به گزارش ایسنا، عملیات «طوفان الاقصی» هفتم اکتبر توسط نیروهای مقاومت انجام شد و در پی خسارتهای جبرانناپذیری که به صهیونیستها و شهرکهای صهیونیستنشین وارد شد، رژیم اشغالگر قدس مردم غزه را هدف قرارد و غیرنظامیترین مکانها از جمله مدارس و بیمارستانها بمباران شدند. شدت جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه غیرنظامیان در غزه، انفعال کشورهای عربی را آشکار کرد و سران این کشورها پس از گذشت چندین روز از این وقایع خونین اعلام کردند که نشست صلحی را قاهره برگزار و پیامدهای جنگ کنونی را بررسی میکنند.
از سوی دیگر تصمیمات شتابزده سران صهیونیست و اعلام انجام عملیات زمینی در غزه که تاکنون برآوردهایشان چنین امکانی را از آنها سلب کرده است، نشان از اوضاع متزلزل امنیتی در داخل سرزمینهای اشغالی دارد. مشکلات داخلی چون مهاجرت معکوس، خسارتهای اقتصادی، ناامنی و اختلافات سیاسی به مشکلات گذشته این رژیم دامن زده و همین موضع بر محاسبات نظامی آنها و واهمه از شکست در صورت حمله زمینی اثر گذاشته است.
پیگیری تحولات مرتبط با پرونده فلسطین چه در غزه و چه در سرزمین های اشغالی، ابعاد دیگر جنگ و عملکرد کشورهای دیگر در قبال این پرونده را روشن میسازد. به همین منظور، «محمد سید احمد» استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد سیاسی در مصر به پرسشهای مطرح شده توسط خبرنگار ایسنا در این زمینه پاسخ گفت.
موضع کشورهای عربی در قبال تحولات اخیر در غزه و فلسطین را چگونه ارزیابی می کنید؟
طبیعتا موضع کشورهای عربی در قبال تحولات غزه و سرزمینهای فلسطین به ویژه موضع رسمی آنها موضعی بسیار شرمآور است. البته موضع مردمی و ملتهای جهان عرب در راستای حمایت از مردم فلسطین بوده است و آنها این حمایت را ثابت کردند؛ گرچه همین نیز در قبال آنچه اتفاق افتاده است، کافی نیست. کشورهای عربی حتی در نشست قاهره هم که حضور داشتند، خیلی محتاطانه عمل کرده و با استانداردهای دوگانه حتی مقاومت شجاع و قهرمان فلسطین را محکوم کردند. آنها ملتی را که از سرزمین اشغالشده خود دفاع میکنند با اشغالگرانی که دست به کشتار می زند، اشغالگری کرده و انواع تجاوزها و جنایتها را علیه مردم فلسطین اعمال میکنند، برابر میدانند.
کل موضع عرب در حمایت از فلسطین به کمکهای انسانی محدود و خلاصه شد؛ در حالیکه ماجرا بسیار فراتر از این موضوع است. باید از مقاومت حمایت نظامی شود و حتی باید ارتشهای کشورهای عربی به این مسئله ورود کنند و از فلسطین در مقابل دشمن که کشتار جمعی علیه یک ملت عرب راه انداخته است و به دنبال کوچ اجباری مردم غزه به صحرای سیناست، حمایت کنند. این نوع موضعگیری غیر قابل قبول است. برای سرزمین فلسطین خونها داده شده است. سازمانهای بینالمللی، غرب و در راس آنها آمریکا نیز که از رژیم صهیونیستی حمایت میکنند، موجب تشدید توحش اسرائیل علیه غزه و محاصره این منطقه شدهاند.
