به گزارش ایسنا، بیش از یکماه از انجام عملیات مشترک حماس و گروههای مسلح فلسطینی در سرزمینهای اشغالی میگذرد، در این مدت صهیونیستها بر هر یک کیلومتر مربع غزه میانگین ۷۰ تُن مواد منفجره ریختهاند و تقریباً در هر کشوری تجمع اعتراضی شکل گرفته، تقاضای آتشبس از سوی چندین دولت بارها تکرار شده و سران کشورهای اسلامی در تدارک برگزاری نشستی فوقالعادهاند تا شاید با تکرار تجربه بیمانند یکصدایی ملتها در محکومیت نسلکشی ساکنان غزه، به احقاق حق آنان کمک کنند یا گامی برای تعیین سرنوشت منازعهای ۷۵ ساله بردارند. در زاهدان اما امام جماعت اهل سنت مسجد مکی نظر دیگری دارد.
یک هفته از آغاز عملیات «طوفان الأقصی» که با نتایجی در سرزمینهای اشغالی و تبعاتی در نوار غزه همراه شده نگذشته بود که مولوی عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه ۲۱ مهرماه مسجد مکی زاهدان روی اصلی سخنانش را از مسائل داخلی به سوی مسئله فلسطین چرخاند با اظهار تأسف از حلنشدن اختلافات ۷۵ ساله در این سرزمین، علت اصلی آن را «تلاشهای دوطرف برای نابودی یکدیگر» دانست. به گفته او این تلاشها با «منفعتطلبی» بیشتر کسانی که به حمایت از صهیونیستها یا فلسطینیها برخاستهاند به نتیجه نرسیده است. جمله شرطی متعاقب این سخنان روشن میکند از دید گوینده این حمایتها و تلاشها چون «برای خدا»، در راستای «اقدامات بشردوستانه» و «حلوفصل» موضوع نبوده، وضعیت به نقطه کنونی کشیده شده است.
جمعبندی این بخش از سخنان مولوی عبدالحمید، مخاطب را ابتدا متوجه وادی نیتخوانی و اثرات بیتوجهی به رضایت الهی در حلوفصل مناقشاتی در سطح بینالمللی میکند که با مرور شتابزده ۷۵ سال منازعه به تشخیص انحراف از «بشردوستی» در نهتنها اقدامات انجامشده از سوی دولتهای حامی صهیونیسم بلکه دولتهای حامی فلسطین در این مدت میرسد و نتیجه میگیرد همین، علت «حلوفصل» نشدن موضوع تاکنون است.
این سخنان البته مشخص نمیکند لااقل کدام اقدامات دولتهای حامی فلسطین با بشردوستی در تعارض است؟ چرا در راستای حلوفصل موضوع نبوده و چطور میتوان میزان خلوص در نیات را اندازه گرفت؟ حتی با فرض تأیید دیدگاه مولوی عبدالحمید، بازهم پای پرسشهای دیگری پیش کشیده میشود که مخاطب را به طرح شک و تردیدهای تازهای وادار میکند؛ حلوفصل مسئلهای که دهه هشتم عمرش را پشت سرمیگذارد و در این مدت با نقض یکسویه هر تعهدی از سوی تلآویو همراه شده، جنگطلبی، افزایش دامنه تصرف سرزمینی، کشتار بیوقفه و اخراج فلسطینیان از خانههایشان را به دنبال داشته که همگی نشان از بیتوجهی دولت صهیونیستی و حامیانش بهعنوان یک طرف این منازعه با هر تعریفی از «بشردوستی» و هر اقدامی در این راستاست چطور امکانپذیر است؟ آیا حماس و دیگر گروههای مسلح فلسطینی حق پاسخدادن به کشتار کودکان و زنان، نقض تعهدات و سلب امنیت در نوار غزه در تمامی این سالها را ندارند؟
مولوی عبدالحمید در اردیبهشت سال ۱۴۰۰ بر حق دفاع فلسطینیها تاکید کرده و گفته بود: «چرا از مظلوم دفاع نمیشود؟ چرا حمایت بیجا از اسرائیل میکنند؟ فلسطینیها را از خانههایشان خارج کردهاند، شهرکهای یهودینشین در سرزمین فلسطین ساختهاند، اسرائیل دولت اشغالگر است و قرآن اجازه داده که مظلوم از حق خود دفاع کند. مظلومی که سرزمینش اشغالشده، مورد ظلم قرار گرفته، به او تجاوز شده، قرآن گفته از خودت دفاع کن.» او پیشتر هم در خطبههای نماز جمعه زاهدان تنها راه آزادی فلسطین را «جهاد مقدس» خوانده بود.
