به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، اوایل ماه جاری وقتی که «ولادیمیر زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین وارد مقر ناتو شد، متوجه شد که همه حاضران درباره جنگ صحبت میکنند اما نه جنگ اوکراین.
به دنبال «طوفان الاقصی» و آغاز جنگ رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان، توجه جهان به منطقه غرب آسیا معطوف شد. حمله غافلگیرکننده حماس، تنها چهار روز قبل از سفر رئیسجمهور اوکراین به بروکسل رخ داد و این به معنای برهم زدن تمامی معادلات زلنسکی بود.
زلنسکی که تمام تلاش خود را کرده بود تا توجه جهان را به اوکراین جلب کند، با شرایطی مواجه شد که همه از خاورمیانه و غزه میگفتند. از این رو تمام تلاشش را کرد تا به گونهای ظاهر نشود که گویا به دنبال رقابت برای جلب توجه است.
در نتیجه، او با مقایسه جنگ اوکراین و درگیریها در غزه، طرفداری از رژیم صهیونیستی و تاکید بر حمایت جهانی از این رژیم، سعی کرد تا تحولات اوکراین را در صدر اخبار نگه دارد.
زلنسکی حتی برای ابراز همدردی با رژیم صهیونیستی گام برداشت و از «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی پرسیده بود که آیا میتواند همراه با دیگر رهبران برای ابراز همبستگی از سرزمینهای اشغالی دیدن کند. به گفته رسانههای عبری زبان، پاسخ تلآویو سریع و سرد بود: «اکنون وقت آن نیست»؛ پاسخی که زنگ خطر فراموشی را برای زلنسکی به صدا در آورد.
جنگ غزه، نگرانیها در کییف را افزایش داد و زلنسکی به خوبی دریافته بود که ادامه وضعیت کنونی به این معناست که به زودی غرب او را فراموش خواهد کرد؛ همان سناریویی که در سال ۲۰۱۵ رخ داده بود.
اوکراینیها به یاد دارند که در سال ۲۰۱۵، پس از امضای توافق بحثبرانگیز مینسک ۲، با هدف ارائه نقشه راه صلح، چگونه غرب تا حد زیادی کییف را نادیده گرفت. توافقی که جنگ اوکراین و روسیه را در آن سالها به دست فراموشی سپرد و رسانهها از آن به عنوان «جنگ فراموش شده اروپا» یاد کردند.
اوکراین نگران است تا همان سناریو «بار دیگر» تکرار شود؛ نگرانیای که به نظر میرسد به واقعیت میدان نزدیکتر است تا وعدههای حمایتی غربیها.
هنگامی که وزرای خارجه اتحادیه اروپا برای نشستی در بروکسل تشکیل جلسه دادند، برای اولینبار از فوریه ۲۰۲۲ اوکراین موضوع نخست این جلسه نبود.
حتی وعدههای جو بایدن، مبنی بر کسب موافقت کنگره در خصوص بسته حمایتی و ضرورت مقابله با روسیه، نتوانست اوکراینیها را دلگرم کنند چرا که به این باور رسیدهاند که غرب مدتهاست که اوکراین را فراموش کرده است. براساس نظر کارشناسان، این فراموشی دو دلیل مهم داشت که دلیل دوم حتی از دلیل نخست مهمتر به نظر میرسد؛
اول- انتخاب میان کمک به اوکراین و رژیم صهیونیستی
به گفته چندین مقام دفاعی آمریکایی، پنتاگون با اشاره به افزایش نیاز بالقوه به «مهماتِ به طور فزاینده کمیاب» از جانب اوکراین و رژیم صهیونیستی، ابراز نگرانی کرده است که احتمال دارد آمریکا نتواند جوابگوی نیازهای مطرح شده باشد. این نگرانی زمانی تشدید میشود که رژیم صهیونیستی حمله زمینی به غزه را آغاز کند. در همین حال، بنیامین نتانیاهو، «نخستوزیر رژیم صهیونیستی»، اعلام کرده که یک کارزار حملاتی «طولانی» علیه غزه انجام دهد؛ کارزاری که میتواند ذخایر موجود ایالات متحده را بیش از آنچه که قبلاً با آن مواجه شدهاند، تحت فشار قرار دهد.
