به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، بیش از ۲۰ روز از شروع مجدد درگیریهای اسرائیل و نیروهای مقاومت فلسطینی میگذرد و بار دیگر انسانیت به وسیله کشتار زنان و کودکان فلسطینی به مذبح خویش رفته است. وقایع اخیر موجب شد تا بسیاری از اقشار در جایجای جهان نسبت به آن واکنش نشان دهند، اما با این حال ما شاهد آن هستیم که در کشورمان ایران، جریانات روشنفکری و دانشگاهی، برعکس ادعاهای آوانگاردی و پیشروانه خود سکوت اختیار کرده و موضع مشخصی ندارند. درمورد چرایی این موضوع با سهیل احمدی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه فرهنگ گفتوگویی داشتیم.
روشنفکر ایرانی نسبتی با جامعه و حقیقت ندارد
احمدی در ابتدا گفت: جریان روشنفکری ایرانی خیلی وقت است که با حقیقت خود دچار نوعی تناقض شده و شاید آخرین سنگر روشنفکری که مخالف ظلم بود و سعی میکرد از آبشخور دین به نقد امپریالیسم و استکبار بپردازد دکتر شریعتی باشد. با وجود تمام اختلافاتی که با ایشان هست، شریعتی را باید واپسین روشنفکری دانست که نسبت حقیقی یک روشنفکر و جهان پیرامونش را درک و فهم کرد و آن را به کار بست. متأسفانه جریان روشنفکری پس از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانست نسبتش با این رویداد و به تبع آن بسیاری از مسائل جهان را برقرار سازد.
روشنفکران از درک واقعیت پس از انقلاب عاجز هستند
وی افزود: روشنفکر آن کسی است که از جریان موجود کمی فراتر برود و با ظلم، خفقان یا جهل موجود همسویی نکند. این خصلت پس از انقلاب رخ داد و برخی روشنفکرنماها نظیر عبدالکریم سروش، اساساً نخواستند با مردم نسبت بر قرار کنند و همسویی با مردم و گره خوردن با آنان را شاید کسر شأنی برای خود دانستند. انقلاب اسلامی اتفاق بزرگی را رقم زده بود که بسیاری از روشنفکران، تحصیلکردگان و اهالی فکر و هنر از درک آن عاجز بودند. سیمین دانشور میگوید وقتی از مرحوم شهریار درمورد بهترین بیتی که شنیده است سؤال پرسیدم، جواب داد:« بهترین بیت این است؛ خدایاخدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.» کم بودند کسانی که بتوانند این وضعیت به وجود آمده را درک کنند.
انقلاب اسلامی در بطن خودش نمایانگر شرکهای پنهان انسانهاست
این پژوهشگر حوزه اندیشه ادامه داد: عامل دیگری که موجب شد روشنفکران نتوانند با حقیقت وضعیت به وجود آمده ارتباط برقرار کنند، جنگ تصویرسازی بود و آنان هم مثل بسیاری دیگر مرعوب آن فضاسازیهای رسانهای شدند و نتوانستند ارتباط دقیقی را برقرار سازند. اما یک عامل دیگری وجود دارد که به آن هم باید عنایت داشت. انقلاب اسلامی و آرمانهای آن وضعیتی را خلق کرده است که یا باید «له» او بود یا «علیه» آن. شاخصه انقلاب اسلامی به شکلی است که در بطن خودش نمایانگر شرکهای پنهان انسانهاست.
او اشاره کرد: در سایر مناطق دنیا؛ حکومتهایی وجود دارند که اقشار مختلف از جمله همین جریان روشنفکری و سلبریتیسم؛ با آن در بزنگاههای حساس تاریخی ارتباطی برقرار میسازد. اما در جمهوری اسلامی ایران، وضعیت به شکل دیگری است و آن عنصر انقلابیگری به شکل ناخواسته برملاکننده بسیاری از حقایق است. به تعبیری عنصر انقلاب در ایران آن چیزی است که شرک خفی افراد را روشن میسازد. ما با دو گونه افراد در مواجهه با مسائلی روبهرو خواهیم شد.
دفاع از مظلوم موضوعی عقلی است، اما عدهای از روشنفکران ما ساکت و منفعل هستند
احمدی گفت: گاهی فضایی به وجود میآید که مهآلود بوده و برای فهم حقیقت باید تبیین صورت بگیرد. مثلاً وقایع سال ۱۴۰۱ از این دست موارد است که موجب میشود حتی روشنفکران و دانشگاهیان هم دچار شک و شبهه بشوند و از همین طریق موضعگیریهای مختلفی را ابراز کنند. اما مسأله دیگری هست که برای ما تعیین کننده بوده و به مبهمی مورد قبلی نیست؛ آن مسأله فلسطین است. فلسطین، شبیه به جریان خود انقلاب اسلامی است و کاملاً صحنه نبرد در آن روشن است. این وضوح در موضعگیری به قدری شفاف بوده که در چند روز اخیر شاهد بودیم که حتی یک بازیگر فیلمهای غیراخلاقی هم نسبت به دفاع از فلسطین وارد صحنه میشود. موضوع دفاع از مظلوم چیزی عقلی و ورای دین و مذهب است، اما همچنان عدهای از روشنفکران ما ساکت و منفعل هستند. در حقیقت باید گفت آن کسی که در این مورد سکوت اختیار کرده و هیچ نمیگوید نه روشنفکر است و نه حقطلب.
حقد و کینه از انقلاب نتیجهاش سکوت در برابر ظلم و بیتوجهی به مظلوم است
وی افزود: حتی اصلاحطلبهایی که داعیه سازش با آمریکا را داشتند؛ در این ایام وارد صحنه شده و از فلسطین دفاع میکنند، چون به خوبی میدانند که اگر از مظلوم دفاع نشود . سخنی از آنها صادر نشود، مرگ جریان خودشان رقم خواهد خورد. این که برخی از روشنفکران و سلبریتیهای ما در قبال موضوع فلسطین ساکت هستند از قساوت قلبشان و همچنین از کینه تاریخیشان از انقلاب اسلامی است. آنان برای آنکه مبادا آرمانهای انقلاب را که یکی از مهمترین آنها دفاع از فلسطین است، تقویت کنند حاضرند در قبال این جنایت بیّن و روشن سکوت اختیار کرده و لحظهای با جمهوری اسلامی همسو نشوند. این حقد و کینه از انقلاب نتیجهاش سکوت در برابر ظلم و بیتوجهی به مظلوم است.
پایان پیام/