ادامه خطبههای امام جمعه اهل سنت مسجد جامع مکی به تاکید بر ضرورت رعایت قوانین بینالمللی جنگ از سوی هر دو طرف گذشت و به بیان این جملات رسید: «شاید خیلی از مسلمانان هم از این سخنان راضی نباشند، ولی بنده میخواهم سخنی را که حق و منصفانه میدانم بزنم» ؛ مقدمهای برای آمادهسازی ذهن مخاطب جهت شنیدن اظهاراتی که به تشکیل دو دولت در سرزمینهای اشغالی تاکید دارد و «حق و منصفانه» ارزیابی کردنش حتی از دید گوینده هم آنقدر دور از دسترس است که معترف میشود در بسیاری از مسلمانان نارضایتی ایجاد میکند. راهکاری که سالها از حمایت آمریکا، برخی سیاستمداران اسبق صهیونیست و متحدان آنان برخوردار بود و چند سالی است حتی از سوی چهرههایی همچون دبیرکل سازمان ملل نیز برای حل مسئله دور از دسترس ارزیابی میشود. کارشناسانی هم به نظرسنجیهایی اشاره میکنند که نشان میدهد حدود ۴۷ درصد فلسطینیها، طرح دودولتی را به عنوان راهکاری بالقوه به رسمیت میشناسند، در عینحال درصد توجه آنان به ایده مقاومت و مخالفت با سازش افزایش بیشتری نسبت به گذشته داشته است.
یک هفته دیگر زمان لازم بود تا مولوی بار دیگر پشت تریبون نماز جمعه قرار گیرد و در ۲۸ مهرماه با ابراز نگرانی از وضعیت جنگ غزه، این سخنان را بر زبان بیاورد: «درست است که ابتدا جریانی کمسابقه پیش آمد که یهودیان و مردم اسرائیل تلفات دادند؛ کسی این جریان را نادیده نمیگیرد و همۀ مردم را رنج داد اما این حادثه دارد به جاهای خطرناک میرسد.» آن جریان کمسابقه در کلام امام جماعت مسجد مکی همان عملیات «طوفان الأقصی» است و آن «مردمی» که تلفات دادهاند همان شهرکنشینان اطراف نوار غزهاند که سرزمینهای فلسطینی را به زور تصاحب کردهاند، همان کسانی که مولوی زمانی با استناد به قرآن درباره آنان گفته بود: «شهرکهای یهودینشین در سرزمین فلسطین ساختهاند و اشغالگرند و قرآن اجازه داده مظلوم از خود دفاع کند.» حالا صاحب همین سخنان از تلاش مظلوم برای دفاع از سرزمینش، «رنج» دیده است.
ادامه خطبههای نماز آن هفته بر تأکید به برقراری آتشبس و محکومیت بمباران بیمارستان المعمدانی میگذرد که در دومی دیدگاه گوینده بر وجود شک و تردیدهایی در مسبب اصلی این حادثه متمرکز است و از مجامع جهانی میخواهد موضوع را بیطرفانه و بادقت بررسی کنند، هرچند به نظرش نمیرسد حمله به بیمارستان کار فلسطینیها باشد!
