماجراجویانه از سفر به جاده فیروز کوه
همشهری - مهلا داریان :کمی جلوتر از دیو کلی از ورودی روستای ارژنگ رودبار مسیری پرپیچ و خم را طی کردیم تا به منظرهای خیرهکننده رسیدیم. محور مهآلود و زیبای فیروزکوه از آن بالا دیده میشد و ما جایی درست در مقابل غار اسپهبد خورشید توقف کردیم. سامان توفیق، باستانشناس و سرپرست پیشین پروژه دژ اسپهبد خورشید که مقالات و گزارشهای مختلفی از آن تهیه کرده مقابلش در کنار پرتگاهی ایستاد و به دور دستها خیره شد. بادی خنک میوزید و او ما را با توضیحاتش همراه باد به داخل غار برد؛ «اینجا دژ یا طاق اسپهبدان آخرین نقطه در ایران است که در سال 144هجری قمری بهدست اعراب افتاد و گنجخانه شاهان ساسانی بهطوری که هفت شبانه روز طول کشید تا اموال آن کاملا تخلیه شود. یافتههای باستانشناسی قدمت این منطقه را به قبل از دوران هخامنشی میبرد. اهمیت این طاق بهخاطر استحکاماتی است که اطراف آن وجود دارد و به آن مرتبط است. دهانه غار طاقی به ارتفاع 140متر و عرض حدود 110متر دارد که بلندترین طاق جهان است. داخل غار اتاقها و راهپلههایی وجود دارد که محل اسقرار نظامیان بوده و حتی مخزن ذخیره آب را هم میتوان دید که دستنیافتنی است و راهی در حال حاضر به داخل وجود ندارد و نیازمند مهارتهای سنگنوردی و فرود از سقف است. اینجا نقش پررنگی در شاهنامه دارد و جایگاه دیو سفید را ترسیم کرده است. وقتی رستم به مازندران میآید بعد از گذر از ششخوان در خوان هفتم باید با دیو سپید بجنگد که این دیو در غاری زندگی میکند که در بالای کوهی دستنیافتنی است و در داخل آن دژی وجود دارد که دیو در داخل آن دژ زندگی میکند. اینها همه توصیفاتی است که حکیم بزرگ ما فردوسی از مقر و دژی نام میبرد که با هیچ سازهای به غیر از دژ اسپهبد خورشید قابل تطابق نیست. چون ما غار زیاد داریم و هیچ غار یا طاقی به این اندازه که درون آن دژی ساخته شود در ایران نداریم پس بدون گفتوگو باید بپذیریم که فردوسی در سال 400هجری در این منطقه حضور داشته و پس از بازدیدی که از این منطقه داشته از این دژ یا سازه دیدن کرده و حتی نسخه اول شاهنامه را به حاکم وقت سوادکوه پیشکش کرده است. دژ اسپهبد خورشید را بهعنوان هفتمین دربند و آخرین خوان در کتاب خود آورده است.» کمی از آن دور دستها به ماشینهایی که در جاده تردد میکردند خیره ماندیم. و باد را فرستادیم به خوان اول در آن سوی کوهها تا خبر حضور ما را برساند. اگر گذرتان به جاده فیروزکوه افتاد اینبار ساده از آن نگذرید؛ اینجا جایی است که روزی فردوسی را در خیالات خود غرق کرده و از آن شاهکاری بیرون آمده که او را در تاریخ ابدی کرده است.