خبرگزاری خبرآنلاین- گروه استانها- معین یزدانی: از گوشه چشم مرتضی قطره اشکی سرازیر شده بود زیر چشمی نگاهی به کلثوم (همسرش) میانداخت و نفسی عمیق میکشید.
ماجرا از ۱۲ سال پیش شروع شد مرتضی و کلثوم که پسر دایی و دختر عمه بودن ۱۲ سال پیش ازدواج میکنند. مرتضی به صورت مادرزادی یه کلیه داشته و در اثر یک اتفاق حدود ۴ سال پیش کلیهاش را از دست میدهد و زندگی سختی را شروع میکند.
به دفتر خبرگزاری خبر رسید که یک بیمار که بستری است به او یک کلیه اهدایی رسیده و تحت عمل جراحی قرار گرفته و عملش موفقیت آمیز بوده است.
با سختی زیاد و کلی کلنجار با دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و مسئولان بیمارستان امام رضا (ع) هماهنگیهای لازم انجام شد و برای مصاحبه راهی بیمارستان شدیم.
مرتضی متولد ۱۳۷۱ است که به صورت مادرزادی یک کلیه داشته، ۴ سال پیش یعنی در سال ۹۸ در اثر فشار بالا تنها کلیه که دارد را از دست میدهد و ۴ سال در نوبت دریافت کلیه بوده و در این مدت هفتهای سه بار دیالیزم شده.
وارد بیمارستان که شدیم پرس و جو کردیم که بیماری که به تازگی کلیه پیوندی دریافت کرده در چه بخشی است، مرتضی در بخش جراحی پیوند اعضا بستری بود.
به اتاق ایزوله که رسیدیم بعد از پوشیدن روپوش و گان و ماسک و گوشزد های بهداشتی اجازه دادند وارد اتاق بشویم.
اولین چیزی که توجهم را جلب کرد یک خانم با روپوش صورتی رنگ بود که داشت موهای به هم ریخته مرتضی را مرتب میکرد و زیر لب هم پچ پچهایی میکرد که متوجه شدم قربان صدقههای زن و شوهری خودشان است.
بعد از سلام و علیک و احوالپرسی با آنها از کلثوم خواستیم که راجع به عمل جراحی و اتفاقات زندگییشان با ما مصاحبه کند.
کلثوم گوشه چشم به همسرش انداخت که یعنی حرف بزنم یا نزنم که مرتضی با چشم روی هم گذاشتن رضایت خودش را اعلام کرد.
از کلثوم پرسیدیم که عمل چطور بود، گفت: خدا را شکر راضی هستیم، برق رضایت از چهره و چشمش مشخص بود که همسرش عملی موفقیت آمیز داشته است.
از او راجع به سختیهای این مدت پرسیدیم، آهی کشید و گفت: چند باری تا پای مرگ رفته ولی خدا را شکر با این کلیهای که به او اهدا شده حالش رو به بهبودی است.
تمام مدت مصاحبه هر بار که اوضاع و احوال مرتضی را از همسرش میپرسیدیم دست مرتضی را گرفته بود گوشه چشمی هم به مرتضی داشت و گاهگداری دست همسرش را میفشرد.
کلثوم به ما گفت: گاهی مرتضی را برای انجام دیالیز همراهی میکردم و شاهد سختیها و دردهای او برای انجام دیالیز بودم.
او که میگوید مستاجر هستیم و ۲ فرزند داریم، هزینههای درمان و داروها برای ما سخت و مشقت آور بود.
اینها یک طرف هزینه آزمایشات و عمل هم از یک طرف قوز بالا قوز شده برای ما اما خدا را شکر همین که همسرم بهبود یافته برایمان کافی است ولی از دولت و مسئولین درخواست کمک و حمایت داریم چرا که هرچه که در زندگی داشتیم برای عمل جراحی پیوند کلیه فروختیم.
بعد از مصاحبه با همسر مرتضی، خود او با صدای لرزان و آرام که معلوم بود از درد عمل جراحی است به زبان آمد و خدا را شکر کرد کمی نفس نفس میزد شاید در کنار تحمل درد عمل جراحی ماسکی که به صورت داشت دلیل نفس نفس زدن او باشد.
خودش میگوید دردها را تحمل کرده ۲ بار هم به خاطر عدم تصفیه خون و مشکلات کلیوی به کما رفته اما امروز بعد از چهار سال به او از طرف کسی کلیه به صورت رایگان اهدا شده و زندگیش رو به بهبودی است.
با یک شیطنت از او پرسیدم، اگر تو جای اهدا کننده بودی چه کار میکردی؟ با یک لبخندی به ما گفت: اگر جایمان عوض میشد به او قلبم را هم اهدا میکردم.
مرتضی نگاهی به همسرش کرد و به دوربین ما نگاه کرد و گفت از جلوی همین دوربین از همسرم تشکر میکنم که خودش داوطلبانه کلیش رو به من اهدا کرد.
46