روزنامه شرق: فوتبال ایرانی دو جای خالی دارد که حالا حالاها پر نمیشود، جای خالی عادل و جای خالی دایی. این مطلب درباره آن دو است.
«شعار مجلس یازدهم شفافسازی است. برنامه ۹۰ هم برنامهای بود که بسیاری از مشکلات و معضلات و زدوبندها در فوتبال را آشکار میکرد و مردم هم از آن رضایت داشتند. با توجه به مطالبه مردمی، ما به دنبال رایزنی با مدیران صداوسیما هستیم تا مجددا این برنامه پرمخاطب با مجریگری شخص آقای فردوسیپور به آنتن برگردد». این جملات بخشی از صحبتهای محمدمهدی فروردین رئیس فراکسیون ورزش مجلس است که روز گذشته در گفتگو با ایسنا مطرح کرده است. فروردین میگوید قرار است جلسهای با رئیس سازمان صداوسیما برگزار شود تا با رصد نقطهضعفهای برنامه ۹۰ بشود این برنامه را در آیندهای نزدیک دوباره از تلویزیون دید.
اگرچه این اولین بار نیست که نمایندگان مجلس به ماجرای حذف برنامه ۹۰ و عادل فردوسیپور واکنش نشان داده و انتقاد میکنند؛ ولی پیگیریهای اینچنینی، هرازگاهی، امیدی اندک در دل هواداران پربینندهترین برنامه تلویزیون در یکی، دو دهه اخیر به وجود میآورد که آن برنامه با مجری محبوبش دوباره در قاب تلویزیون به تصویر کشیده شود. بااینحال به غیر از نمایندگان مجلس، سیاسیون دیگری هم وارد کارزار حذف ۹۰ و عادل فردوسیپور شدهاند که اظهارات آنها بهویژه در یک سال اخیر، سروصدای زیادی به همراه داشته است. قبل از ورود به واکنشهای سیاسیون درباره حذف ۹۰ و تلاش آنها برای بازگرداندن عادل به تلویزیون، بهتر است خیلی مختصر از جایی شروع کرد که ۹۰ و عادل از تلویزیون کنار گذاشته شدند.
کت تن کیست؟
عادل فردوسیپور و برنامه ۹۰ اسفند ۱۳۹۷ از تلویزیون و شبکه سه سیما کنار گذاشته شدند. پیشتر درباره چرایی حذف عادل و برنامهاش مطالب زیادی به رشته تحریر درآمده است؛ بااینحال به طور مختصر میشود به موضوع از چند زاویه نگاه کرد؛ یکی جنبه صوری و دیگری، واقعیتی که هنوز هم بر خیلیها پوشیده است. ماجرا برای عادل فردوسیپور از جایی شروع شد که علی فروغی، کسی که سابقه ریاست بسیج صداوسیما را در کارنامه داشت، بهعنوان مدیر شبکه سه سیما مشغول به کار شد. پیشتر شایعه شده بود که اگر فروغی مدیر شود، عادل فردوسیپور و برنامهاش را کنار خواهد گذاشت.
با ورودش به شبکه سه سیما، نکتهسنجیها درباره عادل و برنامهاش افزایش یافت و هر بار به دلیل و بهانهای، سعی شد به این برنامه تذکر داده شود و کار تا جایی پیش رفت که در پاییز همان سال، برای اولین بار در طول دو دهه، برنامه ۹۰ به مدت سه هفته اجازه پخش پیدا نکرد. میگفتند، چون عادل فردوسیپور به حرفهای فروغی گوش نکرده، او اجازه پخش برنامه را نداده است. به عادل حتی اجازه اجرای برنامه با کارلوس پویول هم داده نشد و عنوان شد که دلیلی ندارد برای گفتگو با این ستاره اسپانیایی هزینه هنگفتی شود. یک بار هم که به صورت کاملا ناشیانهای، پخش یکی از دیدارهای فوتبال اروپایی را بهانه کردند و اجازه ندادند ۹۰ روی آنتن برود.