بخوانید: سایه سنگین بحرانهای داخلی روی سیاست خارجی آمریکا
این در حالیست که اوکراین در حال حاضر بسیار بیشتر از آنچه رژیم صهیونیستی در تهاجم زمینی به غزه استفاده خواهد کرد، از هزاران گلوله توپ استفاده میکند اما ذخایر ایالات متحده و غرب به دلیل تامین تجهیزات اوکراین کاهش یافته است.
دوم - بینتیجه بودن جنگ اوکراین
اگرچه آمریکا از بسته حمایتی ۱۰۵ میلیارد دلاری برای کمک به اوکراین و اسرائیل خبر داد، اما واشنگتن پست در گزارشی که به شرح این خبر پرداخت، هیچ توضیحی درباره اختصاص کمکها به اوکراین و برنامه های پیش رو ارائه نکرد. دلیل آن مشخص است؛ دولت بایدن هیچ برنامهای برای حمایت از اوکراین ندارد و نمیداند چه میخواهد انجام دهد.
اگرچه، غربیها با سرازیر کردن انواع حمایتهای نظامی به اوکراین، آن را در مقابل روسیه قرار دادند و کشور را به سمت جنگ هدایت کردند، اکنون به این باور رسیدهاند که ادامه کمکها به اوکراین منطق قابل قبولی ندارد.
در ماههای اکتبر و نوامبر سال گذشته، نیروهای مسلح اوکراین پس از کسب پیروزی در خرسون و خارکف، اعتماد به نفس پیدا کردند. این پیروزی، سرازیر شدن پول و حجم انبوه اسلحه، موشکها و تانکها به اوکراین را به دنبال داشت. تا جاییکه اوکراینیها در کمتر از ۲ماه، ۶ هزار کیلومتر پیشروی کردند.
در نتیجه این پیشرویها، در دسامبر ۲۰۲۲ یک بسته ۳ میلیارد دلاری کمک به اوکراین تصویب شد که این بسته علاوه بر کمکهای مالی، شامل ارسال توپخانه خودکششی وسایل نقلیه جنگی پیاده نظام بردلی، MRAPها و سایر نفربرهای مسلح، راکتهای GMLRS، موشکهای زمین به هوا، مینهای زمینی و سایر مهمات نیز میشد.
همچنین، ناتو تعهد داده بود تا تانکهای چلنجر ۲، تانکهای لئوپارد ۲، تانکهای سبک فرانسوی و صدها خودروی زرهی دیگر را در اختیار اوکراین قرار دهد تا در تابستان یک حمله تمام عیار را علیه روسیه آغاز کند؛ و حتی حمایت از اوکراین تا نابودی روسیه و اشغال آزوف را وعده دادند.
اما ادامه جنگ نشان داد که اوکراین، طی این حملات به اهداف اعلام شده در کییف دست پیدا نکرد و به ساحل آزوف نرسید. حتی به اهداف میانی هم دست پیدا نکرد و حملات اوکراین به روسیه در همان خطوط مقدم باقی ماند. همین عامل باعث شد تا غربیها درباره ادامه حمایت ها از اوکراین دچار سردرگمی شوند.
هزینهای که جنگ اوکراین داشت، هم از نظر نیروی انسانی، هم مالی و هم مهمات سرسامآور بود و در عوض این هزینهها هیچ دستاوردی به همراه نداشت.
منتقدان ادامه حمایتها از اوکراین بر این نکته تاکید دارند که بهتر است مذاکره برای پایان دادن به جنگ اوکراین و روسیه آغاز شود، در غیر اینصورت دولت بایدن بایستی به مالیات دهندگان آمریکایی پاسخ دهد. این دسته از منتقدان بر این باورند که اگر اوکراین پس از شش ماه آمادهسازی، پس از دریافت بیش از ۴۶ میلیارد دلار حمایت نظامی، آموزش و پشتیبانی اطلاعاتی قابل توجه، قادر به شکستن خطوط دفاعی روسیه نبودهاند، با چه منطقی حامیان کمکهای اضافی میتوانند استدلال کنند که ارائه یک بسته چند میلیارد دلاری دیگری، میتواند پیروزیهایی برای اوکراین به ارمغان آورد؟
به همین دلیل، نه تنها غربیها بلکه حتی اوکراینیها نیز میدانند که در معادلات نظامی غربیها جایگاه سال گذشته را ندارند و ادامه شکستهای اوکراین، بیش از گذشته غربیها را در ادامه کمکها به کییف دچار تردید میکند.
پایان پیام/