این سخنان با جملهای درباره آزادی لزوم گروگانها و اسیران همراه میشود که خطاب به حماس است و یادآور مواضع بنیامین نتانیاهو که توقف بمباران و آتشبس را منوط به آزادی همه اسرا و گروگانها موکول کرده بود. سخنانی که مشابه آن را در کلام کمتر چهره یا شخصیت شناختهشدهای در جهان اسلام میتوان سراغ گرفت.
ظهر ۵ آبان خطبههای نماز جمعه مسجد مکی زاهدان با محکومکردن حملات هوایی و بیسابقه ارتش صهیونیستی به نوار غزه آغاز میشود و با بیان این جملات ادامه مییابد: «جهانیان هیچ توجیهی برای بمباران و حملۀ وحشیانه بر مردم غزه قبول نمیکنند. ارتش اسرائیل و سیاسیون نمیتوانند هیچ توجیهی برای این حملات بیاورند. این حملات یک قتلعام و نسلکشی و به ضرر خودِ اسرائیل است» مولوی البته اصرار دارد بهگونهای موضعگیری کند مبادا از کلامش حمایتی از عملیات طوفان الأقصی برداشت شود و از این روست که بلافاصله خطاب به صهیونیستها تاکید میکند: «اگر کسی تلفاتی دیده و یا ضایعاتی متحمل شده نباید بهگونهای عمل کند که هیچ ترحمی بر بیگناهان و اطفال و اموال نشود؛ هیچکس در دنیا چنین حقی ندارد.»
امام جمعه زاهدان مجدداً «پیشنهاد» به جنبش حماس را البته با یک «اصلاحیه» تکرار میکند و اینبار مراقب است عوض اشاره به آزادی کلی اسرا بر آزادی بیقیدوشرط اسیران زن، کودک و سالخورده اسرائیلی تاکید کند. بیتوجه یا اشارهای به اقدام حماس برای آزادی دو اسیر زن در ۲۹ مهرماه و امتناع صهیونیستها از تحویل آنان.
او ۱۲ آبان هم در خطبههای نمازجمعه به موضوع جنگ غزه بازمیگردد اما قرار نیست اشارهای به آزادی چهار اسیر آمریکایی و صهیونیست از سوی حماس داشته باشد، در عوض سخنان مسئولان و سران ارتش اسرائیل را یادآور میشود که گفتهاند «بر ما ظلم شده است» و ادامه میدهد: «آن اتفاقی (عملیات طوفان الأقصی) که رخ داد مورد تأیید نیست، اما خودِ شما الان دارید مرتکب چه کارهایی میشوید! آیا قوانین بینالمللی و عقل و منطق این اجازه را به شما میدهد که انسانها را اینگونه قتلعام کنید؟» این سخنان با تکرار راهکار دو دولتی همراه میشود تا نشان دهد هرچه در غزه بگذرد، ارتش صهیونیستی هر اقدام تازهای برای بمباران مناطق مسکونی، اطراف بیمارستانها، خطوط انتقال مجروحان، قطع دسترسی به منابع حیاتی زندگی انجام دهد، باب کلام مولوی عبدالحمید بر همان پاشنه پیشین میچرخد: از یک طرف نباید عملیات طوفان الأقصی انجام میشد، نباید اقدامی برای بازپسگیری زمینهای اطراف نوار غزه صورت میگرفت، نباید اسیر گرفته میشد و - در تازهترین مورد - نباید به سخنان دبیرکل حزبالله امیدی بست، در عوض باید منتظر اقدام آمریکا و اروپا برای بستن دست ارتش صهیونیستی بود، باید اسرا را بدون قیدوشرط آزاد کرد، باید برای رفع تردیدها حمله به بیمارستان المعمدانی را بررسی کرد، باید به دنبال تشکیل دو دولت بود و از همه مهمتر و با منطق گوینده این سخنان این اقدامات را «برای رضای خدا» انجام داد!
انتهای پیام