به گزارش پارسینه و به نقل از همشهری آنلاین، طی روزهای اخیر رژیمصهیونیستی علاوهبر بمباران وحشیانه مردم غزه، اقدامهای گستردهای را نیز باهدف بمباران افکارعمومی انجام داده و هزینه هنگفتی را نیز دراین مسیر صرف کردهاست. براساس این راهبرد، صهیونیستها با بهرهگیری از همه ابزارهای تبلیغاتی در دسترس، از شبکههایاجتماعی گرفته تا شبکههای تلویزیونی و کمپینهای بینالمللی و...، کوشیدهاند «طوفانالاقصی» را عملیاتی تروریستی القا کنند و اینگونه جلوه دهند که عملکرد جبههمقاومت فلسطینی شبیه فعالیتهای داعش است.
ایندرحالیاست که گسترش امواج احساسات ضدصهیونیستی به سراسر جهان طی روزهای اخیر، از شکست راهبرد «داعشنمایی» جبههمقاومت اسلامی ازسوی تلآویو حکایت دارد و نشان میدهد افکارعمومی جهان تبلیغات مغرضانه رژیمصهیونیستی درباره رزمندگان مقاومت را باور نکردهاست.
کول بونزل، عضو موسسه «هوور» در دانشگاه استنفورد، که بهعنوان پژوهشگر حوزه گروههای جهادی اسلامی مطرح است، در تازهترین مقاله خود در نشریه آمریکایی «فارنافرز»، وابسته به شورای روابط خارجی آمریکا، با اشاره به تضادهای موجود میان گروههای تکفیری مانند «داعش» و «القاعده» با حماس، رویکرد تبلیغاتی این روزهای رژیمصهیونیستی در «اینهمانی» داعش و حماس را زیرسئوال بردهاست.
بونزل دراین مقاله معتقد است رویکردهای دموکراتیک حماس از یکسو و نزدیکی این گروه با جمهوریاسلامی ایران، از مهمترین دلایلی است که سبب شده این گروههای تکفیری نهتنها رزمندگان مقاومت فلسطینی را سرزنش کنند، بلکه درمسیر «تکفیر» گروههایی مانند «حماس» و «جهاد اسلامی» گام بردارند.
عضو موسسه «هوور» در دانشگاه استنفورد دراین مقاله با تاکید براینکه حماس و گروههای تکفیری، از قبیل داعش و القاعده، ازنظر ایدئولوژیک «عمیقا» در تضاد هستند، معتقد است: «اگرچه مساله فلسطین در گفتمان جهادی برجسته است، اما گروههای وابسته به داعش یا القاعده هرگز در سرزمینهای فلسطینی فعال نبودهاند. حماس در سال ۱۹۸۷ بهعنوان یک شاخه فلسطینی «اخوانالمسلمین» تأسیس شد؛ سازمانی سیاسی که گروههای سلفی آن را بهدلیل تمایلش برای فعالیت در نظامهای سیاسی موجود محکوم کردهاند».
بونزل در ادامه آوردهاست: «در سال ۲۰۰۶ که حماس در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین شرکت کرد و پیروز شد و با «فتح»، بهعنوان جناح مسلط سازمان آزادیبخش فلسطین، یک دولت وحدت تشکیل داد، رهبری القاعده از این موضوع عصبانی شد و آن را محکوم کرد. بن لادن به حماس درباره ماهیت شرکآمیز دموکراسی هشدار داد و بر ممنوعیت پیوستن به مجامع مشرکانه تأکید کرد. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۰۷ تا آنجا پیش رفت که گفت که رهبری حماس را تکفیر کرد».
این پژوهشگر حوزه گروههای جهادی اسلامی، روابط نزدیک حماس و جهاداسلامی با جمهوریاسلامی ایران را از دیگر دلایل تکفیر این گروهها ازسوی تکفیریها میداند و مینویسد: «القاعده از حماس بهدلیل عدم اجرای قوانیناسلامی در غزه، ایجاد روابط نزدیک با رژیم شیعه ایران و محدود کردن گروههای سلفی محلی در غزه انتقاد کردهاست. داعش نیز پساز عملیات ۷ اکتبر، در نخستین موضعگیری خود در ۱۹ اکتبر دراین زمینه، بهطور خاص به حمله ۷ اکتبر اشارهای نکرد و حماس را با ذکر حماقت «زیر پرچم محور ایران» محکوم کرد».
بونزل درباره موضع داعش پیرامون «طوفانالاقصی» ادامه میدهد: «نشریه وابسته به داعش در مقاله ۱۹ اکتبر خود، از مبارزان فلسطینی خواسته در ابتدا پرچمی که زیر آن میجنگند را پاکسازی کنند و نسخه اسلام مورد حمایت این گروه را بپذیرند و پساز آن، وارد راه جهاد شوند».