بهظاهر اینطور عنوان شده بود که فروغی، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه امام صادق، در پی تفهیم جایگاه عادل فردوسیپور است و این کارها را میکند تا نشان دهد رئیس کیست و به عبارت دیگر، کت تن کیست! دست آخر، اما به بهانه اینکه عادل فردوسیپور چارچوبها را رعایت نکرده و هر بار به مسائل غیرفوتبالی میپردازد، تصمیم به قطع این برنامه و ممنوعالتصویری عادل فردوسیپور گرفته شد. با همین فرمان بود که ۹۰، برنامهای که قریب به دو دهه پربینندهترین برنامه تلویزیونی صداوسیما بود، از شبکه سه حذف شد؛ حذفی که البته با ریزش زیادی از مخاطبان تلویزیون همراه شد و واکنشهای زیادی را هم در پی داشت.
سرافراز دلیل فشارها را مصاحبه «عادل فردوسیپور»، مجری این برنامه با «محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه عنوان کرده است. او در این مورد میگوید: «برنامه ۹۰ یک برنامه ورزشی و محور اصلی آن فوتبال است. نباید مجری در این برنامه به همه مسائل کشور بپردازد و اظهارنظر کند. در ماههای اول چند بار شفاهی و بعد کتبی تذکر دادم... وقتی پس از صحبت حضوری و تذکر کتبی رئیس سازمان باز هم مصاحبهای غیرمرتبط با موضوع برنامه ۹۰ انجام شد، رئیس سازمان نباید میپذیرفت. برنامه ۹۰ پخش شد؛ اما مصاحبه غیرمرتبط پخش نشد.... این مصاحبه درباره فوتبال نبود، این مصاحبه فوتبالمالی شده بود».
او درباره شائبه سیاسیبودن این تصمیم نیز میگوید: «همان موقع برخی از رسانهها تحلیل کردند که، چون آقای ظریف احتمال دارد کاندیدای ریاستجمهوری شود، با پخش این مصاحبه مخالفت شده است. این تحلیل اشتباه بود و به آقای ظریف وقت مصاحبه در برنامههای مختلف داده شده بود». سرافراز در ادامه میگوید بعد از این اتفاقات بود که یکی از نهادها درخواست تعطیلی برنامه ۹۰ را مطرح کرد؛ اما «من زیر بار آن نرفتم». سرافراز یکی از چهرههای سیاسی است که بعدها از عادل فردوسیپور حمایت کرد و گفت که خبر دارد به او پیشنهادهای زیادی از تلویزیونهای خارجی شده و عادل همه را رد کرده است. او از بیرونماندن چنین چهرهای از صداوسیما، ابراز ناراحتی کرد.
از همان روزهای نخست با حذف عادل فردوسیپور و برنامه ۹۰، چهرههای سیاسی رفتهرفته نسبت به آن موضع گرفتند؛ اگرچه عدهای تلاش میکردند با محافظهکاری نسبت به این حذف واکنش نشان دهند؛ ولی چهرههای دیگری ازجمله علی مطهری، نسبت به حذف برنامه ۹۰، ایده شفافی داشتند و از همان ابتدا نسبت به آن انتقاد شدیدی داشتند.
مطهری، نماینده پیشین مجلس، حتی واکنشی هم نسبت به صحبتهای سرافراز داشت و گفت دلیلی نمیبیند بیت رهبری دخالتی در حذف برنامه ۹۰ داشته باشد. او در پستی اینستاگرامی نوشت: «برکناری فردوسیپور، چرا؟! کنارگذاشتن آقای عادل فردوسیپور از برنامه نود، آنهم دزدانه و در آستانه سال نو، یک بدسلیقگی و بیاعتنایی به نظر مردم بود. همه میدانیم که این حذف یک اجرای دستور بوده؛ ولی وقتی که مقام معظم رهبری میگویند من فقط رئیس صداوسیما را تعیین میکنم و وارد جزئیات نمیشوم، قاعدتا این دستور از ناحیه رهبری و بیت ایشان نیست. پس اینگونه دستورات که رئیس سازمان هم از آن راضی به نظر نمیرسد، از کجا صادر میشود؟».
علی مطهری بعدها در گفتوگویی تصویری، انتقادهای تندوتیزتری نسبت به حذف برنامه نود و شخص عادل فردوسیپور داشت و رفتار صداوسیما را نوعی دهنکجی به مردم دانست. او البته با انتقاد از علیعسگری، رئیس صداوسیما، او را در تصمیمگیریهای مدیریتیاش ناتوان توصیف کرد و معتقد بود از بیرون سازمان صداوسیما دستور میگیرد.