چرا کشورهای عربی در حد توان در مقابل اسرائیل و آمریکا متحد نمیشوند تا دستکم از رنج مردم فلسطین بکاهند؟
موضوع اتحاد کشورهای عربی توهمآمیز است. کشورهای عربی باید در مقابل اسرائیل و آمریکا و برای اعمال فشار بر این رژیم متحد شوند و آنها را تحت فشار قرار دهند تا جنایتها کمتر شود و تلفات انسانی کاهش یابد به ویژه اینکه بیشتر قربانیان کودکان و زنان و سالخوردگان هستند؛ یعنی کسانی که هیچ گناهی در آچه اتفاق افتاده ندارند و فقط به این دلیل کشته میشوند که ماشین سرکوب رژیم صهیونیستی کشتار جمعی راه انداخته و مرتکب جنایت جنگی میشود اما موضع ننگین، سازشگر و متسامح عرب باعث شده است که دشمن نه فقط جنایتهای خود را کاهش ندهد که حتی آنها را تشدید کند.
کشورهای عربی باید از ابزارها و مکانیزمهای خود با تمسک به وحدت استفاده کنند تا جلوی این توحش و جنایت را بگیرند اما تا به حال شاهد چنین اقدامی نبودهایم و کل کمک های عربی به کمکهای محدود انسانی خلاصه شده است.
نشست صلح قاهره چه دستاوردهایی برای تحقق خواسته های مردم فلسطین به همراه داشت و آیا به اهداف مورد نظر دست یافت؟
حتی قبل از برگزاری نشست قاهره قابل پیشبینی بود که این نشست هچ نتیجهای در بر نخواهد داشت. وقتی نشست برگزار شد، مشخص بود که کشورهای عربی حرف خاصی برای گفتن ندارند. آنها موضعی محتاطانه اتخاذ کردند و مقاومت را محکوم و آنها را گروههای مسلح توصیف کردند بلکه حتی بر عکس، چنین وانمود کردند که اسرائیلی که همه جا را بمباران می کند، در وضعیت دفاع از خود قرار دارند.
صحبت از راهکار ۲ دولتی به مفهوم به رسمیت شناختن دشمن اشغالگر صهیونیست و غاصب است و تاکید میکند که دشمن در این سرزمین حقی دارد. حال آنکه چنین موضوعی از پایه و اساس درست نیست و تمام این سرزمین متعلق به فلسطین است و دشمن فقط از زمان اعلامیه بالفور، آن را غصب کرده است. در واقع این سرزمین را کسی به دشمن اسرائیلی بخشیده است که اصلا خود، مالک آن نبوده است. هر که که از راهکار دو کشوری صحبت می کند، چشم خود را به روی حقیقت بسته است.
نزاع ما با این دشمن، نزاع وجودی است نه نزاع بر سر مرز. تمام مواضعی که از کشورهای عربی صادر شد، مشوق رژیم صهیونیستی برای ارتکاب جنایت بیشتر بود. این موضعی ننگین و شرمآور است. نشست صلح قاهره هم دستاوردی نداشت و در بیانیه پایانی این نشست صرفا به اعلام موضع مخالف با کوچ اجباری اهالی غزه بسنده شد. بنابراین نشست مذکور به طور کامل با شکست مواجه شد و هیچ دستاوردی را محققق نکرد، حتی موضوع کمکهای انسانی نیز که از جمله محوریترین موضوعات نشست بود، به نتیجه خاصی نرسید و در واقعیت و عمل نمود خاصی نداشت.
عملیات طوفان الاقصی چه تاثیری بر اوضاع داخلی در سرزمینهای اشغالی گذاشت و ابعاد مختلف آن در چه سطوحی پدیدار شد؟
عملیات طوفان الاقصی به شدت از لحاظ داخلی بر رژیم صهیونیستی تاثیر گذاشت. ما در پی این عملیات شاهد مهاجرت معکوس از اراضی اشغالی بودیم، شهرکها خالی شدند و بیشتر ساکنان آنها به سمت داخل سرزمینهای اشغالی رفتند. در نتیجه، صهیونیستها دریافتند که این سرزمین، سرزمین موعود نیست و آنچه که به آنها وعده داده شده است، باید امنیتی داشته باشد اما در این سرزمین چنین امنیتی وجود ندارد. حتی بسیاری از ساکنان سرزمین های اشغالی به همان جایی باز گشتند که از آنجا آمده بودند.
