سیده زهرا حسینی، دختر سردار شهید حسینی :
به نام خدای مهربان ، به نام خدای شهیدان و به نام خدای سید حبیب...
نامش حبیب بود... حبیب دوستان ، حبیب همرزمان،حبیب خانواده و حبیب دوستداران امام و رهبری و انقلاب...
نامش با جبهه و شهدا گره خورده بود. هر کجا یادواره شهدا بود سید حبیب صف اول بود. هرجا تشییع پیکر مطهر شهدا بود سید حبیب صف اول بود.هر جا دست بوسی والدین عزیز شهدا بود سید حبیب از دیگران سبقت می گرفت... عاشق شهدا بود و مرید امام خامنه ای ... و از اینکه از کاروان همرزمان شهیدش جا مانده بود غمگین و ناراحت...
خدا شاهد است یک روز ،یک شب ،یک ساعت، بی یاد شهدا زندگی نکرد...بارها و بارها شاهد اشکهایش بودیم ...
با اینکه تمام سالهای دفاع مقدس در جبهه های حق علیه باطل حضور داشت و افتخار جانبازی نیز در کارنامه بسیجی اش ثبت شده بود اما همواره از بیان این افتخارات بزرگ اجتناب می کرد و آنها را فقط ذخیره آخرت می خواست نه وسیله ای برای زندگی راحت در این دنیا.
با اینکه دهها ترکش در بدن داشت و از آسیبهای موج انفجار و رنج عوارض شیمیایی همیشه دردمند بود اما هرگز لب به اعتراض نداشت و شاکر خداوند بود و این درد و رنج را موهبت الهی می دانست.
سادگی،صمیمیت ،صداقت، تقوی و دیانت ، ویژگی های مثال زدنی سید حبیب بود...
با اینکه به هیجکس بدهکار نبود اما به گمانم همه بدهکار محبت و صداقتش بودند.
پدر عزیزم! ما به وجود تو افتخار می کنیم ... مردم ساری... مردم استان ... و مردم ایران به وجود تو افتخار می کنند و این مدالهای پرافتخار ، در کارنامه مجاهدت تو چه زیبا می درخشند.
پدر عزیزم
با رفتنت مادر دوباره تنها شد... مثل سالهای دفاع مقدس...
می دانیم بارش اشکهایش دیگر خشک نخواهد شد ... تا دوباره به وصل تو نائل شود.
پدر عزیزم
ندیدن چشمان مهربان تو و نشنیدن صدای آرام بخش تو کابوس ما برای ادامه زندگی است... اما ما صبوری و توکل به خدا را از تو یاد گرفتیم.
پدر عزیزم
می دانیم دل نگران تنها پسرت بودی و آرزوی دامادی او را داشتی ... اما تقدیر چنین بود که داماد کردن او را به دوستان بسپاری و همرزمان شهیدت را در بهشت موعود بیش از این منتظر نگذاری.
پدر عزیزم
امروز دوستان و همرزمانت به دیدار ما آمدنت... با چشمانی اشکبار و افسوس برای رفتن زودهنگام تو... آنها می گویند سید حبیب جایش خوب است... در بهشت و در جمع همرزمان شهیدش...در کنار سردار شهید طوسی...و هزاران سرداری که امنیت امروز ایران اسلامی مدیون خون پاک آنان است.
همه به پاکی تو ،به ایثار تو،به خلوص تو و به بزرگی تو شهادت می دهند و از اینکه آنها را تنها گذاشتی دلتنگ هستند...
پدر عزیزم
برای ما دعا کن... برای مادر که سنگ صبورت بود و سالهای سال مسئولیت سنگین خانواده را
بر عهده داشت...برای پسرت «حسین » دعا کن ... برای خوشبختی اش و برای دامادی اش.... برای دخترانت ...زینب و زهرا... که بی تاب ندیدنت هستند...برای دامادهایت که همچون پدر تو را دوست داشتند و برای نوه هایت که باید به نبودنت عادت کنند... برای همه ما دعا کن ... برای دوستانت ...برای همرزمانت... برای همه جاماندگان از کاروان شهدا دعا کن ...
می دانیم دعایت مستجاب می شود...