جرم محبوبیت!
دیگر واکنشی که از سوی سیاسیون نسبت به حذف عادل فردوسیپور صورت گرفت و سروصدای زیادی به پا کرد، اظهارنظرهای حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده مجلس و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس قبل بود. او در صحبتهایی جنجالی عنوان کرد که «جرم فردوسیپور فقط محبوبیت است!». فلاحتپیشه گفت به مدیر آقای فردوسیپور در صداوسیما زنگ زده و او در پاسخ گفته «دخالت نکن، هشت ماه برنامهریزی کردیم تا او را کنار بگذاریم». حشمت الله فلاحتپیشه، همچنین گفت پرسیده بود که مشکل آقای فردوسیپور چیست و آنها «خیلی راحت جواب دادند فقط محبوبیت».
معاون رئیسجمهور هم به میدان آمد
بعد از واکنش یکی، دو نماینده مجلس نسبت به حذف عادل فردوسیپور این بار به بهانه مهاجرت مزدک میرزایی، دیگر گزارشگر مطرح تلویزیون به انگلیس، نوبت به حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور و نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بود تا در نامهای خطاب به حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای خواستار بررسی مجدد موضوع عادل فردوسیپور و برنامه نود در شورای نظارت بر سازمان صداوسیما شود. او در بخشی از نامهاش نوشت: «برنامه هتتریک با توجه به خلأ ایجادشده در شبکه سه، میتواند مخاطبی گسترده جذب کند. این در حالی است که با وجود برنامه ۹۰، سالها هیچ شبکه ماهوارهای فارسیزبانی توان رقابت با آن را نداشت؛ اما در اسفند ۱۳۹۷ با بیتدبیری مدیران سازمان صداوسیما، بدون ارائه هیچ ادله مشخصی، بهترین برنامه تلویزیون از نگاه داوران جشنواره جام جم و بهترین برنامه تلویزیون از نگاه مخاطبان، تعطیل شد و یکی از بهترین برنامهسازان و مجریان تلویزیون خانهنشین شد.
درحالحاضر عادل فردوسیپور نهتنها اجازه اجرای زنده در هیچیک از شبکههای تلویزیون را ندارد و حتی گزارش بازیهای فوتبال نیز از او گرفته شده است؛ بلکه شواهد متعددی نشان میدهد که امکان اجرای زنده او در آیپیتیویها و فضای مجازی نیز به صورت غیررسمی ممنوع شده است». آشنا نسبت به عملکرد شورای نظارت و سیاسیکاری این شورا در موضوع تعطیلی برنامه نود هم انتقاد کرد و نوشت: «متأسفانه در وقوع این اتفاق، عملکرد شورای نظارت بر سازمان صداوسیما هم تسهیلکننده بود. ناکارآمدی این شورا و اتخاذ رویکرد سیاسی در برابر تعطیلی برنامه ۹۰، به تصمیم غلط مدیران سازمان مشروعیت بخشید». به غیر از چهرههای سیاسی که در بالا مواضعشان نسبت به حذف عادل و برنامه ۹۰ مطرح شد، چندین نماینده مجلس قبل هم در صحن مجلس از چنین تصمیمی انتقاد کردند؛ مصطفی کواکبیان نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس گفت: مردم صدای ربنای شجریان را دوست دارند؛ ولی پخش نمیشود، برنامه عادل فردوسیپور را دوست دارند؛ ولی شورای نظارت بر صداوسیما که از دوستان ما هم هستند، اختیار را به مدیران صداوسیما میدهند، چرا به علایق مردم توجهی نمیشود.