عملیات طوفان الاقصی مرحله جدیدی را رقم زد که طی آن بسیاری از شهرک نشینها سرزمین های اشغالی را ترک خواهند کرد و به کشورهایشان بازخواهند گشت. از سوی دیگر برای نخستین بار نیروهای شجاع مقاومت موفق به نفوذ به داخل سرزمین های اشغالی شدند. آنها توانستند ورود کنند، عملیات انجام دهند و بسیاری از صهیونیسیتها را اسیر کنند و تعدادی از نظامیان صهیونیست را به هلاکت برسانند. این حقایق نشان میدهند که عملیات تا حد بسیار زیادی موفقیتآمیز بوده و تغییرات مهمی در منطقه ایجاد کرده است.
از دیگر پیامدهای منفی جنگ برای اسرائیل خسارتهای اقتصادی سنگین است. اقتصاد اسرائیل تاکنون ۷۰ میلیارد دلار از این عملیات متضرر شده است. گردشگری هم به طور کامل متوقف شده و بسیاری از بخشهای صنعتی از کار افتاده است. ارزش پول اسرائیل (شِکِل) در مقابل دلار به شکل بیسابقهای سقوط کرده و به طور کلی شرایط برای آنها بسیار پیچیده و متشنج شده است.
جامعه بین الملل و شورای امنیت در حال حاضر باید چه اقدامی انجام دهند؟
ما به جامعه بینالملل و سازمان مل و همچنین سازمانهایی از این قبیل تکیه نکردهایم و امیدی به آنها نداریم. آمریکا بزرگترین دشمن و شیطان بزرگی است که علیه مسئله فلسطین و مردم این کشور کار میکند. این کشور که به طور کامل از اسرائیل حمایت میکند، عضو شورای امنیت است و هر قطعنامهای را که علیه اسرائیل صادر شود، وتو کرده و یا هر قطعنامهای در حمایت از فلسطین را رد میکند.
بنابراین جامعه بین الملل همواره سیاست یک بام و دو هوا را اتخاذ کرده و به طور کامل تحت سیطره آمریکا قرار داشته است.
آینده تجولات کنونی را چگونه پیشبینی می کنید و سرانجام جنگ چه خواهد شد؟
اگر شرایط به همین منوال پیش رود، اسرائیل هرگز نخواهد توانست عملیات زمینی را اجرایی کند. این عملیات روز به روز سختتر خواهد شد به ویژه اینکه اسرای بسیاری در دست مقاومت هستند. همچنین بسیاری از مردم فلسطین داخل غزه حضور دارند و اتباع خارجی بسیاری هستند که هنوز از غزه خارج نشدهاند. همین موضوع، اهرم فشاری است که مقاومت میتواند از آن استفاده کند تا حمله زمینی انجام نشود، به ویژه اینکه اسرائیل میداند مقاومت فلسطین از لحاظ نظامی دست بالایی دارد و میتواند خسارتهای سنگینی به آن در صورت ورود به غزه تحمیل کند.
جنگ احتمالا برای دورهای طولانی ادامه یابد به ویژه اینکه اسرائیل تمایل دارد جبهههای جدیدی را در جنگ ایجاد کند از جمله اینکه حزب الله لبنان را به جنگ سوق دهد. مشاهده میکنیم که حزب الله در جنوب لبنان با دشمن صهیونیست درگیر است و پایگاههای امریکایی در عراق و سوریه نیز هدف قرار میگیرند. انصارالله هم در یمن نیز نقش خود را در این جنگ ایفا میکند و ایران نیز آماده است و اگر جنگ گسترش پیدا کند، مقاومت میتواند اسرائیل را به توقف جنایت در غزه مجبور کند.
اگر منافع آمریکا هدف قرار گیرد، میتوانیم وارد مذاکره شویم. در هر صورت دشمن صهیونیست زبانی غیر از زبان زور و مقاومت نمیفهمد. از نظر من هفتم اکتبر و عملیات طوفان الاقصی یک شکست جدید برای دشمن صهیونیست بوده و در موازات با جنگ اکتبر ۱۹۷۳ است. عملیات طوفان الاقصی دروغین بودن ادعای رژیم صهیونیستی درباره قدرتش را برملا کرد و نشان داد که این رژیم برعکس، به شدت ضعیف و شکننده است.
انتهای پیام