به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ماجرا مربوط به دانش آموزانی است که بودنشان در مدرسه را مدیون « سوخت بر »ها هستند!
بچه هایی که سرویس مدرسه شان؛ ماشین های سوخت بری است؛ تویوتا، لندکروز و... که پشتشان پر است از بنزین. سرویس های مدرسه ای که با هر لغزش، می توانند فاجعه ای را رقم بزنند و جان انسان ها، به راحتی از دست برود. نه تنها دانش آموزان، بلکه برای برخی معلم ها نیز وجود سوخت برها یک نعمت است که اگر نباشد آموزش در برخی مدارس این استان تعطیل می شود و می رود روی هوا؛ به همین راحتی.
اینجا و در استان مرزی سیستان و بلوچستان ؛ عبید ملک رئیسی، دبیر عربی دانش آموزان متوسطه اول و دوم در شهرستان سرباز است. قبلا معلم خرید خدماتی در منطقه صفر مرزی (هم مرز با پاکستان) بود. الان در این مدرسه، حدود 135 دانش آموز در مقطع متوسطه اول و دوم دارد که همگی مشترکا در یک مدرسه در شیفت عصر درس می خوانند. مدرسه ای که شیفت صبحش را دختران در مقطع متوسطه اول و دوم درس می خوانند.
عبید ملک رئیسی به خبرنگار اجتماعی رکنا می گوید: 51 درصد این استان را روستا تشکیل می دهد. در این شرایط، درس خواندن بچه ها در مقاطع بالا سخت می شود. چون بیشتر در روستاهایی که دارای مرکزیت است مدرسه متوسطه اول و دوم وجود دارد و دانش آموزان از روستاهای اطراف باید به این مدارس بروند. حال در چنین شرایطی، برخی خانواده ها را تصور کنید که اجازه نمی دهند فرزندانشان چند کیلومتر آن طرف تر بروند تا درس بخوانند.
او با اشاره به اینکه در چنین شرایطی، به علت دور بودن مدرسه، بچه ها سرویس مدرسه نیز ندارند، می گوید: این بچه ها یا با موتور به مدرسه می روند یا ما معلم ها، خودمان در مسیر چند نفر از بچه ها را سوار ماشین می کنیم یا با سوخت برها به مدرسه می رسند.
ملک رئیسی، معلم سیستان و بلوچستانی در ادامه می گوید: زمانی که در منطقه صفر مرزی معلم بودم، سرویس من و دانش آموزانم سوخت برها بودند. آن زمان، بخشی از مسیر را با ماشین های بین شهری طی می کردم ولی مدرسه، در نقطه ای بود که حتی مسافرکش ها هم نمی رفتند. فقط ماشین های سوخت بر که تویوتا و لندکروز بودند می رفتند و ما، پیش سوخت ها می نشستیم. جایی خطرناک که چاره ای جز آن نبود. اگر این سوخت برها نبودند ما می ماندیم که چه کنیم. یادم است یک بار به مدت بیشتر از یک هفته مرز بسته بود و سوخت برها هم در آن مسیر تردد نمی کردند، به همین دلیل من در همان روستایی که مدرسه ام در آن بود ماندم تا زمانی که مرز باز شود و بلکه خودرویی بیاید و من را ببرد. الان هم شرایط همین گونه است و تغییری نکرده. سوخت برها حتی از ما پول هم نمی گرفتند و همکاری می کردند. با برخی از آنها هم که صحبت می کردم می دیدم دانش آموز هستند که به این شغل روی آورده اند.
این معلم می افزاید: نمی شود در روستایی که 10 خانوار دارد مدرسه متوسطه ایجاد کرد. اینها نیروی انسانی، ساخت مدرسه و... می خواهد که ایجادش اصلا عقلانی نیست. تنها راهی که به نظر می رسد از همه بهتر است، همان مدارس شبانه روزی است.
او در ادامه می گوید: موقعیت جغرافیایی در نوع تفکر بچه ها تاثیر دارد. از آنجایی که استان سیستان و بلوچستان نزدیک مرز است و خانواده ها از نظر مالی کم توان و ناتوان هستند و سرپرست خانوارها به علت کهولت سن ناتوان از کسب درآمد هستند؛ بنابراین دانش آموزان نقش پدر خانواده را ایفا می کنند. پردرآمدترین کار هم به سوخت بری و شاگرد سوخت بری است. بعضی از دانش آموزانم را می بینم که بعضی روزها به مدرسه نمی آیند. وقتی می پرسم کجا بودید، می گویند به مرز (سوخت بری) رفته بودیم.
عبید ملک رئیسی تاکید می کند: یک بار، زمانی که معلم خرید خدمات بودم، به بچه ها توصیه می کردم که درس بخوانید تا آینده خوبی داشته باشید و بعضی کارها را کنار بگذارید. آنها هم گفتند شما از همان معلم های بی پول هستید، چرا بیاییم مثل شما شویم در صورتی که می توانیم درآمد خوب کسب کنیم؟ من به آنها گفتم که اگر تحصیلات خوب داشته باشید، در هر شغلی هم که باشید می توانید در آن بهتر رشد کنید؛ ای کاش این حرف ها تاثیری داشت. پنج نفر از دانش آموزان خودم از پارسال تا امسال ترک تحصیل کرده اند و این خیلی غم انگیز است.
عبید ملک رئیسی، معلمی که در سیستان و بلوچستان مشغول به کار است در ادامه می افزاید: برخی از ترک تحصیل ها هم از بی مهری خانواده هاست. برای مثال دانش آموزی مستعد در پایه هشتم داشتم که فی البداهه شعر فارسی و بلوچی می گفت. این روزها که از او خبر گرفته ام، متوجه شدم که ترک تحصیل کرده است. اگر خانواده اش به استعدادش بها می دادند، الان او می توانست هم درس بخواند و هم خودش را در سرایش شعر توانمندتر کند؛ اما افسوس که چنین رقم خورد.
این معلم در پایان با اشاره به برخی دیگر از مشکلات دانش آموزان در این استان می گوید: من در سیستان و بلوچستان مدارسی را می شناسم که تا امروز معلم سر کلاس نرفته است. شورا و دهیار روستاها هر روز می آیند و می گویند معلم می آید؛ ولی همچنان خبری نیست و بچه ها تا الان درس نخوانده اند. همچنین باتوجه به اینکه به دانش آموزان در مناطق محروم کتاب رایگان داده می شود، هنوز برخی از دانش آموزان ما کتاب نگرفته اند. من خودم در خانه پرینتر دارم و با هزینه شخصی از یکی دو درس برای دانش آموزانم پرینت گرفته ام تا از درس عقب نمانند.
خبرنگار: زهرا علی هاشمی