بیتالله عبداللهی، نماینده مردم اهر، هم با انتقاد به عملکرد صداوسیما در توقف تولید برنامه ۹۰ گفت: این برنامه مورد توجه ورزشدوستان، جوانان و مردم بود. چرا صداوسیما به جای اصلاح اشکالات این برنامه پرمخاطب، صورتمسئله را پاک کرد؟ برنامه ۹۰، ورزش کشور را نقد میکرد و موجب کاهش فساد و رانت در جامعه ورزشی میشد. انتظار است این برنامهها تقویت و ضعف آنها اصلاح شود. احمد مرادی، نماینده مردم بندرعباس، هم دیگر چهره سیاسی بود که به انتقاد از حذف عادل پرداخت. «دولت باید درخصوص برخورد با فساد کاری کند. نقد منصفانه را بپذیرد. اگر چهرههای صادقی مانند عادل فردوسیپور در برنامه ۹۰ و مهران مدیری در برنامه دورهمی درصدد هستند تا رانتخواریها را برملا کنند، برخی تلاش نکنند که آنها را حذف کنند».
تلاش سیاسیون نتیجه میدهد؟
با خواندن همین مطلب، تقریبا میشود به چندین موضوع پی برد که به نظر میرسد حذف عادل فردوسیپور و برنامه ۹۰ فقط تصمیم یک شخص و یک جریان نیست؛ البته اشخاص و جریانهای مهمی هم برای بازگرداندن عادل فردوسیپور به تلویزیون در حال رایزنی و تلاش هستند. تقابل این دو طیف موافق و مخالف و رایزنی بین آنها، شاید در آینده فضایی مهیا کند تا عادل دوباره در تلویزیون دیده شود؛ بهویژه اینکه بعد از ۹۰، برنامهای به آن پرمخاطبی هرگز تولید نشده است.
فوتبال بدون شهریار
مرد رکوردهای فوتبال ایران بازهم رکورد دیگری را برای خودش ثبت کرده؛ بیش از یک سال غیبت در فوتبال. علی دایی اردیبهشت ماه سالگذشته پس از آنکه بهدلیل مصاحبه علیه مدیران باشگاه سایپا از نیمکت سرمربیگری نارنج یپوشان اخراج شد، تاکنون بعد از ۱۵ ماه هیچ فعالیتی در فوتبال نداشته است. این غیبت ۱۵ماهه علی دایی در فوتبال ایران اتفاقی بیسابقه است. او از ۱۴ سالگی تا همین سال گذشته که در ۵۰ سالگی حکم اخراج خود را از سایپا دریافت کرد هرگز از فوتبال دور نبوده، اما رد پای آقای گل جهان از اردیبهشت ۹۸ تاکنون که اوایل مرداد ماه هستیم، در فوتبال ایران ناپدید شده است.
از اوایل لیگ نوزدهم به موازات اینکه اخبار متعددی از پیشنهاد تیمهایی نظیر گل گهرسیرجان و تراکتورسازی به علی دایی به گوش می رسید، اخبار مربوط به ممنوعالفعالیت بودن او هم جسته و گریخته شنیده می شد. اکثر خبرهای رسانهها در سال ۹۸ درباره شهریار فوتبال ایران به نام کریستیانو رونالدو هم گره خورده بود، زیرا هر بار رونالدو با پیراهن تیمملی فوتبال پرتغال موفق به گلزنی میشد بلافاصله با این تیتر تکراری در رسانههای مختلف روبهرو میشدیم که: «رونالدو یک گام دیگر به رکورد دایی نزدیک شد». رکورد ۱۰۹ گلملی علی دایی که او را تبدیل به آقای گل جهان کرده اکنون بهشدت از سوی فوقستاره پرتغالی یوونتوس تهدید میشود؛ هرچند شیوع ویروس کرونا مانع از آن شده که این ستاره فعلا به رکورد علی دایی نزدیک شود. البته بعد از جدایی «هزینه بر» مارک ویلموتس از تیمملی فوتبال ایران در بازهای هم نام دایی به عنوان سرمربی قطعی تیم ایران مطرح شد که این یکی هم سرانجامی نداشت.
غیبت طولانی
به هر حال اکنون فقدان علی دایی در فوتبال بیشتر از هر زمان دیگری به چشم میآید. قطعا اگر او یک مربی «معمولی» بود و عنوان سنگین آقای گل جهان و مرد سال فوتبال آسیا در سال ۹۹ میلادی را یدک نمیکشید غیبت ۱۵ ماههاش در فوتبال ایران به چشم نمیآمد، اما نام علی دایی شوخی نیست. هیچکس فکرش را هم نمیکرد بعد از اخراج علی دایی از سایپا در اردیبهشت ماه ۹۸ انتظار برای بازگشت او ۱۵ ماهه شود، انتظاری که شاید خیلی بیشتر از این طول بکشد.
زندگی بدون فوتبال
او اخیرا و در معدود مصاحبههایی که انجام داده هربار به صراحت تاکید کرده که «زندگی بدون فوتبال برایش راحتتر است» و البته این جمله که «قصد بازگشت به فوتبال را ندارم» را بارها به زبان آورده است. با او تماس گرفتیم، مثل همیشه با خبرنگارانی که تلفنی با او تماس میگیرند راه نمی آید و تمایلی برای مصاحبه ندارد، اما مثل همیشه هم با اصرار خبرنگار فقط به یک سوال پاسخ می دهد. وقتی از او میپرسیم قصد بازگشت به فوتبال را ندارد؟ پاسخش هیچ تفاوتی با مصاحبه های قبلی اش نداشت: «هیچ برنامهای برای بازگشت به فوتبال ندارم».
اما واقعا دلیل برنگشتن مردی که برای فوتبال به آن شکل کنار خط حرص و جوش می خورد این است که بدون حضور در فوتبال لذت بیشتری از زندگی اش می برد و راحت تر زندگی می کند؟ پاسخ به این سوال منفی است. دایی دلایل خیلی بیشتر نسبت به «لذت زندگی بدون فوتبال» دارد. اطرافیان علی دایی بهتر از هر فرد دیگری میدانند که دایی با وجود شهرت بسیار زیاد و البته ثروت زیادش چه مشکلات شخصی و ریز و درشتی دارد. برخی از این مشکلات قابل ذکر نیست چرا که به زندگی شخصی آقای گل جهان برمیگردد، اما برخی دیگر چندان خصوصی نیست. علی دایی نسبت به گذشته فعالیتهای بسیار پررنگتر تجاری دارد و پروژههای سنگینی را در زمینههای مختلف اقتصادی مدیریت میکند که دامنه برخی از آنها به خارج از کشور هم کشیده شده است.
شنیده میشود آقای گل جهان یک پرونده حقوقی را نیز پیگیری میکند، پروندهای که در آن به تعبیر یکی از نزدیکانش «کلاه گشاد مالی بر سر او رفته» و انرژی بسیار زیادی از او گرفته است. اما نکته بسیار مهمتر اینکه بسیاری از اطرافیان دایی به تغییرات خلق و خوی این چهره اسطورهای فوتبال ایران و آسیا اشاره میکنند و حتی بابت این حجم از تغییرات متعجب هستند. علی دایی انگیزه و اشتیاق کمتری نسبت به روزهای جوانیاش پیدا کرده و مثل سابق روی فوتبال حساسیت ندارد. او گوشهگیرتر شده و کم حوصلهتر و البته ناگفته نماند همان مشکلات شخصی که بیان آن در رسانهها معنایی ندارد در به وجود آمدن این تغییرات رفتاری در آقای گل جهان بیتاثیر نبوده است. اما از سویی دیگر یکی از دهها دلایل تمایل نداشتن دایی در بازگشت به فوتبال این است که وی به هیچ عنوان قصد ندارد خارج از تهران مربیگری کند و دلیلش چیزی نیست جز فعالیتهای سنگین تجاری و البته خانواده و به خصوص دختر ۱۰ساله اش نورا.
اخباری هم در رابطه با وضعیت نامناسب جسمانی و بیماری مادر این اسطوره شنیده میشود که بخشی از نگرانیهای چند ماه اخیر او را رقم زد. دایی یک تیم حاضر و آماده در تهران یا نهایت کرج میخواهد و نه هیچ جای دیگری. ۱۵ ماه است که علی دایی در فوتبال ایران نیست. واقعیت این است که فوتبال ایران بدون علی دایی موقعیت ممتاز فنی را از دست نداده، اما فقدان او به هر حال بخشی از جذابیتهای فوتبال را از بین برده، هر چه باشد آقای گل جهان با وجود خیل عظیم مخالفانش، طرفداران زیادی هم دارد و محبوب دل بسیاری از فوتبالدوستان است. دایی قصدی برای بازگشت به فوتبال ندارد و دلایلی پشت این تصمیم اوست که برخی از آنها ناگفتنی و مرموز هستند.